چرا نباید ماهی قرمز بخریم؟
چند سالی است طرفداران محیط زیست و حقوق جانداران تلاش دارند خرید ماهی قرمز برای سفره هفتسین را کاری نادرست معرفی کنند و در نقطه مقابل، بسیاری از مردم همچنان بر خرید ماهی قرمز پافشاری میکنند.
رویداد۲۴-چند سالی است طرفداران محیط زیست و حقوق جانداران تلاش دارند خرید ماهی
قرمز برای سفره هفتسین را کاری نادرست معرفی کنند و در نقطه مقابل، بسیاری
از مردم همچنان بر خرید ماهی قرمز پافشاری میکنند. بهعنوان کسی که هشت
سال است مخالفتم را با خرید ماهی قرمز در رسانههای گوناگون بیان کردهام،
این بار نیز در روزهای نزدیک نوروز، چکیدهای از برخی دلایلم را در اینجا
مینویسم؛ به امید اینکه دستکم چند نفری را از خرید ماهی قرمز منصرف
گردانم.
1-
اصلیترین دلیلی که برای خرید ماهی قرمز بیان میشود، سنت بودن آن برای
ایرانیان است. و این در حالی است که از میان دهها نوروزنامه، سفرنامه،
خاطرات، نقاشی و... که به ابعاد گوناگون نوروز اشاره داشتهاند، هیچ منبع و
سندی درباره وجود ماهی قرمز در سفره هفتسین وجود نداشته است. حتی در
نقاشی کمالالملک هم که مربوط به سده پیش است، نشانی از ماهی قرمز نیست.
از این گذشته، ماهی قرمز در هیچ نقطهای از ایران هم پرورش داده نمیشده و حتی با پذیرش فرض محال پرورش آن، امکان رساندن آن به شهرها و روستاهای دیگر وجود نداشته است.
بسیاری از افراد با این توجیه که مخالفت با ماهی قرمز، از سوی کسانی مطرح میشود که خواهان حذف سنتهای ایرانی هستند، بر خرید آن پافشاری میکنند. حقیقتاً مایه تاسف است که برخی دیدگاههای مسئولین فرهنگی به گونهای بوده که چنین شائبهای در بین مردم ایجاد شده است. اما دستکم بهعنوان کسی که ایرانشناسی فرهنگی خواندهام و عموماً در راستای حفظ و تداوم سنتهای فرهنگی ایران و در نقد رفتار مسئولین فرهنگیمان در رسانهها مینویسم، این انگ به من یکی نمیچسبد.
2- خرید ماهی قرمز، کاری غیراخلاقی است. سالانه بین هفت تا ده میلیون ماهی قرمز به خاطر این رفتار ما در نزدیکی نوروز میمیرند. بیایید فرض بگیریم که ماهی قرمز سنتی ایرانی بوده (که دوباره تاکید و پافشاری میکنم هرگز چنین نبوده است). آیا یک سنت نادرست را باید دوام داد؟ ختنه زنان، دادن دختران بهعنوان خونبهای قتل، نوشتن دعا و تعویذ و جادو و دهها مورد دیگر هم، بخشی از سنتهای غلط فرهنگیمان (دستکم در برخی مناطقمان) در گذشته بوده. آیا باید به صرف اینکه سنتمان بودهاند، ادامهشان بدهیم؟
البته همیشه تا در نوشتههایم به این دلیل دومی اشاره میکنم، سه دسته نظر مخالف بیان میشود که پاسخشان را در دلایل سوم تا پنجم شرح میدهم.
3- «این ماهیها که میمیرند، چه فرقی با ماهیهایی که میخوریم، یا این همه مرغ و گاو و گوسفند که میکشیم و میخوریم دارند؟» در واقع باید پاسخ داد که آنها را برای خوردن و تامین نیاز بدنمان میکشیم، اما ماهی قرمز را برای خودخواهیهایمان، یا فرو نشاندن بهانهگیری کودکانمان (که هر دو نادرست است) به کام مرگ میکشانیم.
