نبود اعتماد و فرار سرمایه از بورس
رویداد۲۴ دنیای اقتصاد نوشت: در جریان معاملات روز گذشته بورس تهران، شاخصکل افت ۰.۱۶درصدی را تجربه کرد و نهایتا در سطح ۲میلیون و ۲۸۱هزارواحدی کار خود را به اتمام رساند. شاخص هموزن نیز در جریان معاملات روز دوشنبه، افت ۰.۰۹درصدی را تجربه کرد. در فرابورس نیز شاخصکل این بازار بدون تغییر خاصی نسبت بهروز معاملاتی قبل بهکار خود خاتمه داد. همچنین در روز گذشته، ۱۲۰میلیارد تومان پول حقیقی از بازار سهام خارج شد و ارزش معاملات خرد بازار سهام نیز رقم ۳هزار و ۲۳۰میلیارد تومان را تجربه کرد.
نگاه غیراقتصادی به موضوع رکود معاملاتی
در روزهای اخیر که مجددا تالار شیشهای رنگ رخوت به خود گرفته، در محافل بورسی، بحثهایی درخصوص اوضاع و احوال نابسامان بورس در شرایط مختلف شکلگرفتهاست. شالوده مباحث این است که بازار سهام در زمانیکه دلار به روند صعودی خود ادامه میداد نیز در مسیر نزولی قرار داشت و اکنون که سایه ریسک ژئوپلیتیک از سر بازار سهام محو شده نیز بازار در مدار نزولی قرارگرفتهاست. چنین روندی سببشده تا برخی لقب بازار بیمنطق را به بورس تهران نسبت دهند. فارغ از دلایل اقتصادی که مانع از صعود قیمتها در بورس تهران میشود، باید از زاویه مالی-رفتاری نیز به موضوع نگاه کرد.
نبود اعتماد در بورس
موضوع قابلتوجه این است که در سنوات اخیر و در مقاطع مختلف، انتظارات تورمی در کشور اوج گرفته و جهشهای ارزی رخداده هر روز از قدرت خرید و ریالهای در دست مردم کاسته است. در چنین شرایطی، مردمی که چند جهش ارزی را تجربه کردهاند و سابقه جاماندن از روند بازارهای دارایی را در کارنامه خود دارند، گوش به زنگ هستند تا با ظهور کوچکترین نشانههای صعودی در بازارهای دارایی، همه یا بخشی از سرمایه خود را به این بازارها منتقل کنند. بعد از ریزش فجیع قیمتها در تالار شیشهای در سال۹۹، بازار سهام از تیررس سرمایهگذاران خارج شد و بهجز مقطعی کوتاه در اوایل سال۱۴۰۲، این بازار دیگر هیچوقت نتوانست بازار محبوب سرمایهگذاران شود. نکته قابلذکر این است که در سالهای اخیر بهخاطر وجود و ظهور انواع واقسام ریسکها در بازار سهام، هیچ وقت جریان اعتماد بهطور کامل به بازار سهام برنگشت و مردم عادی و سرمایهگذاران ترجیح دادند برای حفظ ارزش پول خود، داراییهای دیگری غیراز سهام را در سبد دارایی خود قرار دهند.
اعتماد یکی از مهمترین مفاهیمی است که در بستر زندگانی بشر و محیطهای مختلف وجود دارد. همچنین اعتماد یکی از پیچیدهترین مفاهیم انتزاعی موجود در جامعه است که بر روابط افراد با یکدیگر، افراد با جامعه و جوامع با یکدیگر حکمفرماست. هر محیط، اتمسفر و جامعهای که تهی از اعتماد باشد، مطمئنا دیری نخواهد گذشت که رنگ و رخسار بیمارگونه به خود خواهد گرفت. جامعه سهامداری کشور یکی از مهمترین گذرگاههایی است که با توجه به تعارض منافعی که ممکن است میان سهامداران و مدیران یا حتی بازیگران عمده حقوقی بازار و دولت بهوجود بیاید، لازم است تلاش مقامهای نظارتی در راستای ایجاد اعتماد در این بازار حرکت کند.
بیشتر بخوانید:
تغییر چهره ناگهانی بازار سرمایه در اثر فشار عرضه
عواقب بند معالیاتی بودجه برای بازار سرمایه
متاسفانه در سالهای اخیر اعتماد، به حلقه مفقوده بورس تهران تبدیل شدهاست و همین موضوع باعثشده تا بازار سهام بعد از گذشت بیش از ۳سال که از ریزش قیمتها در تالار شیشهای میگذرد، همچنان به روند آتی این بازار و مکانیزمهای آن اعتماد کمی داشتهباشد، بهگونهای که هر روند صعودی که در بازار سهام شروع میشود، سهامداران در انتظار فرارسیدن فرجام زودهنگام آن و سقوط آزاد قیمتها هستند و در مقطع کنونی کمتر کسی پیدا میشود که افق سرمایهگذاری خود را بلندمدت قرار دهد. بی اعتمادی بهگونهای باعث تزریق بدبینی مفرط به جریان معاملات سهام شده و در اذهان سهامداران رخنه و رسوخ کرده که کمتر کسی در تالار شیشهای پیدا میشود که در شرایط کنونی افق سرمایهگذاری خود را در این بازار بهصورت بلندمدت قرار دهد.
سابقه تاریخی
در بازارهای مالی پدیدهای وجود دارد که معمولا با اصول مالی - رفتاری توضیح داده میشود و آنهم عبارت از شرایطی است که یک کلاس دارایی (مانند سهام) برای مدت طولانی بعد از تشکیل حباب و ترکیدن آن به یک بازار غیرجذاب و تا حدی منفور نزد اکثریت سرمایهگذاران تبدیل میشود. به بیان دیگر، تبعات ازبینرفتن حجم عظیمی از ثروت تعداد زیادی از افراد جامعه در مدتی کوتاه، موجب میشود تا بستر این ثروت سوزی برای مدت مدیدی مورد قهر عمومی واقع شود و توسط سرمایهگذاران ناآگاهتر به شکل یک دام یا توطئه توسط عوامل بیرونی برای دستبرد به ثروتشان نگریسته شود.
این پدیده بهویژه در بازارهایی که تشکیل حباب قیمتی توسط آنها در مدت زمان کوتاه و به علت هجوم افراد غیرحرفهای صورتگرفته، پررنگتر است. در اثر این قهر عمومی، بازار مزبور اصطلاحا به زمین سوختهای تبدیل میشود که تا مدتها امکان کشت مجدد بهمعنای جذب پایدار جریان سرمایه در آن وجود ندارد، چراکه اعتماد عمومی نسبت به آن از میان رفتهاست. نمونههای جهانی متعددی برای چنین پدیدهای در سطح جهانی میتوان برشمرد که مورد مشهور آن به حباب بزرگ املاک و سهام ژاپن در اواخر دهه ۸۰ میلادی بازمیگردد که هنوز بعد از سه دهه، قیمتهای اسمی زمین و سهام فاصله چند ۱۰درصدی تا رسیدن به همان نقطه اوج حباب دارد.