تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۲۹ فروردين ۱۳۹۶

حرف زدن درباره مسائل جنسی همچنان در اولویت برنامه‌های آموزشی و رسانه‌ای قرار ندارد

وقایع اتفاقیه نوشت: بیشترین سؤالات مردم از برنامه بهداشت جنسی صداوسیما شامل سؤالاتی می‌شود که مربوط به اختلالات جنسی است؛ با وجود این، برنامه‌هایی از این دست که به اطلاع‌رسانی درباره مسائل جنسی می‌پردازد همچنان بعد از ساعت 12 شب! حق پخش دریافت می‌کنند.
رویداد۲۴- وقایع اتفاقیه نوشت: بیشترین سؤالات مردم از برنامه بهداشت جنسی صداوسیما شامل سؤالاتی می‌شود که مربوط به اختلالات جنسی است؛ با وجود این، برنامه‌هایی از این دست که به اطلاع‌رسانی درباره مسائل جنسی می‌پردازد همچنان بعد از ساعت 12 شب! حق پخش دریافت می‌کنند.

اين درحالي است که معاون امور زنان رياست‌جمهوري، اخيرا اعلام کرده است بيشترين طلاق‌ها در اثر نارضايتي جنسي در ايران رخ مي‌دهد؛ بحراني که اغلب نشان از عدم آموزش صحيح مسائل جنسي در نظام آموزشي و بهداشتي ايران دارد. ارائه آمارهاي متفاوت مثل رضايت نداشتن 80 درصد از زنان ايراني از روابط جنسي‌شان و مواردي از اين دست به‌دليل عدم دسترسي به آمار رسمي، اگرچه نمي‌تواند به‌روشني نشان‌دهنده آنچه در روابط بين زن و مرد در ايران امروز مي‌گذرد، باشد اما با درنظرگرفتن آنچه به‌عنوان دلايل جدايي در زوج‌هاي ايراني مطرح شده است مي‌توان نتيجه گرفت که حداقل بخشي از جامعه که امکان دسترسي به اطلاعات به‌روز درباره برخورداري از سلامت رواني در رابطه جنسي را دارند به کشف يکي از ريشه‌هاي عدم سازگاري در روابط جنسي خود دست پيدا کرده‌اند. باوجوداين هنوز مشخص نيست کدام‌يک از انواع نارضايتي در گزارش‌هاي مربوط به نارضايتي جنسي منعکس مي‌شود و زنان طبقات فرودست چه سهمي از بيان اين نارضايتي‌ها دارند. کارشناسان اجتماعي بر اين باورند حجم نارضايتي‌هاي جنسي و انواع آنها با توجه به ميزان دسترسي به اطلاعات جنسي در ميان طبقات مختلف اجتماعي متفاوت است و همچنان در بين برخي از گروه‌هاي اجتماعي، شرم و حيا! و عوامل مختلف اقتصادي، اجتماعي مانعي براي بيان نارضايتي جنسي است.

کلينيک‌هاي سلامت خانواده و تابوشکني از بيان مسائل جنسي

شايد تا چند سال پيش شرم از بيان مسائل جنسي و اختلالاتي که در نتيجه روابط بين زن و مرد رخ مي‌دهد براي بسياري از مردم حتي طبقات متوسط و رو به بالا، نوعي تابو محسوب مي‌شد اما با گسترده‌شدن امکان کسب اطلاعات در فضاي مجازي و دسترسي هر چه بيشتر مردم به اطلاعات جنسي و نه دانش جنسي!، باعث شده علاقه‌مندي زنان و مردان به بحث پيرامون برخي از مسائل کمتر مطرح‌شده، بيشتر شود. همين موضوع باعث پرسش در زمينه چرايي وجود و بروز اختلالات جنسي نيز شده است. اگر تا ديروز ريشه اصلي بسياري از اختلافات زناشويي، زير نقاب عدم درک متقابل مخفي مي‌شد، امروزه ديگر پرده‌ها کنار رفته و نارضايتي جنسي به‌عنوان يکي از عوامل جدي جدايي زن و مرد در جامعه ايران عنوان مي‌شود.
