آیت الله مروجی طبسی: زندگی طلاب زیر خط فقر است
رویداد24- آیت الله نجم الدین مروجی طبسی که در مسائل فقه و اصول، تفسیر و کلام و حدیث تطبیقی صاحب نظر است، تدریس در دروس مقدمات و سطوح عالی حوزه و در حال حاضر خارج فقه و اصول و خارج مهدویت را در برنامههای خود دارد. وی علاوه بر تدریس در دانشگاهها و حوزههای علمیه داخل و خارج کشور، سفرهای متعدد تبلیغی نیز در کشورهای عربی و اروپایی داشته است.
آیت الله مروجی طبسی درباره زیست طلبگی، فراز و فرودهای زندگی طلاب و اینکه یک طلبه چگونه می تواند محبوب مردم باشد، معتقد است: روحانیون هر چه تشابه بیشتری در رفتار و عبادت و زهد، تقوا، سخن گفتن شان به امام بیشتر و نزدیک تر باشد، تعلق مردم هم نسبت به آنها زیادتر خواهد شد و هر چه که تشابه کمتری وجود داشته باشد، تعلق و علاقه مردم کمتر خواهد شد و گاهی هم به حد نفور می رسد. این یعنی تنفر، اینجا است که اولاً نصیحت به خود و سفارش متواضعانه به عزیزان روحانی و طلبه های محترم دارم ، اینکه سعی کنید این تشابه را حفظ و زیادتر کنید تا علاقه و تعلق مردم نسبت به ما بیشتر شود. خیلی از کارها مباح است. ماشین ، موبایل و لباس های کذایی مباح هستند، اینها حرام نیستند، اما وجهه خوبی ندارند. باید از بعضی مسائل و لذات گذشت تا این لباس و روحانیت و این ارتباط حفظ بشود.
وی همچنین در مورد نحوه رفتار خود با همسر و اعضای خانواده می گوید: هیچگاه با همسرم نعوذ بالله بعنوان یک نوکر، یک خادم یا کسی که موظف است به من خدمت کند، خانه را نظافت و آشپزی کند؛ چنین نگاهی به ایشان ندارم و هر خدمتی که ایشان به من داشته باشند، آن را از طرف ایشان لطف و محبت نسبت به خود می دانم و زمانیکه به خانه بازگردم اگر ببینم که کاری مانده است خود انجام می دهم. ظروف را شستشو می کنم. از ایشان خواسته ام که وقتی به خانه می رسم دست به ظروف نزند و خودم آنها را می شویم. البسه را که در ماشین انداخته باشند خودم آنها را روی طناب پهن می کنم.
این استاد حوزه علمیه قم با تاکید بر اینکه ما با صنعت و تکنیک و ماهواره مخالف نیستیم و معتقدیم امروزه از این طریق فرهنگ و دین ما ترویج می شود در عین حال می افزاید: روحانیت پایبند به شرع است و نه پایبند به عرف های غلط.
مشروح این گفت وگو با آیت الله طبسی در ادامه آمده است:
حاج آقا بفرمائید که زندگی روحانیون و طلاب چه تفاوت هایی با زندگی مردم عادی دارد؟ آیا اصلاً تفاوتی دارد؟ لطفاً توضیح بفرمائید.
اولاً خدا را شاکر هستم که این نعمت بزرگ را به من داده است که طلبه و روحانی هستم و عمر خود را در این راه گذرانده ام و از اینکه در سلک روحانیت و جزو طلبه ها هستم لحظه ای پشیمان نشده ام. بلکه برعکس این را یکی از نعم الهی برای خود می دانم. ثانیاً ، بطور کلی عرض کنم که طلاب و حوزه های مقدس دیگر، چون مستقل هستند و وابستگی مالی به دولت و جهات دیگر نداشته اند، لذا بودجه خاصی هم برای ایشان نبوده است. در طول تاریخ روحانیون تشیع اداره مسائل مالی آنها از طریق وجوهاتی که مردم به مراجع معظم می داده اند یا از طریق عتبات تامین می شده است یا اینکه از طریق نماز استیجاری و از این طرق بوده و زندگی خود را اداره می کرده اند. شهریه ای را که به آنان داده می شد و یا در حال حاضر هم شهریه ای که از طریق مراجع معظم داده می شود ، اگر خیلی اغراق بکنم معمولاً ثلث زندگی ایشان را تامین می کند.