4- «وقتی این همه حقوق انسانها نادیده گرفته میشود، چه اصراری است بر حقوق حیوانات؟». در پاسخ به این ایراد هم باید بیان داشت یکم اینکه انسانها خودشان حق خودشان را ضایع میکنند. یعنی یک همنوع خودشان است نه جانوری دیگر. بنابراین این توجیه درستی نیست برای نادیده گرفتن حقوق جانوران. اما نکته دوم این است که بیشتر مواقع (و نه همیشه) حق یک انسان را به دلیل تفاوت دیدگاه از بین میبرند. یعنی مثلاً حکومت یا زورمندان یک کشور خواهان پیاده کردن این شیوه از زندگی، دین، اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی، فرهنگ و... هستند و اگر کسی خلاف دیدگاه آنها را داشته باشد، با وی برخورد میکنند. اما به یک جانور زبانبسته با چه توجیهی میتوان ستم کرد؟ اینکه دیدگاهش با ما یکی نیست؟!
توجیهاتی همچون «خدا را شکر در ایران همه چیز سر جای خودش است و همین یک ماهی قرمز مانده بود» و... هم در همین راستا میگنجد.
5- «در همه جای دنیا از اینگونه رفتارها با جانوران، همچون گاوبازی وحشیانه در اسپانیا، روز شکرگذاری که همراه با کشتار بوقلمونها در امریکا است و... دیده میشود». در پاسخ به این مسئله هم باید یادآوری کرد که انجام یک رفتار نادرست در جایی دیگر، آنرا توجیه نمیکند. در اسپانیا و امریکا و دیگر جاهایی که رفتار نامناسبی با جانداران صورت میگیرد، اعتراضهای بسیاری هم بیان میشود. اما کاش ما در زمینههای دیگر مانند این کشورها عمل کنیم: سرانه مطالعهشان، فرهنگ رانندگیشان، وجدان کاریشان و... سرمشقهای بهتری هستند تا آزار جانوران.
6- خرید ماهی قرمز، آسیبهای جدیای به محیط زیست میزند. برای نمونه، آن معدود ماهیانی که تا سیزده بهدر زنده میمانند، عموماً در برکهها، دریاچهها و رودخانهها رهاسازی میشوند، ماهی قرمز جزو گونههای مهاجم شناخته میشود که تخم دیگر ماهیها را میخورد. ضمن آنکه رهاسازی آن در محیطی که متعلق به این گونه نباشد، میتواند باعث سرایت بیماری از آن به دیگر گونههای آبزی شود.
همچنین خرید ماهی قرمز بازاری ایجاد کرده برای دیگر انواع جانداران. در کنار ماهی قرمز، گونههای کمیابی از لاکپشت و سمندر و... هم عرضه شده که برخیشان (همچون سمندر لرستانی) کمیاب و در خطر انقراضاند.
7- حتی مراقبت درست از ماهی قرمز هم کاری نادرست است؛ به چند دلیل: نخست همانگونه که در بالا بیان کردیم، اگر تا روز سیزده بهدر هم زنده بماند، رهاسازی آن خودش دردسری تازه درست میکند. دوم اینکه در مدت دو هفته یا بیشتری که این ماهی را در یک تنگ کوچک نگه میداریم، حیوانآزاری کردهایم. هیچ موجود زندهای زندگی در یک فضای کوچک و غیرطبیعی را دوست ندارد. یک ماهی قرمز در طبیعت تا بیست سانتیمتر (و گاهی بیشتر) و چهل سال میتواند زندگی کند. اما نزد ما 4-3 سانتیمتر و چند شب زنده میماند. همچنین در محیطهای پرورشی، برای یک ماهی قرمز کوچک باید دستکم 40 لیتر آب وجود داشته باشد؛ نه تنگهای کوچک نیملیتری.
یادمان باشد ما مسئولیم؛ هرچقدر هم گناه را بر دوش مسئولین و دولتمردان بیندازیم، چیزی از نقش ما در این مسائل کم نمیکند. یادمان باشد ما هم با مصرف بیرویه آب و حفر چاههای غیرضروری، در خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی، زایندهرود و...؛ با خودروهای تکسرنشینهمان در آلودگی هوا؛ با تعرض و ویلاسازیمان در کاهش روزانه چهل هکتار جنگل و... مقصریم.