اخيرا، شهيندخت مولاوردي، معاون امور زنان رياست‌جمهوري اعلام کرده است که بر‌اساس گزارش‌هاي منتشرشده، يکي از دلايل اصلي طلاق‌ها، نارضايتي جنسي است. او ابراز اميدواري کرده است که با راه‌اندازي کلينيک‌هاي سلامت خانواده در پلي‌کلينيک‌هاي تخصصي دانشگاه‌هاي علوم پزشکي، آرامش خيال آن دسته از مراجعه‌کنندگاني که همچنان از بيان مسائل جنسي‌شان شرم دارند و پيرامون اين مسائل صحبت نمي‌کنند، فراهم مي‌شود و انواع مشاوره‌ها و خدمات مربوط به سلامت از جمله سلامت جنسي در اين کلينيک‌ها ارائه مي‌شود.
نارضايتي جنسي اغلب توسط چه افرادي ابراز مي‌شود
طبق آمارهاي رسمي، علت 50 درصد طلاق‌ها مشکلات جنسي است که شايد اگر کمي زودتر براي حل‌شدنش اقدام مي‌کردند، کار به جدايي نمي‌کشيد. مشکلات و مسائل جنسي خود باعث مشکلات ديگري مي‌شود که شايد جبران‌ناپذير باشد؛ برآورده‌نشدن توقعات جنسي بين زوج‌ها مي‌تواند به سردي رابطه، کج‌رفتاري‌هاي جنسي و نابساماني‌هاي ديگري مبدل شود که در نهايت تقاضاي طلاق را به‌دنبال خواهد داشت؛ البته اين مسئله بايد با توجه به فراواني انواع نارضايتي جنسي و طبقات اجتماعي که اين موضوع را در راستاي تداوم رابطه پراهميت تلقي مي‌کنند، بررسي شود. نارضايتي جنسي اغلب شامل کمبود يا نبود رابطه، ارضا نشدن در مراحل مختلف رابطه جنسي، عدم توجه به خواسته‌هاي طرفين، اختلالات و ناتواني‌هاي جنسي، تخيل کردن پيرامون زنان و مردان ديگر و همچنين نبود ترغيب‌کننده‌ها براي انجام رابطه جنسي مي‌شود. در کنار اين مسائل مي‌توان اعمال خشونت در حين برقراري رابطه جنسي که از آن با عنوان خشونت جنسي نام برده مي‌شود را نيز اضافه کرد. خشونت جنسي در بين افراد حاضر در يک رابطه متعهدانه، اغلب خشونتي پنهان است که تنها زن و مرد درگير يک رابطه از چند وچون آن باخبرند. اجبار براي برقراري رابطه، تحميل نوع خاصي از رابطه به زن و استفاده از تحريک‌کننده‌ها بدون رضايت زن يا مرد از جمله مواردي است که در اين دسته از انواع خشونت جنسي جاي مي‌گيرند. اين مسئله البته مي‌تواند در ارتباط با هر دو جنس اتفاق بيفتد. اما گزارش‌ها نشان مي‌دهد موارد خشونت جنسي که اغلب ازسوي زنان گزارش مي‌شود بيش از مردان است. همچنين برخي تحقيقات ميداني نشان مي‌دهد اين مسئله در بين زنان طبقات فرودست بيش از زنان طبقه متوسط وجود دارد، گرچه کمتر گزارش مي‌شود.
طبقه فرودست اينجا هم‌صدايي ندارد!
مزدک دانشور، انسان‌شناس پزشکي با تمرکز بر نارضايتي‌هاي زنان در روابط جنسي در ارتباط با تنوع نارضايتي‌هاي جنسي در بين زنان طبقات متوسط و طبقات فرودست مي‌گويد: نبايد فقط از منظر يک زن طبقه متوسط تحصيلکرده به اين موضوع بپردازيم. زنان طبقه متوسط انگاره‌ها و پيش‌فرض‌هاي متفاوتي از امر جنسي دارند که شايد بسياري از افراد از طبقات فرودست اين خواسته‌ها را نداشته باشند يا نسبت به وجود آن آگاه نباشند.
دانشور با اشاره به صحبت‌هاي اخير معاون امور زنان رئيس‌جمهوری درباره نارضايتي زوجين به‌عنوان يکي از عوامل اصلي طلاق مي‌گويد: اينکه برخي از مسئولان سياسي کشور به واقعيت‌هاي موجود ورود کرده‌اند و مسائل را از همان زاويه‌اي مي‌بينند که پژوهشگران اجتماعي، پديده‌اي فرخنده است اما بايد از اين مسئولان محترم پرسيده شود که نارضايتي جنسي ميان زوجين (به عنوان يکي از دلايل جدايي زوج‌ها) در چه کانتکست (يا زمينه و زمانه‌اي) به وقوع پيوسته، بر چه شرايط و وضعيت‌هاي منطبق بوده و بر چه گسست‌ها و گسل‌هايي دست گذاشته است. به اين معنا که نارضايتي جنسي ميان زوج‌ها از چه نوعي بوده و اينکه انواع اين نارضايتي در ميان اقشار و طبقات مختلف چگونه دسته‌بندي مي‌شود. اين گزاره که «يکي از علل اصلي جدايي زوج‌ها نارضايتي جنسي است» دردي را نه نشان مي‌دهد و نه دوا مي‌کند زيرا دردها و مسائل اجتماعي را نمي‌توان به‌سادگي و با تکيه بر آمار کمي تعميم داد و کيفيت رابطه‌ها را از آن استخراج کرد.
