به مناسبت سالروز تولد آقای طنزپرداز
مهران مدیری در برزخ سیاستزدگی
مهران مدیری بدون شک قدرتمندترین طنزپرداز سالهای پس از انقلاب در تلویزیون ایران است. خودش و فردیتش فراتر از اثری است که میسازد. یک برند تثبیت شده است که مردم دیدنش را دوست دارند. بیخود نیست که مجله نیوزویک او را بیستمین مرد قدرتمند ایران در سال 2009 معرفی کرده.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: مهران مدیری بدون شک قدرتمندترین طنزپرداز سالهای پس از انقلاب در تلویزیون ایران است. خودش و فردیتش فراتر از اثری است که میسازد. یک برند تثبیت شده است که مردم دیدنش را دوست دارند. بیخود نیست که مجله نیوزویک او را بیستمین مرد قدرتمند ایران در سال 2009 معرفی کرده.
مهران مدیری را نباید بر مبنای آثارش تحلیل کرد. بلکه باید آثارش را بر مبنای شخصیت فردیاش تحلیل کرد. اما سؤال اصلی اینجاست که چرا مدیری علیرغم نزول کیفی آثارش هنوز یک پدیده است؟ جواب این سؤال واضح است، مدیری هوش فراوانی دارد. بلد است خودش را بهعنوان یک چهره چطور عرضه کند که مخاطب مشتاق تماشایش باشد. این هوش را دارد که چه زمانی در چه مدیومی محصول فرهنگی بسازد. بلد است چطور مخاطب را هم از زندگی خصوصیاش دور نگه دارد و هم کنجکاویاش را برانگیزد.
اصلاً همین که مدیری هیچ صفحه رسمی و اختصاصی در دنیای مجازی ندارد نشانگر هوش بالای اوست. حتی اگر فرض بگیریم مدیری این کار را برای دوری از حاشیههای ویرانگر فضای مجازی انجام میدهد باز هم نتایج این تصمیم فراتر از تصور ماست. داشتن صفحه شخصی در فضای مجازی و مدام در معرض دید هواداران بودن کمترین آسیبش از دست رفتن طراوت یک سلبریتی است.
سلبریتیها در اکثر مواقع در ذهن هوادارانشان بدل به قدیس میشوند. علت هم آن است که سلبریتیها نه با خود واقعیشان که با کاراکتر هنریشان در ذهن دوستارانشان نقش میبندند. این نوع از حضور به مخاطب این اجازه را میدهد که آن قهرمان را همانطور که روی پرده، استیج یا صفحه تلویزیون میبیند بپذیرد و پیش خودش فکر کند او در زندگی واقعی هم همانقدر جذاب، رمانتیک، قدرتمند و مهربان است. اما وقتیکه سلبریتی مذکور خودش را در فضای مجازی عرضه میکند و تماشاگر با خود واقعی سلبریتی روبهرو میشود آن شخصیت هنرمندانه هم در ذهنش میشکند.
مدیری با هوشمندی تمام اجازه داده مخاطب او را با همان وجه هنرمندانهاش به یاد آورد و همین امر باعث میشود هالهای از ابهام و تردید پیرامون او را فرا بگیرد. از هوش مدیری گفتیم و از اینکه خوب یاد گرفته چه زمانی در کجا حضور داشته باشد. مدیری وقتی دید ستاره بختش در تلویزیون روبه افول گذاشته به نمایش خانگی رفت تا در فضای بازتری به شوخی پردازی بپردازد. وقتی آنجا هم به در بسته خورد و دید بازگشت به تلویزیون محبوبیتش را به خطر انداخته سراغ سینما رفت و سعی کرد آنجا دست به تجربه جدیدی بزند.
مدیری اگر هنوز مدیری مانده به خاطر همین هوش ذاتی است که خداوند در وجودش ودیعه نهاده وگرنه بعد از شکست همهجانبه قهوه تلخ آثارش به لحاظ کیفی نزول وحشتناکی داشته است. اما این نزول کیفی محسوس هم باعث نشده ذرهای از محبوبیت شخص مدیری کاسته شود. مدیری هنوز همان مدیری بیستوچند سال پیش است که مردم دوست دارند تماشایش کنند، حتی اگر آن کیفیت و جریانسازی گذشته را نداشته باشد.
بدون شک این مدیری بود که با ساخت پرواز پنجاه و هفت و ساعت خوش طنز تلویزیونی ایران را دچار تحولی اساسی کرد. او بود که با ساخت پاورچین و بعد از آن شبهای برره گزندهترین نقدها را متوجه مردم ایران کرد و این کار را چنان ظریف و رندانه انجام داد که به هیچکس برنخورد و همه آثارش را با تمام گزندگیشان تحمل کنند.