پس خرج و مخارج را از کجا تهیه می کنند؟
حوزه علمیه تصمیم نداشته است که طلبه ها را تامین کند و مجبور هم نکرده است که به حوزه بیایند. بعضی از پدران طلبه ها بازاری هستند و به آنها کمک می کنند. بعضی ها ، بستگان و فامیل آنها کمک می کنند. بعضی ها هم در کنار طلبگی در یک مرکز یا موسسه ای بصورت یکی دو ساعته مشغول به کار هستند. بعضی ها اهل قلم و اهل بیان هستند که منبر هم می روند. اما اینکه حوزه اینها را تامین کند، هیچوقت حوزه ها تعهدی نداشته اند. زندگانی طلبه ها زندگی توکل بر خدا است. چون در این زمینه هیچ تضمینی نیست. ممکن است فردا به مرجع تقلید وجوهی نرسد، آیا در برابر طلبه ها تعهد دارد که به آنها شهریه پرداخت کند؟ البته تا حالا چنین اتفاقی نیفتاده است، اما این را بعنوان فرضی عرض کردم. تصور کنید در زمان مرجع تقلیدی مانند آیت الله العظمی بروجردی ، با فوت ایشان ضربه ای به حوزه وارد آمد ، تا مرجع تقلید بیاید و مردم از مرجع تقلید جدید پیروی کنند زمان خواهد برد ، در اینجا اساتید بزرگوار این بودجه را تامین می کنند. اما بطور کلی زندگی طلبه ، اتکال و اعتماد بر خدا بوده و هست. نکته سوم اینکه یادمان نرود که طلبه هم انسان است. فرض کنید که از نظر تقوا هم به حضرت سلمان برسد ، بچه های او که سلمان فارسی نیستند. طلبه هم زن و بچه دارد ، مخارج دارد و بایستی زندگی او هم مثل دیگران باشد. اما زندگی معمولی طلاب ما چه در حوزه نجف اشرف که از نزدیک شاهد آنها بوده ام، همچنین حوزه مقدسه قم که بیش از ۴۷ سال است از نزدیک شاهد زندگی طلاب هستم زندگی زیر خط فقری دارند. البته آن کسانی که برحسب وظیفه شان به قوه قضائیه یا ارگان های دیگری رفته اند، آنها دیگر بعنوان یک کارمند نظام هستند اما طلبه بعنوان طلبه است. خداوند هم به ایشان قناعتی داده است و به همین وضعیت خودشان را جمع و جور کرده اند. درس می خوانند و الحمدلله هم خروجی ها را می بینید. شاهد هستید که سالی چه تعداد طلبه و فاضل از حوزه های قم و دیگر حوزه ها خروجی دارند. زمانی را در خدمت مقام معظم رهبری بودم که ایشان تعبیر جالبی را فرمودند. ایشان فرمودند” که اگر مردم بدانند در حوزه مقدسه قم چه کارهای بزرگی با چه امکانات کمی صورت می گیرد در عجب خواهند ماند که انجام این کارهای بزرگ با امکانات کم در اثر اتکال به خداوند است .” نه به دولت و نه به شخصیتی ، اتکال ندارند. خداوند عزوجل هم بالاخره راه امرار معاش را برای ایشان فراهم می کند. خداوندی که به دیگران امکانات و قدرت داده است، هیچگاه ما را هم فراموش نمی کند. به ما هم امکانات خواهد داد. طلاب محترم و طلبه های حوزه ها ، بینی و بین الله زندگیشان زیر خط فقر قرار دارد. حالا اگر بعضی از طلبه ها ماشین کذایی سوار می شوند . طلبه ای می گوید که یک نفر به او گفته است که خوشا به حال شما که طلبه هستید و ماشین سوار می شوید. پاسخ داده که پدرم تاجر است. درست می گفت ، پدر او یکی از تجار بزرگ یکی از شهرهای ایران است. چون در بین خانواده فقط من طلبه بوده ام ، پدرم گفته است که می توانم از این ماشین استفاده کنم. می خواهم بگویم که اگر چند مورد اینگونه مشاهده شود، اینها جزء استثنائات هستند. در شهرک مهدیه ، طلاب محترم یا با خط واحد و یا با موتور خود را به شهرک می رسانند. شب می رونند و صبح زود برمی گردند. همچنین کسانی که در پردیسان هستند ، ببینید با چه وضعیتی هستند. معمولاً شرایط شان ، شرایط محدودی است و شرایطی است که هر کسی تحمل نمی کند. در عین حال طلاب ما بدینگونه عادت کرده اند و اینگونه حوزه های مقدسه ما را تربیت کرده است. که به حداقلی که خداوند عزوجل برساند قانع باشند. امام جعفر صادق می فرماید” ما کسانی هستیم که اگر خداوند عزوجل داد، به ما می رساند و اگر نرساند ما هم نمی رسانیم.” طلاب محترم اینگونه تربیت شده اند. به زندگی حداقلی که در تجملات نباشند و اکثریت هم اینگونه هستند. اگر نگاه به مراجع معظم داشته باشیم، ایشان در قله زهد و تقوا هستند. من زمانی در خدمت آیت الله العظمی سیستانی بوده ام. ایشان خیلی به حوزه ها رسیدگی می کنند که شامل حوزه های ایران، عراق و یا کشورهای دیگری که در آنها حوزه هایی وجود داشته باشد، است. در عین حال خانه شخصی هم ندارد، بلکه خانه ای اجاره است. کسی که اینقدر به حوزه های مقدسه و مراکز فرهنگی رسیدگی می کند، خانه اش اجاره است. ایشان به من فرمودند که خانه ای ندارند. یا حضرت امام خمینی که در نجف اشرف بودند خانه ایشان هم اجاره ای بود، البته خانه را بعد از فوت ایشان خریداری شد که به عنوان میراث و یادگار از ایشان باقی بماند. کولر هم نداشت. اجازه هم نمی دادند که کولر هم قرض گرفته شود. می گفتند هر وقتیکه طلبه های دیگر خانه هایشان کولر داشت در خانه من هم کولر زده شود. یک بار کولر گذاشته بودند که ناراحت شدند و دستور به جمع آوری کولر دادند. می توانید زندگانی دیگر مراجع بزرگوار را هم شاهد باشید. استاد بزرگوار بنده ، آیت اله العظمی وحید خانه شخصی خودشان را وقف زهرای اطهر و حسینیه کردند. وصیت نامه حضرت امام که برکسی پوشیده نیست که نه من و نه احمد ، دیناری از سهم امام مصرف نکرده ایم. چقدر حضرت امام به حوزه ها رسیدگی کرد. مبالغ زیادی وجوهات به حوزه ها دادند اما ایشان ریالی را هم برای خود استفاده ننمودند. زمینی که از ارث پدریشان در خمین بود و از طریق کشاورزی که بصورت نصف نصف بین ایشان و کشاورز تقسیم می شد ، اموراتشان را می گذراندند. آیت اله سیستانی به بنده فرمودند که” ایشان تا به حال از سهم امام استفاده نکرده اند.” امام خمینی هم از سهم امام مصرف نکردند. معمولاً بزرگان ما اینگونه بوده اند و هستند و اگر طلبه های ما و روحانیون حوزه ها به زندگانی حداقلی قانع هستند، زندگی شخصی مراجع معظم را می بینند . می بینید که طلبه با یک موتور خطر را به خود میخرد تا خودش را به مهدیه و حوزه درس برساند. اتومبیل آیت اله العظمی گلپایگانی ، خیلی معمولی بود که ایشان را می برد و می آورد. آیت الله العظمی نجفی، یک تاکسی را اجاره کرده بود که همیشه با آن رفت و آمد می کرد. مرحوم آقای احمد میانه ای، تا آخر هم همان خانه با همان وضعیت زندگی کردند. الان هم کم نیستند که اینگونه زندگی می کنند. رهبر انقلاب هم الان در زندگی شخصیشان ، سهم امام استفاده نمی کنند. اگر می بینید که طلاب حوزه های علمیه به زندگانی حداقلی قانع هستند، چون مشاهده می کنند که بزرگان حوزه شان هم بدینگونه زندگی می کردند. نکته ای را خدمت شما عرض کنم ، لباس روحانی و روحانیت که مردم آن را می بینند ، این لباس را لباس امام زمان می دانند. عمامه را عمامه رسول الله ، ائمه و امام زمان می دانند. این لباس را لباس ائمه می دانند. و این کسی که این لباس را به تن کرده است، او را به عنوان نماینده امام می دانند. هر چه که بین شخصی که لباس روحانیت را پوشیده و با آن امام معصوم تشابه بیشتر باشد ، علاقه و تعلق مردم نسبت به او زیادتر می شود. هر چه تشابه بیشتری در رفتار و عبادت و زهد، تقوا، سخن گفتن شان به امام بیشتر و نزدیک تر باشد، تعلق مردم هم نسبت به آنها زیادتر خواهد شد. و هر چه که تشابه کمتری وجود داشته باشد، تعلق و علاقه مردم کمتر خواهد شد. و گاهی هم به حد نفور می رسد. این یعنی تنفر، اینجا است که اولاً نصیحت به خود و سفارش متواضعانه به عزیزان روحانی و طلبه های محترم دارم ، اینکه سعی کنید این تشابه را حفظ و زیادتر کنید تا علاقه و تعلق مردم نسبت به ما بیشتر شود. خیلی از کارها مباح است. ماشین ، موبایل و لباس های کذایی مباح هستند، اینها حرام نیستند، اما وجهه خوبی ندارند. باید از بعضی مسائل و لذات گذشت تا این لباس و روحانیت و این ارتباط حفظ بشود.
آیا نحوه تربیت فرزندان توسط روحانیون تفاوتی با مردم دارد؟ نگاهشان نسبت به ازدواج فرزندانشان چگونه است؟ همچنین رفتار ایشان با همسر و در کل خانواده چگونه است؟
البته روحانیتی که سرو کارش با فقه ، حدیث اهل بیت ، یا با تفسیر و قرآن کریم ، یا با اخلاق پیامبر یا تاریخ پیامبر و ائمه است ، بالطبع رنگ می گیرند و متخلص به آن اخلاق می شوند. این تخلص به نبی اکرم و اهل بیت در خانه تاثیر می گذارد. وقتی که می بیند پدرش قبل از اذان یا اول سحر برای نماز بیدار می شود یا نماز شب می خواند یا مطالعه و عبادت می کند، قرآن می خواند، بالطبع اگر به بچه های خود نگوید، خواه ناخواه بچه های ایشان چنین اخلاقی پیدا خواهند کرد. بالاخره محیط، محیط مذهبی، تدین، اخلاق، فرهنگ سالم است که بالطبع تاثیر خود را خواهد گذاشت. لذا نمی خواهم بگویم که بچه های روحانیت ناسالم هستند، خیر.الحمدلله همه بچه های روحانیت از سلامت برخوردار هستند. روحانیت محترم را مشاهده می فرمائید که اکثر بچه های ایشان اخلاقیات پدر را دارند و تدین خاصی دارند. این در اثر محیط مذهبی است.