اینجا هم تک تک ما که با خرید ماهی قرمز، عدهای را ترغیب میکنیم پرورش و فروش این گونه جانوری (که شغلی کوتاهمدت و نه دائمی است) را ادامه داده، در مرگ آن ده میلیون ماهی قرمز گناهکاریم؛ اگر با خودمان رو راست باشیم.
سنتهای نیکویمان را نگاهبانی کنیم. هفتسین نوروزی را برپا سازیم. اما میتوان به جای ماهی، نارنج یا سیب در آب گذاشت. سال نو را با کشتار چانداران بیگناه آغاز نکنیم.
*برارو
از این گذشته، ماهی قرمز در هیچ نقطهای از ایران هم پرورش داده نمیشده و حتی با پذیرش فرض محال پرورش آن، امکان رساندن آن به شهرها و روستاهای دیگر وجود نداشته است.
بسیاری از افراد با این توجیه که مخالفت با ماهی قرمز، از سوی کسانی مطرح میشود که خواهان حذف سنتهای ایرانی هستند، بر خرید آن پافشاری میکنند. حقیقتاً مایه تاسف است که برخی دیدگاههای مسئولین فرهنگی به گونهای بوده که چنین شائبهای در بین مردم ایجاد شده است. اما دستکم بهعنوان کسی که ایرانشناسی فرهنگی خواندهام و عموماً در راستای حفظ و تداوم سنتهای فرهنگی ایران و در نقد رفتار مسئولین فرهنگیمان در رسانهها مینویسم، این انگ به من یکی نمیچسبد.
2- خرید ماهی قرمز، کاری غیراخلاقی است. سالانه بین هفت تا ده میلیون ماهی قرمز به خاطر این رفتار ما در نزدیکی نوروز میمیرند. بیایید فرض بگیریم که ماهی قرمز سنتی ایرانی بوده (که دوباره تاکید و پافشاری میکنم هرگز چنین نبوده است). آیا یک سنت نادرست را باید دوام داد؟ ختنه زنان، دادن دختران بهعنوان خونبهای قتل، نوشتن دعا و تعویذ و جادو و دهها مورد دیگر هم، بخشی از سنتهای غلط فرهنگیمان (دستکم در برخی مناطقمان) در گذشته بوده. آیا باید به صرف اینکه سنتمان بودهاند، ادامهشان بدهیم؟
البته همیشه تا در نوشتههایم به این دلیل دومی اشاره میکنم، سه دسته نظر مخالف بیان میشود که پاسخشان را در دلایل سوم تا پنجم شرح میدهم.
3- «این ماهیها که میمیرند، چه فرقی با ماهیهایی که میخوریم، یا این همه مرغ و گاو و گوسفند که میکشیم و میخوریم دارند؟» در واقع باید پاسخ داد که آنها را برای خوردن و تامین نیاز بدنمان میکشیم، اما ماهی قرمز را برای خودخواهیهایمان، یا فرو نشاندن بهانهگیری کودکانمان (که هر دو نادرست است) به کام مرگ میکشانیم.
4- «وقتی این همه حقوق انسانها نادیده گرفته میشود، چه اصراری است بر حقوق حیوانات؟». در پاسخ به این ایراد هم باید بیان داشت یکم اینکه انسانها خودشان حق خودشان را ضایع میکنند. یعنی یک همنوع خودشان است نه جانوری دیگر. بنابراین این توجیه درستی نیست برای نادیده گرفتن حقوق جانوران. اما نکته دوم این است که بیشتر مواقع (و نه همیشه) حق یک انسان را به دلیل تفاوت دیدگاه از بین میبرند. یعنی مثلاً حکومت یا زورمندان یک کشور خواهان پیاده کردن این شیوه از زندگی، دین، اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی، فرهنگ و... هستند و اگر کسی خلاف دیدگاه آنها را داشته باشد، با وی برخورد میکنند. اما به یک جانور زبانبسته با چه توجیهی میتوان ستم کرد؟ اینکه دیدگاهش با ما یکی نیست؟!