اما مدیری امروز بهخوبی مدیری دیروز نیست. آثارش نه آن برندگی سابق را دارند و نه آن کیفیت معیارساز را. آثاری هستند ضعیف و بیمایه که خیلی زود فراموش میشوند. آثاری که نمیتوان حتی یکی از کاراکترهایشان را به یاد سپرد. مدیری در این سالها انقدر سریال تکراری ساخته که آثارش را مثل سابق جدی نگیریم. الگوی غریبهای در میان یک جمع مشنگ که توسط مدیری بدل به یک دستمایه جدی برای ساخت آثار طنز شد دیگر طراوت خودش را از دست داده و بدل شده به یک ایده نخنما و تکراری. این ایده توسط مدیری انقدر دستمالی شده که در سریالهایش بهمحض آنکه سیامک انصاری را میبینیم متوجه تم و درونمایه اصلی سریال میشویم.
سیامک انصاری انسان عاقل و فهمیدهای است که در میان مشتی آدم مشنگ، فرصتطلب و رذل گرفتار آمده و قرار است تضاد بین او و محیط اطراف موقعیت کمیک خلق کند. اما این الگو تا جایی جواب میدهد که طراوتش حفظ شود. منتها در شکل فعلی و با توجه به آثاری که مدیری در این سالها ساخته مشخص است که این الگو طراوت خودش را از دست داده و به تکرار اُفتاده. برای همین هم است که مدیری قید ساخت سریال را زده و رو به ساختن شوی تلویزیونی و فیلم سینمایی آورده.
اما جدای از اینکه کارنامه هنری مدیری دچار یک رکود وحشتناک شده به نظر میرسد آن وجه هنری_ شخصی دستنخوردهاش هم دارد کمکم از بین میرود. مدیری چند وقتی است به اظهارات سیاسی جهتدار در آثارش روی آورده، خصوصاً در برنامه دورهمی میتوان از صحبتهایش اینطور برداشت کرد که دارد به نفع یک جریان سیاسی خاص حملاتی را متوجه دولت یازدهم میکند. قدم گذاشتن در چنین راهی مدیری را به وادی برزخ میکشاند.
مدیری به این دلیل توانسته کاراکتر مستقل خودش را حفظ کند که فراتر از جهتگیریهای سیاسی مرسوم ایستاده. اما مدیری امروز دارد به سمت یک جریان سیاسی حرکت میکند و این حرکت ممکن است او را از چشم بخش انبوهی از طرفدارانش بیندازد. مدیری در آستانه پنجاهسالگی در برزخ عجیبی گرفتار آمده، از طرفی آثارش کیفیت سابق را ندارند و از طرف دیگر کاراکتر شخصی خودش هم مورد تردیدهای فراوانی قرار گرفته. این برای مردی که سالهاست در وادی محبوبیت سیر میکند خیلی خطرناک است.
مدیری اگر حواسش نباشد ده سال دیگر از علل ناکامیاش خواهیم نوشت. اگر مدیری همین رویه را ادامه دهد چنین سرانجامی چندان بعید نیست. مدیری اگر میخواهد خودش و محبوبیتش را حفظ کند باید جایی فراتر از مواضع امروزش بایستد. جایی که تا همین چند سال پیش ایستاده بود، جای یک استاد طنزپرداز که بلد بود مخاطب را سرگرم کند. مدیری دیگر به جذابیت گذشتهاش نیست چون نمیتواند مخاطبانش را سرگرم کند. مردم از او توقع سرگرمی دارند نه چیز دیگر. اگر مدیری بخواهد خودش را در جایی خرج کند که حضور در آنجا را بلد نیست خیلی زود ناکام خواهد شد. زودتر از آنکه فکرش را بکند و انتظارش را داشته باشد.
شاید از بس طنز با مفهوم ندیدیم
منتقد درست بودن خیلی فرق داره با صاحب میکروفن بودن و هرچیزی گفتنه
خیلی متاسفم که فردی که حتی حرمت هم صنفی های خود را نگه نمیدارد. با مثالهایی که ظاهر انتقاد داره هر حرفی را بخورد مردم میدهد.
بماند که پشت همه اینا یه قرارداده و کسب درامد از بیت المال
همانطور که جناب خان رنگ و لعاب خندوانه بود، ببینیم با نوبد قیمت چقدر برنامه دورهمی خردیدار داره؟