فردوسی، احیاگر زبان پارسی
کهکشان ادب فارسی با دیرینه ای بیش از یکهزار سال، ستاره های فراوانی به خود دیده که هیچکدام به اندازه فردوسی برای مانایی زبان فارسی ندرخشیده اند.
رویداد۲۴- حکیم ابوالقاسم فردوسی (329 تا 411 هجری قمری)، که امروز دوشنبه 25 اردیبهشت ماه روز نکوداشت وی در تقویم نام گرفته، بطور قطع نامدارترین شاعر ایران در زمینه خدمت به زبان فارسی و روایت منظوم حماسه های ایرانی است.
شاهنامه با 60 هزار بیت در قالب مثنوی و بحر متقارب (یکی از پرکاربردترین وزن های شعر فارسی) طولانی ترین اثر حماسی و منظوم در جهان است که فردوسی در زمان حکومت ساسانیان سرایش آن را آغاز کرد و در زمان سلطنت محمود غزنوی به پایان برد.
سامانیان که بعد از طاهریان و حوالی 260 ه.ق در بخش های گسترده ای از ایران از جمله خراسان روی کار آمدند، مردمانی علاقه مند به فرهنگ ایرانی بودند.
ایرانیان که تا پیش از حمله اعراب به زبان فارسی سخن می گفتند و می نوشتند، بعد از آن به دلیل سلطه سیاسی زبان عربی را به عنوان زبان دربار و رسمی پذیرفتند.
اما این روند با وجود وزرای دانا و شعرای حکیمی همچون فردوسی در قرن سوم تغییر کرد و زبان فارسی دری که از نظر الفبا مانند زبان عربی و از نظر گفتار همان فارسی است، ابتدا در دربارها و سپس در همه اقشار جامعه ظهور کرد و رونق یافت.
زبان فارسی در مدت یکصد سالی که به زبان نوشتار و جانشین زبان پهلوی و عربی شده بود، هنوز نهال تازه رسته ای بود که احتمال داشت به دلیل تسلط خلافت بغدادی بر حکمرانان ایرانی مانند غزنویان بار دیگر جای به زبان عربی بدهد یا دست کم ضعیف شود که کم و بیش در دربارها و مکاتب رایج بود.
اسطوره ها، افسانه ها و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب درون مایه شاهنامه را شکل می دهند که چهار خاندان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده میشوند و به سه بخش اسطورهای (از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از خیزش کاوه آهنگر تا مرگ رستم) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشایش ایران به دست اعراب) تقسیم می شود.
فردوسی که دهقان زاده ای از خراسان بزرگ بود، در قرن سوم با آگاهی از تاریخ دیرینه ایران، دانش های روزگار و خوانده های بسیار و علاقه مندی به ایران کاری را که پیش از او مسعودی مروزی و دقیقی توسی آغاز کرده بودند، به بهترین شکل ادامه داد.
چنانکه نوشته اند شاهنامه منثور ابومنصوری (تحریر شده به سال 346 ه.ق) منبع اصلی فردوسی برای سرایش شاهنامه بوده است.
** اهمیت شاهنامه در چیست؟
با آنکه بیشتر ایرانیان اهمیت شاهنامه را در ثبت و ضبط تاریخ ایران و شرح پیروزی های ایرانیان بر دشمنان آن ها میدانند؛ اهمیت شاهنامه بسیار فراتر از این امر است.
اسطوره یا افسانههای نخستین هر ملتی درباره آفرینش جهان و برخوردهای نخستین انسان با طبیعت و نیروهای نیک و بد و اسطوره شناسی به معنای تاریخ فرهنگ مادی و معنوی اولیه هر ملت نخستین بخش شاهنامه و دست کم حدود پنج هزار بیت از این کتاب را به خود اختصاص می دهد.
اما آنچه اسطوره شناسی شاهنامه را از اسطوره شناسی های دیگر جدا میکند، شرح ساده افسانه های آفرینش و ماجراهای خدایان و شاهان و پهلوانان همراه با مسائل اخلاقی است. شیوه بیان نیز نه نقلی محض، بلکه به صورت گفت وگوهای منطقی و عقلانی درآمده است.
