احمد شیرزاد در گفتوگو با رویداد۲۴:
عده ای حکمرانی بر مردم را حق مسلم خود میدانند
تندروها به جایگاهی رسیدهاند که به راحتی به خودشان اجازه میدهند تا بگویند اگر کسی نظری مخالف با نظر ما داد به شکلی در همکاری یا حمایت از بیگانگان است و شخص بدون آنکه خودش بداند نفوذی دیگران است. این نوع برخوردها نوعی توهین به مردم، مخالفان و شعور سیاسی جامعه است.
رویداد۲۴- نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی با انتقاد از جریان سازیهای اخیر بازندگان انتخابات علیه مردم، اصلاح طلبان و دولت، اعلام کرد: وقتی تصورات تندروها با واقعیت همخوانی ندارد جز برآشفتگی طیف تندرو در فضای عمومی جامعه نتیجه دیگری ندارد. بر آشفتن نیز معمولا با این شکل در جامعه نمود پیدا میکند که تندروها در جهت پیدا کردن دلایل شکست دنبال مقصر میگردند و مدام دیگران را متهم میکنند.
احمد شیرزاد در گفتوگویی با رویداد۲۴ سخنان اخیر روحانی درباره شکست جریانات تندرو در انتخابات و نیز آثار این شکست در جامعه را از دید خود تحلیل و روایت میکند. این نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی محور اصلی تحلیل خود را متوجه جریانی میکند که به قول خودش «نمیخواهند واقعیات جامعه را بپذیرند و زمانی که متوجه میشوند که خواسته آنان در جامعه منعکس نشده دنبال مقصر میگردند». این عضو حزب مشارکت همچنین از جریان سازیهای جریانات تندرو بعد از هر دوره شکست در جامعه چنین میگوید که «مشکل اصلی آنجاست که چنین افرادی تکلیف خود را با نحوه مدیریت جامعه نمیدانند و در عین حال زمامت و حکمرانی بر مردم را حق مسلم خود میدانند و اعتقاداتشان بر این است که خداوند جز تفکر راستگرایانه افراطی را رای اداره مردم ایران نیافریده است.»
آقای روحانی در سخنرانی اخیر خود اشاره داشتند که عدهای واقعیات جامعه را نمیبینند. شما دلیل این مساله را چه میبینید. اساسا چه اتفاقی رخ میدهد که یک طیف مشخص از یک جامعه واقعیات را برنمی تابد و مترصد آن است که حقایق و واقعیات را عکس جلوه دهد؟
این نکتهای که آقای روحانی به آن اشاره داشتند نه فقط دغدغه شخص ایشان که مطالبه و دغدغه جدی تمامی جامعه است. متاسفانه در کشور دوستانی هستند که عموما قدرت زیادی در دست دارند و میخواهند همه واقعیات جامعه را به نفع خودشان تغییر دهند. لذا زمانی که واقعیت جامعه متفاوت با آنچه میخواهند شکل میگیرد، معمولا عکس العملهای تند و شدیدی از خود نشان داده و دنبال مقصر میگردند. کمااینکه ما در اخبار هفته گذشته شاهد موضع گیریهای تند افرادی بودیم که توهینهایی علیه مردم تهران کردند چون میخواستند مقصر رای نیاوردن در تهران را به دوش کسی بیاندازند. چراکه فکر نمیکردند یا توقع نداشتند به رغم تمام شرایطی که برای خودشان ایجاد کرده بودند در حوزه انتخابیه تهران رای نیاورند.
بعدتر این خط فکری ادامه پیدا کرد و با کلید واژه – شکبه تخریب- دقیقا جریان پیروز در انتخابات را نشانه رفت. شما چه نظری در این رابطه دارید؟
البته انصاف قضیه آن است که تخریبی صورت نگرفت، تخریب آنجایی بود که دوستان خودشان را غیر انگلیسی و جریان رقیب را منتسب به انگلیس و جریانهای بیگانه قلمداد کردند. گویا برخی مسائل را زود فراموش میکنند. آنان خودشان را آنقدر خوب و حق به جانب و بنده خاص خود میدانند که گاهی پیش خود فکر میکنند که اگر هر خطا و گناهی از آنان سر بزند محق هستند که با مخالفان خودشان به هر شکلی رفتار کنند ولی ، خدا آن روز را نیاورد که کسی به آنان رای ندهد. من فکر نمیکنم که کسی اهانت یا توهین نسبت به این آقایان داشت، جز آنکه رای ندادند. آیا اینکه آنان به شکلهای مختلف در عرصه انتخابات مخالفان خودشان را وابسته به اجانب و متهم به همکاری به اجانب میکنند یا خیلی لطف کنند ما را مرعوب اجانب تعبیر کرده و خودشان را نترس و شجاع در برابر اجانب معرفی میکنند، توهین نیست. هرچند که به نظرم هیچ شجاعتی بالاتر از آن نیست که آدم واقعیات را بپذیرد. آنان حتی در تراکتهای تبلیغاتی خود مینوشتند که به لیست ضدانگلیسی رای بدهید، آیا این شعار به معنای آن نیست که لیست رقیب یک لیست انگلیسی است. آیا چنین ادعایی توهین به سایر جریانهای سیاسی در انتخابات نبود. برخی از اصولگرایان دلیل شکست ائتلاف این جریان در انتخابات را فاصله گرفتن چهرههای اصولگرا از جامعه تعبیر کردند.
شما فکر میکنید مشکل اصلی تندروها چیست؟
مشکل اصلی آنجاست که چنین افرادی تکلیف خود را با نحوه مدیریت جامعه نمیدانند و در عین حال زمامت و حکمرانی بر مردم را حق مسلم خود میدانند و اعتقاداتشان بر این است که خداوند جز تفکر راستگرایانه افراطی را رای اداره مردم ایران نیافریده است. ثانیا چنین تفکری دارند که مردم ایران باید بفهمند آنان چقدر دل سوزشان هستند، مصلحت ملت را میخواهند، فقط آنان هستند که میتوانند جلوی دشمن سینه سپر کنند، فقط آنان هستند که میتوانند کشور را اداره کنند و.... . در این شرایط طبیعی است که وقتی تصورات تندروها با واقعیت همخوانی ندارد جز برآشفتگی طیف تندرو در فضای عمومی جامعه نتیجه دیگری ندارد. بر آشفتن نیز معمولا با این شکل در جامعه نمود پیدا میکند که تندروها در جهت پیدا کردن دلایل شکست دنبال مقصر میگردند و مدام دیگران را متهم میکنند.
منظور شما از متهم کردن دیگران چیست؟
پروژه نفوذ مصداق عینی همین مساله است و این پروژه بدان معنا بود که مخالفان جریانهای تندرو در جامعه تحت نفوذ اجانب قرار گرفتهاند. آنان به این جایگاهی رسیدهاند که به راحتی به خودشان اجازه میدهند تا بگویند اگر کسی نظری مخالف با نظر ما داد به شکلی در همکاری یا حمایت از بیگانگان است و شخص بدون آنکه خودش بداند نفوذی دیگران است. این نوع برخوردها نوعی توهین به مردم، مخالفان و شعور سیاسی جامعه است. به لحاظ اخلاقی هیچ اشکالی ندارد که بگوییم ما نظر شما را قبول نداریم یا موضع من با موضع شما متفاوت است ولی اینکه من مرتب شما را متهم به نادانی، دروغ و سیاه نمایی کنم، درست شبیه آن ادبیات ۴۰ سال پیش است که در فضای دانشجویی مارکسیستها، دانشجویان مذهبی را به کرات تخریب میکردند و میگفتند: «شما چون تئوری مارکس را قبول ندارید، نمیتوانید شرایط جامعه را به درستی درک کنید.»