او معتقد است، در انگاره ديالکتيک، اولين تخصيصي که بر گزاره‌هاي عام زده مي‌شود، مسئله طبقه است. اين انسان‌شناس پزشکي با تأکيد بر مفهوم طبقه و کارکردهاي آن مي‌گويد: طبقه به معناي کلي خود يعني نوع رابطه با ابزار توليد، ميزان قدرت و اختيار در روند توليد و مهارت و قدرت چانه‌زني در کار. طبقات را بر‌اساس اين رابطه پيچيده مي‌توان بازشناخت و از يکديگر متمايز کرد. مي‌توان حدس زد افرادي که صاحبان ابزار توليد به حساب نمي‌آيند، از سواد و مهارت اندکي برخوردارند و ميزان قدرت و اختيار آنها در تعيين روند توليد در پايين‌ترين رتبه‌ها قرار دارد، طبقه فرودست يک جامعه را تشکيل مي‌دهند و به همين ترتيب، ديگر طبقات ساخت مي‌گيرند و با هم ارتباط برقرار مي‌کنند. بنابراين به باور او، در رابطه با امر جنسي هم مي‌توان از مفهوم طبقه براي تخصيص و تمايز استفاده کرد. دانشور ادامه مي‌دهد: همان‌گونه که مفهوم از بدن و اندازه‌هاي آن در طبقات مختلف متفاوت است، مفاهيم مربوط به مسئله جنسي، نوع لذت و ميزان آن نيز مي‌تواند تابع طبقه باشد. به اين معنا که جنسيت و امر جنسي مفاهيم در ذيل امر طبقاتي قرار دارند. او ميزان بروز نارضايتي در طبقات فرودست را ناشي از درگيرشدن با مسائل خاصي مي‌داند که شرايط اجتماعي به اين مردان و زنان اين طبقه تحميل کرده است: با توجه به توضيحي که ارائه شد مي‌توان نارضايتي از رابطه جنسي را نيز در اين طبقه‌بندي ادراک کرد؛ به‌عنوان مثال، در طبقات فرودست به‌واسطه کار زياد، چندشيفته بودن شغل‌ها، تحصيلات و درآمد اندک، کوچک بودن فضاي خصوصي و حياتي افراد، آسيب‌هاي اجتماعي مثل خشونت زندگي روزمره و موادمخدر در دسترس، حضور خرده‌فرهنگ‌هاي خرافي به‌ويژه در رابطه با امر جنسي و نظارت سختگيرانه اجتماعي و گاه سياسي اولين روابط عموما با رضايت و آرامش شکل نمي‌گيرد و در دايره بسته‌اي از خشونت‌ورزي و ناتواني جنسي محصور مي‌ماند. در طبقه متوسط، اگرچه اين طبقه در اين سال‌ها مداوم به عقب رانده و فقير شده است اما به‌واسطه تحصيلات بيشتر، خرده‌فرهنگ‌هاي جهاني و شکل‌گيري تدريجي مفهوم فرديت، تعاریف لذت یا تفاسیر مربوط به بدن تغییر کرده است و خیلی از آدم‌ها در حال شناخت و بازشناسي تمايلات جنسي خود هستند و در صورت عدم رضايت از يک رابطه يا از آن رابطه خارج مي‌شوند يا روابط جايگزيني براي خود پيدا مي‌کنند. هر چه به اقشار بالاتر اين طبقه مي‌رويم به‌واسطه اختيارات مالي، لذت‌جويي و فردگرايي قوي‌تر شده و افراد کمتري نارضايتي‌ها را در ذهنيت خود دفن مي‌کنند.