دیگر اهمیت شاهنامه در بیان تاریخ است که در بخش ساسانیان با حدود 17 هزار بیت بیش از یک سوم حجم کتاب را تشکیل میدهد. با آن که این بخش مطالب افسانه ای بسیار دارد، از نظر مطالب تاریخی مهم است. درباره تاریخ ساسانیان مآخذی به زبان های یونانی، لاتینی، سریانی و پهلوی و عربی داریم؛ اما مطالب شاهنامه پس از کنار گذاشتن افسانه ها و شرح و بسط های شاعرانه از نظر مقدار بر مطالب آثار برتری دارد. در بخش به اصطلاح داستانی و نیمه تاریخی شاهنامه نیز مطالب تاریخی به خصوص درباره اشکانیان هست.
ضمن اینکه رسوم کشورداری و آیین های اداری و درباری در ایران پیش از اسلام، مانند گرفتن مالیات، سکه زدن، نوشتن نامه های دولتی، فرستادن و پذیرفتن سفیر، تشکیلات سپاه، سلاح های جنگی، رسم تاجگذاری، آیین باردادن و ... در شاهنامه به تکمیل و تفصیل بیان شده است.
شاهنامه به خاطر گنجینه بزرگ واژههای فارسی آن، برای موجودیت زبان فارسی اهمیت زیادی دارد. اگر از میان آثار موجود و کهن زبان فارسی آثاری را که مانند شاهنامه رقم واژههای بیگانه شان نسبت به کل واژههای کتاب از حدود پنج درصد بیشتر نیست، یکجا گرد آوریم، حجم همه آنها روی هم رفته به حجم شاهنامه نمیرسد.
از نظر ادبی نیز ارزش ادبی یک اثر متشکل از مجموعه ارزش های آن اثر از جنبه های گوناگون است.
هنر سخن پردازی فردوسی البته در سراسر شاهنامه نمودار است، استادی او را در هنر داستان سرایی تنها آنجا می توان مشاهده کرد که مطالب ماخذ او روایات اسطوره شناختی یا اخبار تاریخی نیست، بلکه افسانه هایی است که به شاعر فرصت می دهند با پروردن آنها به داستان سرایی بپردازد.
** یک نمونه از اهمیت اخلاق نزد فردوسی
ترجیح اخلاق ایرانی و اسلامی و برتری جوانمردی بر نامردی در جای جای شاهنامه دیده می شود و حکیم طوس در هنر بی نظیر خود آن را ممزوج کرد است.
از آنجا که بیان همه این موارد در این مقال نمی گنجد به ذکر یک نمونه کوتاه بسند می کنیم که نشان از اهمیت راستی و راستگویی نزد فردوسی دارد.
رستم سگزی یا سیستانی که بطور قطع نامدارترین پهلوان در شاهنامه است و به برکت قلم فردوسی به نماد پهلوانی، قدرت و برتری در تمام تاریخ ایران تبدیل شده و همچنان ماندگار است؛ تنها به صفات جسمانی مزین نیست و تعالی روحانی نیز دارد. رستم در تمام شاهنامه تنها دوبار دروغ می گوید؛ اول در نبرد با سهراب که به او می گوید پدرش نیست و به تنبیه این دروغ فرزندش را از دست می دهد و دوم به اسفندیار در زمان پیری خود که به دروغ گفت تسلیم او می شود اما نشد و در پی این نبرد نیز اسفندیار رویین تن را به کمک سیمرغ (موجود افسانه ای شاهنامه) شکست داد و کشت اما شرمسار شد و تا پایان عمر نگونبختی را تجربه کرد.
این تنها نمونه کوچکی از برتری اخلاق درست نزد فردوسی است که پژوهشگران ادبیات و مورخان بسیاری او را علاوه بر دهقان زاده ایرانی و عاشق رسوم پهلوانی و ایران باستان، مسلمانی شیعه دانسته اند و دست کم این یک بیت از فردوسی (که ترجمه فارسی حدیث نبوی انا مدینه العلم و علی باب ها است) گفته اخیر را تایید می کند.
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
درست این سخن گفته پیغمبر است
که من شهر علمم علی ام در است