نحوه مواجهه روحانیت با خانواده چگونه است؟ رفتاری که با همسر و فرزندان دارند آیا در ارتباط با مردم تفاوت خاصی دارد؟ رفتار خود شما چگونه است؟
من از رفتارشان در درون خانواده شان اطلاعی ندارم. اما در ارتباط با خود، هیچگاه با همسرم نعوذ بالله بعنوان یک نوکر، یک خادم یا کسی که موظف است به من خدمت کند ، خانه را نظافت و آشپزی کند هیچگاه چنین نگاهی به ایشان ندارم و هر خدمتی که ایشان به من داشته باشند، آن را از طرف ایشان لطف و محبت نسبت به خود می دانم. از ایشان تقدیر و تشکر می کنم. و زمانیکه به خانه بازگردم اگر ببینم که کاری مانده است خود انجام می دهم. ظروف را خود شستشو می کنم. از ایشان خواسته ام که وقتی به خانه می رسم دست به ظروف نزند و خودم آنها را می شویم. البسه را که در ماشین انداخته باشند خود آنها را روی طناب پهن می کنم. مهمان که بیاید، بنده سخت نمی گیرم. ایشان موظف نیستند که برای ده الی بیست نفر تدارک غذا ببیند اگر بتوانم از بیرون غذا تهیه می کنم. اگر بخواهند که خود ایشان غذا را طبخ کنند ، به ایشان کمک خواهم کرد. چون چهار الی پنج کلاس درس دارم . وقتی که از راه می رسم خستگی را به خانه نمی آورم. بالاخره آن خانه محل آرامش و استراحت است و معنایی ندارد که بنده خستگی بیرون را به خانه بیاورم و نعوذ بالله با ایشان درگیر و بداخلاقی نمایم. بالاخره ما هم انسان هستیم و معصوم نیستیم. اگر خدای نخواسته اساعه ادب و یا تعبیر ناجوری از بنده سر بزند، موظف هستم که عذرخواهی نمایم. نتیجه هم اینگونه شده که خداوند فرزندانی را به من داده است که یکی از دیگری بهتر هستند.
چند فرزند دارید؟
پنج فرزند دارم. یکی از آنها پسر و بقیه دختر هستند و همه آنها سطوح عالی از علم و تحصیلات و کمالات را دارند. پسرم طلبه ممتاز حوزه و دکتر است. دخترانم هم در رشته های مختلف کارشناسی و مهندسی هستند. نمی گویم که معصوم هستم، اشتباهات زیادی را هم دارم، از خداوند هم می خواهم که من را برای اشتباهاتی که دارم مواخذه نکند و مرا ببخشاید. اما تا آنجا که توانسته ام با بچه های خود بوده ام. سفرهایی را که می رفته ام با بچه های خود رفته ام. بالاخره اگر گاهی ایامی را که درگیر تدریس و بحث هستم اینها را محروم نکنم. جمعه که می شود اگر بگویند که بیرون برویم ، حتماً با ایشان خواهم رفت. اگر بگویند که به سفر برویم، حتماً با ایشان خواهم رفتم.
پس رابطه شما با خانواده خیلی صمیمی است؟
باید اینگونه باشد. پس بچه ها به چه کسی توجه کنند. اگر بخواهیم که بچه هایمان دچار انحراف نشوند بایستی با آنها صمیمی بود. الحمدلله همگی به خانه بخت رفته اند و ما هم مجدداً دو نفری زندگی را آغاز کرده ایم.
آیا نوه هم دارید؟ رابطه شما با نوه تان چگونه است؟
بله نوه هم دارم. و اگر هم روزی اینها را نبینیم دلم برای آنها تنگ خواهد شد. چون پیش یکدیگر نیستیم. تا بتوانم از طریق تلفن هم شده احوالی از آنها می گیرم. پدر من هم اینگونه بود بالاخره ما اینچنین بزرگ شده ایم. پدرم از علمای بزرگ نجف اشرف و قم بوده است. نسبت به ما مهربان و علاقمند بودند. به خاطر دارم که در جبهه بودم و تماس گرفتن ممکن نبود ، از جبهه که آمدم نیمه شب بود. همیشه وقتی از راه می رسیدم ابتدا به خانه پدر می رفتم و سراغ ایشان را می گرفتم. نزدیک اذان صبح بود که خدمت ایشان رسیدم. از خواب که بیدار شدند گفتند که نگران من بوده اند و خدا را شکر که رسیدید. در سفر تبلیغاتی که می رفتیم برای من نامه