اين انسان‌شناس پزشکي نتيجه مي‌گيرد که از آنجا که فرهنگ مسلط در هر جامعه‌اي، فرهنگ طبقه مسلط درآن جامعه است، کالايي‌شدن عرصه‌هاي زندگي به ذهنيت کالايي شده انجاميده است و نه‌تنها انباشت کالا به هدف و اولويت بدل شده بلکه ناکالاهايي چون بدن انسان نيز به صورت شئ‌واره درمي‌آيند. دانشور مي‌گويد: در اين فرهنگ مسلط که انسان به‌دنبال تملک است و بدن انسان نيز به‌صورت کالا خواسته و عرضه مي‌شود، مي‌توان حدس زد که رابطه جنسي زيبا و عاشقانه که همراه مسئوليت و کرامت به طرف مقابل است، کمرنگ شده و در همه طبقات مورد بحث به مسئله‌اي براي گسست و جدايي بدل مي‌شود.
به باور او، اين خواسته‌ها به‌دليل شرايط خاص اقتصادي زنان اين طبقه هرگز فرصت بروز و ظهور نخواهد داشت. سلسله‌مراتب سلطه‌گري در ميان لايه‌هاي پايين‌تر جامعه که به‌دليل محروم ماندن از شرايط رفاهي مطلوب تبديل به نُرم اجتماعي شده، مرتبا در حال تقويت‌شدن است و در اين فرايند جنسي که به‌لحاظ ساختار اجتماعي ضعيف‌تر تلقي مي‌شود بيشتر در معرض خشونت قرار مي‌گيرد. برخلاف زنان طبقه متوسط و همچنين زنان طبقات مرفه که ممکن است زماني به‌دليل دسترسي بيشتر به اطلاعات جنسي، امکان بيان نارضايتي‌هاي جنسي خود را پيدا کنند، زنان طبقات فرودست با وجود خواسته‌هاي فيزيولوژيک مشترک اما به‌دليل عدم دسترسي به اطلاعات جنسي، هرگز فرصت آشنايي با اين مسائل و صحبت‌کردن پيرامون نيازهاي خود را پيدا نمي‌کنند.
به‌همين‌دليل ممکن است هرگز متوجه اين مسئله نشوند که يکي از دلايل عدم امکان تداوم زندگي مشترکشان علاوه بر مسائل و بحران‌هاي اقتصادي که زندگي آنها را از درون تحت‌تأثير قرار مي‌دهد و ريشه اصلي بسياري از مسائل بعدي است، همين مسائل و بحران‌هاي مربوط به روابط جنسي است که ممکن است سال‌ها بدون آنکه بدانند بر آن سرپوش گذاشته يا از کنارش بي‌توجه گذشته‌اند.
وقتي همه خوابند، برنامه سلامت جنسي پخش مي‌کنيم!
آموزش مسائل جنسي يکي از مواردي است که بايد در دستور کار نظام آموزشي کشور قرار گيرد. اين درحالي است که با وجود انتشار گزارش‌هايي مبني‌بر لزوم توجه به مسائل جنسي در ساختار اجتماعي ايران و نياز تمام مردم براي دانستن هرچه بيشتر پيرامون موضوعات مربوط به رابطه جنسي، همچنان جاي خالي برنامه‌هاي آموزشي که امکان دسترسي به دانش جنسي را براي همگان ميسر کنند، احساس مي‌شود. اخيرا کارشناس برنامه «حريم مهرورزي» که توليد شبکه آموزش ايران است عنوان کرده که بيشترين سؤالات ارسالي مردم به برنامه «حريم مهرورزي» که به بررسي مسائل خانواده از همه جوانب مي‌پردازد مربوط به اختلال نعوظ و انزال است. با وجود اين، تنها برنامه‌اي که در صدا و سيماي جمهوري‌اسلامي به مسائل مربوط به سلامت جنسي مي‌پردازد و آن‌چنان که گفته مي‌شود سومين برنامه پربازديد صداوسيماست!
به‌دليل تابو بودن موضوع برنامه در ساعات پاياني شب روي آنتن مي‌رود. يکي از کارشناسان اين برنامه در اظهارنظري نه‌چندان غيرقابل انتظار درباره اينکه چرا اين برنامه در ساعت 12 شب پخش مي‌شود با اشاره به سياست‌هاي صداوسيما در تقويت اين تابوي فرهنگي مي‌گويد: مسئولان صداوسيما معتقد هستند که بيان اين مسائل براي کودکان مناسب نيست و بايد در ساعت مناسبي براي زوجين پخش شود که ما نيز به اين مسئله اعتقاد داريم زيرا اگر قرار باشد موضوعي با کودکان در ميان گذاشته شود بهتر است متناسب با سن و با ادبيات متفاوتي باشد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما