تاریخ انتشار: ۱۸:۵۶ - ۲۹ آذر ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد ؛

حافظ اسد و دیپلماسی مثانه‌ای!

حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه، به‌عنوان مانعی بزرگ در مذاکرات صلح خاورمیانه شناخته می‌شد. او با رفتار سرسختانه و سبک مذاکره خاص خود، طرف‌های غربی را به چالش می‌کشید و جلسات طولانی او به «دیپلماسی مثانه‌ای» معروف بود. اسد با توافق‌های جداگانه صلح مانند اسلو مخالف بود و تأکید داشت که بدون بازپس‌گیری کامل بلندی‌های جولان، صلح را نمی‌پذیرد. تلاش‌های بیل کلینتون و وارن کریستوفر برای پیشرفت در مذاکرات با اسد بی‌نتیجه ماند. او معتقد بود که اسرائیل به‌دنبال سلطه اقتصادی بر اعراب است و صلح بدون عدالت واقعی را رد می‌کرد.

 

حافظ اسد و دیپلماسی مثانه‌ای!

رویداد۲۴| حافظ اسد درمیان دیپلمات‌های آمریکایی به دلیل رفتار‌های خاص خود، به‌ویژه در مذاکرات دیپلماتیک، شهرت خاصی داشت. او را می‌توان بزرگ‌ترین مانع صلح در خاورمیانه دانست؛ میراثی که متاسفانه به جانشین او نیز منتقل شد. در طول سال‌ها، رؤسای جمهور، وزرای خارجه و دیگر مقامات آمریکایی تلاش کردند تا از طریق دیدار با اسد، بن‌بست در معاهدات صلح منطقه‌ای را بشکنند. اسد، شخصیتی محاسبه‌گر و سرسخت، در عین ادب و سیاست، سبک مذاکره‌ای منحصر به فرد داشت که اغلب طرف‌های مقابل را خسته و فرسوده می‌کرد. رفتار‌های او برای برخی نشانه‌ای از عزم راسخ و برای دیگران نمادی از لجاجت بود.

دیپلماسی مثانه‌ای

در سال ۱۹۷۳، هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا، به سوریه سفر کرد و نخستین وزیر خارجه آمریکایی شد که پس از حدود بیست سال از این کشور بازدید می‌کرد. نخستین دیدار او با حافظ اسد ۶ ساعت و نیم به طول انجامید؛ جلسه‌ای که خبرنگاران منتظر آن، به دلیل ناشناختگی از رفتار اسد، تصور کردند کیسینجر به گروگان گرفته شده است!

کیسینجر در کتاب خاطرات خود، «سال‌های بحران»، درباره سبک مذاکره اسد می‌نویسد: «تاکتیک او این بود که بحث را با موضعی به شدت افراطی آغاز کند تا میزان تحمل طرف مقابل را بسنجد. سپس، با مقاومت و فشار، ممکن بود به موضعی دست‌یافتنی‌تر عقب‌نشینی کند، اما این کار را طوری انجام می‌داد که هر امتیازی تنها با هزینه‌ای گزاف ممکن باشد. از این طریق، انتظارات بیش از حد را خنثی می‌کرد.»

جلسات طولانی و طاقت‌فرسای اسد حتی نیاز به آمادگی جسمانی داشت. سفیر آمریکا موظف بود پیش از این جلسات، مقامات بازدیدکننده را توجیه کند تا با تعارفات مکرر اسد برای نوشیدن قهوه، چای و شربت کنار بیایند؛ زیرا درخواست استراحت یا ترک جلسه می‌توانست نوعی بی‌احترامی تلقی شود. ادوارد پی. جرجیان، سفیر آمریکا در سوریه بین سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱، این شرایط را «دیپلماسی مثانه‌ای» توصیف کرده است. حافظ اسد همچنین به شدت بر هویت عربی و میراث تاریخی تکیه داشت. سالن پذیرایی او با نقاشی بزرگی تزئین شده بود که پیروزی ارتش‌های عرب به رهبری صلاح‌الدین ایوبی بر صلیبی‌ها را نشان می‌داد. این تصویر نمادی از مقاومت و هویت عربی بود که او سعی داشت به مهمانان بین‌المللی القا کند.