می نوشت. من هم برای ایشان نامه می نوشتم. الان هم نامه ها را دارم. نامه های ۴۷ سال قبل را دارم. پدر و مادر هر دو نسبت به ما اینگونه رفتار داشتند. ما هم اینگونه بزرگ شده ایم لذا، چون ضرر نکرده ایم سعی می کنیم که همین اخلاق را ما ادامه دهیم. و الحمدلله نتیجه خوبی را هم داده است. مطمئن هستم که این روش ، روش سالمی است و که اکثر روحانیون همین اخلاق را دارند و اکثر مردم هم همین اخلاق را دارند. البته باید تذکر داد. متذکر شوید. چون مردم ذاتاً بد نیستند. اما اگر گاهی رفتارهای خلافی را پیش می گیرند در اثر این است که به آنها تذکری داده نشده است. آنها هم خانواده و زندگیشان را دوست دارند. البته قرار نبود که راجع بنده صحبت شود . چون من الگو نیستم و یک طلبه کوچک حوزه علمیه قم هستم. اما چون این بحث را مطرح کردید عرض می کنم. بالاخره روحانیت معزز و طلاب محترم در اثر اینکه تماس بیشتری با فرهنگ اهل بیت دارند، با فرهنگستان اصیل دارند آنرا اعمال می کنند و نتیجه آن را هم می بینند. اکثر خانواده های اهل علم را که مشاهده می فرمائید ، متوجه می شوید که بچه های آنها ، محصل یا دانشجوی خوبی هستند. طلبه یا محقق می شوند. پسرم، محقق است و حدود چهل الی پنجاه کتاب ورساله نوشته است. دخترانم هم اهل قلم و اهل بیان هستند. منظور این است که اینها الگوگیری می کنند. معمولاً فرزندان طلاب، چون می بینند پدرانشان راه صحیحی را دنبال می کنند همان راه را ادامه می دهند.
حاج آقا فرمودید که از ۴۷ سال پیش در حوزه، حضور دارید؟
در حوزه قم بوده ام. البته تولدم در نجف اشرف بوده است و رسماً بعد از گرفتن سیکل وارد حوزه شدم و یکسال و اندی در نجف اشرف بوده ام. یعنی مقدمات را در نجف اشرف گذرانده ام.
در دهه اخیر با پدیده های نوظهوری روبرو شده ایم، مثل شبکه های اجتماعی که در گوشی های اندروید موبایل هست. مانند تلگرام و واتس اپ البته برخی به نوعی هم از آنها استفاده دینی می کنند. کلاً نگاه روحانیون و طلاب و اساتید برجسته حوزه نسبت به این پدیده های نوظهور اجتماعی چیست؟
در دوران تحریم که بودیم چیزی را برای ما ارسال نمی کردند. منع و جلوگیری می کردند. اما این تلگرام و واتس آپ را خیلی راحت در اختیار ما گذاشتند. باید گفت که آنها به انگیزه سوء و قصد شر و نیت بد اینها را تقدیم ما کردند. در دورانی که ما محاصره بودیم و هیچ چیزی به ما داده نمی شد ، اما وسائل کنترل جمعیت و وسائل ضد بارداری را برای ما می فرستادند. چرا؟ چون نیت خیر نداشتند. اینها می خواهند ریشه ملت کنده شود. در ارتباط با قضیه گروه ها و ارتباطات اجتماعی، اینها را خیلی راحت برای ما فرستادند . ماهواره ها در ضربه زدن به فرهنگ ما کم بود ، اینها را فرستادند که از این طریق بتوانند فرهنگ ناسالم و فاسد خودشان را در ایران رواج دهند. اما ما باید هشیار باشیم. خداوند رحمت کند یکی از علمای بزرگ نجف اشرف آقای کاشف القطاء بود می فرمود حق را از همان کانالهایی که باطل نشر می شود از همان کانال ها وارد شوید . دشمن از طریق سیماها و ماهواره وارد شد ، شما هم از همان طریق وارد شوید و فرهنگ خود را تبلیغ کنید. از طریق مدارس و دانشگاهها وارد شده شما هم ازهمان طریق وارد شوید. امروز از طریق تلگرام و واتس اپ وارد شده اند ، شما هم بایستی از همین طریق وارد شوید. یعنی همین را بعنوان فرصت قرار دهید. هم تهدید است و هم فرصت است. اگر استفاده کردید، فرصت است. و اگر استفاده نکردید ، تهدید است.