توجیهاتی همچون «خدا را شکر در ایران همه چیز سر جای خودش است و همین یک ماهی قرمز مانده بود» و... هم در همین راستا میگنجد.
5- «در همه جای دنیا از اینگونه رفتارها با جانوران، همچون گاوبازی وحشیانه در اسپانیا، روز شکرگذاری که همراه با کشتار بوقلمونها در امریکا است و... دیده میشود». در پاسخ به این مسئله هم باید یادآوری کرد که انجام یک رفتار نادرست در جایی دیگر، آنرا توجیه نمیکند. در اسپانیا و امریکا و دیگر جاهایی که رفتار نامناسبی با جانداران صورت میگیرد، اعتراضهای بسیاری هم بیان میشود. اما کاش ما در زمینههای دیگر مانند این کشورها عمل کنیم: سرانه مطالعهشان، فرهنگ رانندگیشان، وجدان کاریشان و... سرمشقهای بهتری هستند تا آزار جانوران.
6- خرید ماهی قرمز، آسیبهای جدیای به محیط زیست میزند. برای نمونه، آن معدود ماهیانی که تا سیزده بهدر زنده میمانند، عموماً در برکهها، دریاچهها و رودخانهها رهاسازی میشوند، ماهی قرمز جزو گونههای مهاجم شناخته میشود که تخم دیگر ماهیها را میخورد. ضمن آنکه رهاسازی آن در محیطی که متعلق به این گونه نباشد، میتواند باعث سرایت بیماری از آن به دیگر گونههای آبزی شود.
همچنین خرید ماهی قرمز بازاری ایجاد کرده برای دیگر انواع جانداران. در کنار ماهی قرمز، گونههای کمیابی از لاکپشت و سمندر و... هم عرضه شده که برخیشان (همچون سمندر لرستانی) کمیاب و در خطر انقراضاند.
7- حتی مراقبت درست از ماهی قرمز هم کاری نادرست است؛ به چند دلیل: نخست همانگونه که در بالا بیان کردیم، اگر تا روز سیزده بهدر هم زنده بماند، رهاسازی آن خودش دردسری تازه درست میکند. دوم اینکه در مدت دو هفته یا بیشتری که این ماهی را در یک تنگ کوچک نگه میداریم، حیوانآزاری کردهایم. هیچ موجود زندهای زندگی در یک فضای کوچک و غیرطبیعی را دوست ندارد. یک ماهی قرمز در طبیعت تا بیست سانتیمتر (و گاهی بیشتر) و چهل سال میتواند زندگی کند. اما نزد ما 4-3 سانتیمتر و چند شب زنده میماند. همچنین در محیطهای پرورشی، برای یک ماهی قرمز کوچک باید دستکم 40 لیتر آب وجود داشته باشد؛ نه تنگهای کوچک نیملیتری.
یادمان باشد ما مسئولیم؛ هرچقدر هم گناه را بر دوش مسئولین و دولتمردان بیندازیم، چیزی از نقش ما در این مسائل کم نمیکند. یادمان باشد ما هم با مصرف بیرویه آب و حفر چاههای غیرضروری، در خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی، زایندهرود و...؛ با خودروهای تکسرنشینهمان در آلودگی هوا؛ با تعرض و ویلاسازیمان در کاهش روزانه چهل هکتار جنگل و... مقصریم.
اینجا هم تک تک ما که با خرید ماهی قرمز، عدهای را ترغیب میکنیم پرورش و فروش این گونه جانوری (که شغلی کوتاهمدت و نه دائمی است) را ادامه داده، در مرگ آن ده میلیون ماهی قرمز گناهکاریم؛ اگر با خودمان رو راست باشیم.
سنتهای نیکویمان را نگاهبانی کنیم. هفتسین نوروزی را برپا سازیم. اما میتوان به جای ماهی، نارنج یا سیب در آب گذاشت. سال نو را با کشتار چانداران بیگناه آغاز نکنیم.
*برارو