مذاکرات دشوار با سوریه

در دوران ریاست‌جمهوری بیل کلینتون، پیچیدگی مذاکرات با سوریه بیشتر نمایان شد. وارن کریستوفر، وزیر خارجه آمریکا، تلاش کرد با سفر‌های مکرر به خاورمیانه، پیشرفتی در این مذاکرات حاصل کند. اسد از اینکه یاسر عرفات به یکی دیگر از رهبران عرب تبدیل شده بود که با اسرائیل صلح جداگانه‌ای برقرار کرده است، عمیقا ناراضی بود. با وجود تضمین‌های مبهم از سوی اسحاق رابین در اسرائیل مبنی بر امکان مذاکره برای عقب‌نشینی کامل از بلندی‌های جولان، اسد نشان داد که سوریه آماده گفتگو درباره صلح است. کریستوفر بیش از ۲۰ بار به دمشق سفر کرد و بیل کلینتون دوبار در سال ۱۹۹۴ با اسد دیدار کرد. کلینتون نخستین رئیس‌جمهور آمریکایی بود که پس از ریچارد نیکسون به سوریه سفر کرد.

رویارویی اسد با دنیس راس

کتاب «مردی که امضا نکرد» که توسط شبکه المیادین منتشر شده است، نقش حافظ اسد در مذاکرات با اسرائیل را نشان می‌دهد. یکی از این وقایعی که در کتاب آمده، ماجرای گفتگوی اسد با فرستاده آمریکایی، دنیس راس، در دمشق است. راس به اسد گفته بود: «نخست‌وزیر اسرائیل، اسحاق رابین، می‌تواند با مرگ خود بیشتر از دوران زندگی و حیاتش به صلح منطقه خدمت کند.» حافظ اسد نیز در پاسخ وی با اشاره به تصویر نبرد حطین که بر دیوار دفترش نصب شده بود، چنین پاسخ داده بود: «ما نیز شخصی داریم که با شهادتش بیشتر از زندگی‌اش دستاورد داشت، و او وزیر دفاع سوریه، شهید یوسف العظمه است، که در سال ۱۹۲۰ به نبرد میسلون رفت و با علم به شکست قریب‌الوقوع، در برابر ارتش فرانسه مقاومت کرد. او گفت: «اجازه نمی‌دهم بدون مقاومت از اینجا عبور کنند.» نام او تا امروز زنده مانده و الهام‌بخش مردم سوریه است.» در واقعه دیگری که بثینه شعبان، معاون حافظ اسد، در همین کتاب نقل می‌کند، آمده که پس از ترور اسحاق رابین در سال ۱۹۹۵، مقامات آمریکایی تلاش کردند اسد را متقاعد کنند تا پیامی تسلیت به همسر رابین بفرستد. آنها این اقدام را «بشردوستانه و غیرسیاسی» توصیف کردند، اما اسد با قاطعیت مخالفت کرد و گفت: «من نمی‌توانم کاری انجام دهم که می‌دانم ملت من آن را نمی‌پذیرند. همان‌طور که شما به ملت اسرائیل اهمیت می‌دهید، من نیز به ملت سوریه اهمیت می‌دهم و نمی‌توانم چنین اقدامی انجام دهم.»

شکست مذاکرات صلح

با این حال، تلاش‌ها برای احیای مذاکرات صلح با سوریه در نهایت به شکست انجامید. پس از ملاقات ناموفق کلینتون با اسد در ژنو، مشخص شد که بی‌اعتمادی میان دو طرف بسیار عمیق است. اسرائیلی‌ها حاضر به عقب‌نشینی به خطوط ۱۹۶۷ نبودند؛ چرا که این اقدام کنترل بخشی از سواحل دریاچه طبریه، منبع اصلی آب اسرائیل، را به سوریه واگذار می‌کرد. اسد نیز نمی‌توانست بدون بازپس‌گیری کامل بلندی‌های جولان، صلح را بپذیرد.

