دولت چهاردهم و چالشی به نام «وفاق ملی»| بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی قصد وفاق ندارند؟
رویداد ۲۴| این «وفاق ملی» هم چالش عجیبی شده است. اصولگرایان از یک طرف هر روز در رسانههایشان سروصدا به پا کرده و به پزشکیان ایراد میگیرند که چرا فلانی را معاون و دیگری را سخنگو کردی و یک برچسب حامی اغتشاش هم به او میزنند؛ از طرف دیگر به وفور پست میگیرند و هر جا که میتوانند نیروهای در سایه خود را جا میکنند!
در این یک بام و دو هوا اصرار به ارائه تعریف وفاق ملی هم دارند و جریان سیاسی رقیب خود را متهم به تحریف این مفهوم میکنند!
در نتیجه این رویکرد است که شاهد بالاگرفتن انتقادات و افزایش گلایهها در همین ابتدای کار دولت هستیم. انتصابات اخیر در بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی و ... با کلی سروصدا همراه بوده و این گمانه را تقویت کرده که وفاق ملی فقط دولت اهمیت دارد و دیگر نهادها حسابشان جداست! ضمن اینکه قرار است هر جریان و گروهی به بهانه وفاق ملی از این دولت و مملکت سهمی بگیرد و برود!
حجم گسترده انتقادات به انتصاب وزیر دولت رئیسی به عنوان معاون بنیاد مستضعفان، یا انتصاب صولت مرتضوی و سپهر خلجی در ستاد اجرایی فرمان امام مصداق نارضایتی است که این رویه در حال ایجاد آن است.
نارضایتی که اگر به موقع و همین اول کار به آن توجه نشود، انباشت شده و کار دست دولت چهاردهم خواهد داد. اگر نهادهایی مثل بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی علاقه و توجهی به وفاق ملی ندارد، پس در دولت هم نباید به نیروهای برآمده از جریان سیاسی آنها میدان داد. میدان دادن به نیروهای در سایه که زیر چتر وفاق ملی در سازمانها و ارگانها پست میگیرند، در دولتی که با حمایت و سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان روی کار آمده آفات بسیار دارد.
از یک سو در آینده شاهد کارشکنی همین نیروها و کاسته شدن از کارآمدی بخشهای مختلف دولت خواهیم بود. از سوی دیگر سرمایه اجتماعی دولت با دیدن این رویکرد، دلسرد شده و ریزش خواهد داشت. افکار عمومی با ادامه این وضعیت، میپرسد که چرا وقتی دولت اصولگرای رئیسی سر کار بود، کسی متوجه اهمیت وفاق نشده و به یک نیروی غیر خودی پست نمیداد؟ به کارگیری مدیران دولت رئیسی در بخشهای مختلف ، آن هم در شرایطی که کارنامه قابل دفاع ندارند و ناکارآمدی خود را پیشتر ثابت کردهاند؛ از سوی افکار عمومی نوعی دهنکجی به خواست عمومی تلقی خواهد شد زیرا انتخابات اخیر نشان داد که مردم خواستار حاکم شدن تفکر جلیلی و همفکرانش نیستند و به همین خاطر هم به رغم همه دلخوریها و ناامیدیها به رئیس جمهور شدن پزشکیان رضایت داده، پای صندوق آمدند.
در این میان، هجمههای جریان تمامیتخواه که به همین سهم هم راضی نیست و به انتصاب معدود چهرههای اصلاحطلب خرده میگیرد ، نیز مزید بر علت میشود تا پزشکیان و دولت او با چالشهای بیشتری مواجه باشند. نمیشود که فقط در دولت خواستار وفاق ملی – آن هم با تعریف مورد نظر اصولگرایان – بود و در نهادهای دیگر با نگرش سیاسی و جناحی مسئولیتها را تقسیم کرد.
بلدوزر به سمت تفکیک قوا و استقلال وظایف دستگاهها روشن میشود
وفاق بی در وپیکر علیه استقلال قوا روی ساده اندیشی قالیباف ، خانه ملت و نماینده مردم را تضعيف کرد
وظایف نهاد رهبری با مجلس و دولت تفکیک شده اما وفاق فله ای دولت را بخشی از نهاد رهبری میداند ، همچنان که اگر قوه قضائیه نتواند استقلال قوه را حفظ کند به بهانه وفاق جلوی مفسده های مدیران دولتی ۱۴ لکنت دار میشود
این دوتا نهاد دقیقا کدام وظیفه ملی رو برعهده دارند؟
وزرای دولت رئیسی همه کارآمد و پاکدست بودن بجز وزیر جهادکشاورزی