مخالفت با صلح با اسرائیل

حافظ اسد همواره یکی از مخالفان سرسخت صلح با اسرائیل بود و این مخالفت را نه‌تنها در اظهارات و سیاست‌های عمومی خود، بلکه در رویکرد‌های دیپلماتیک و استراتژیک خود نیز به وضوح نشان می‌داد. او صلح با اسرائیل را نوعی تسلیم شدن به دشمنی می‌دانست که به باور او، با اقدامات نظامی و اقتصادی در پی سلطه بر جهان عرب بود. اسد معتقد بود که هرگونه صلحی باید بر اساس بازپس‌گیری کامل سرزمین‌های اشغالی و حقوق کامل مردم فلسطین انجام شود و هر توافقی که کمتر از این را شامل شود، خیانتی به جهان عرب تلقی می‌کرد. یکی از نکات برجسته در مخالفت او با صلح، نگرانی‌های استراتژیک و ایدئولوژیک درباره بلندی‌های جولان بود. او تاکید داشت که بدون بازپس‌گیری این منطقه، که برای امنیت و تمامیت ارضی سوریه حیاتی بود، صلح معنایی نخواهد داشت. اسد همچنین به‌طور مداوم از کشور‌های عربی خواست تا از رویکرد‌های انفرادی در مذاکرات با اسرائیل اجتناب کنند و به جای آن، یک استراتژی هماهنگ و متحد اتخاذ کنند. او اعتقاد داشت که توافقات انفرادی، نظیر آنچه مصر در کمپ دیوید یا فلسطینی‌ها در اسلو انجام دادند، به تضعیف موضع کلی جهان عرب در برابر اسرائیل منجر می‌شود.

در مصاحبه‌ای با تلویزیون آمریکا در اکتبر ۱۹۹۳، اسد به شدت از توافق صلح اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین (توافق اسلو) انتقاد کرد و گفت: «هیچ‌کس از ما انتظار ندارد که برای چنین توافق پنهانی که پشت سر ما انجام شده است، شادی کنیم. عرب‌ها یک ملت هستند. اگر من توافقی مشابه آنچه عرفات امضا کرد انجام می‌دادم، با مشکلات بزرگی مواجه می‌شدم. همه شما می‌دانید رهبران عربی بهای چنین رفتار‌های خودسرانه‌ای را با جان خود پرداخته‌اند.»

این اظهارات نشان‌دهنده نگرانی عمیق اسد از پیامد‌های سیاسی داخلی و منطقه‌ای هرگونه توافق صلح جداگانه بود. او باور داشت که هر رهبری که چنین توافقی انجام دهد، نه‌تن‌ها مشروعیت خود را در میان مردم از دست می‌دهد، بلکه امنیت و اتحاد منطقه‌ای را نیز به خطر می‌اندازد.
اسد همچنین معتقد بود که اسرائیل به دنبال سلطه اقتصادی بر کشور‌های عربی است. او نگران بود که در صورت برقراری روابط عادی با اسرائیل، کشور‌های عربی به بازار مصرفی برای تولیدات اسرائیل تبدیل شوند و در نهایت، کنترل اقتصادی و سیاسی خود را از دست بدهند. او بار‌ها هشدار داد که صلحی که مبتنی بر عدالت و بازپس‌گیری کامل حقوق و سرزمین‌های عربی نباشد، تنها به تشدید نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها در منطقه منجر خواهد شد. علاوه بر این، اسد از حضور نظامی و نفوذ سیاسی اسرائیل در مناطق تحت اشغال، از جمله کرانه باختری و نوار غزه، به‌شدت انتقاد می‌کرد. او اسرائیل را به استفاده از مذاکرات صلح به‌عنوان ابزاری برای خرید زمان و گسترش شهرک‌سازی‌های غیرقانونی متهم می‌کرد و بار‌ها تاکید داشت که صلحی که بر مبنای چنین رفتار‌هایی باشد، صلحی پایدار نخواهد بود.

به طور کلی، رویکرد اسد نسبت به اسرائیل نه صرفا مخالفتی سطحی، بلکه بخشی از دیدگاه کلان او نسبت به امنیت و هویت جهان عرب بود. او معتقد بود که اسرائیل تنها در صورت مواجهه با یک جبهه متحد و مقاوم از سوی کشور‌های عربی، به صلحی عادلانه و پایدار تن خواهد داد. این دیدگاه، اگرچه از سوی برخی به‌عنوان مانعی برای پیشرفت مذاکرات صلح قلمداد می‌شد، برای اسد راهی برای حفظ شرافت و استقلال کشور‌های عربی بود.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: اسد
نظرات شما