شما یکی از کسانی هستید که در شبکه ولایت زیاد حضور دارید. پس شما قائل هستید که از این تهدیدها بایستی فرصت بسازیم؟
بله. باید فرصت بسازیم. جوانان را باید متنبه و متذکر کنیم.
جدا از نظریات کارشناسانه ای که فرمودید ، بصورت کلی نگاه روحانیون و طلاب نسبت به پدیده های اجتماعی چگونه است؟ بالاخره آیا از این امکانات استفاده بشود یا نشود؟ نگاهی که شما فرمودید این است که استفاده شود.
ما که با علم و پیشرفت مخالف نیستیم. ائمه، ما را همیشه تشویق می کردند. خودشان همیشه در قله علم و کمال بوده اند. و از ما می خواسته اند که پیرو آنها باشیم. هیچگاه حوزه های علمیه با علم ، صنعت ، تکنیک مخالف نیستند. روزهای قبل از انقلاب که رادیو ، تلویزیون در خانه مومنین نبود. آیت الله خویی طبق فتوایشان می فرماید که از وسایل مشترکه است. یعنی هم استفاده بد و هم استفاده خوب می شود. چون از وسایل مشترکه است، خرید و فروش آن هیچ اشکالی ندارد. می خواهم بگویم که آن موقع و الان هم با این مسائل مخالفتی ندارند ، مخالفت آنها با نحوه بکار گیری این وسایل هست. شبکه های اجتماعی، اینترنت، اگر از اینها استفاده بد بشود و نتیجه اش منتقل شدن فرهنگ غرب است که خودشان در آن فرهنگ مانده اند ، فرهنگی که در حال پاشیدن است . اگر نتیجه این استفاده انتقال آن فرهنگ و ویروسها به کشور ما باشد ، البته که همه روحانیون مخالف خواهند بود. ما هم مخالف هستیم. همه مردم هم مخالف خواهند بود. اما اگر بتوانیم از این فضاهای مجازی استفاده های بهینه نمائیم، فرهنگ خودمان را منتقل کنیم، کسی با آنها مخالف نخواهد بود. مثل ماهواره ها ، ما با اصل ماهواره مخالف نیستیم. تلاش ما این است که ماهواره مصباح را به فضا بفرستیم که آن را هم چندین بار مورد آزمایش قرار داده ایم. ما با صنعت و تکنیک و ماهواره مخالف نیستیم. امروزه از این طریق فرهنگ و دین ما ترویج می شود. در روایات است که فرزند آل محمد از قم به همه جا منتقل خواهد شد. این به چه معنا است ؟ یکی از شیوه های انتقال آن همین ماهواره هایی است که داریم. همین شبکه ولایت و شبکه های فارسی و عربی که داریم . خوشبختانه شبکه جمهوری اسلامی ایران به چندین زبان است. که دین مبین اسلام را تبلیغ می کند. همه اینها پیشگویی شده است و ما هم باید به نحو احسن از این وسائل استفاده کنیم.
ممکن است برخی تعارضاتی نسبت به روحانیون در نگاه مردم شکل بگیرد که مثلا برخی به دنبال کسب و کار فرهنگی و علمی با دایر کردن موسسات مختلفی هستند که اتفاقا درآمدزایی هم دارد ولی از طرفی هم گفته می شود که زندگی ساده ای دارند. آیا این موارد از نظر مردم می تواند در تعارض قرار بگیرد؟
اینها تعارضات نیستند. اینها وظایف مردم است. که مرجع بار را از روی دوش آنها برداشته است. همه مردم موظف به امر به معروف هستند. همه موظف به نهی از منکر هستند. همه موظف به ترویج مکتب آل محمد هستند. مگر فرهنگ امام جعفر صادق از طریق چه کسی به ما رسید؟ راویان امام جعفر صادق اکثراً بازاری بوده اند. سراج، صیاد،ضمان، روغن فروش، جوفروش، توتون فروش بودند. که فرهنگ اهل بیت از امام صادق توسط اینها به ما رسید. امروز هم همه موظف هستند. بازاری، دانشگاهی ، محصل و همه موظف هستند که در برابر این تهاجم فرهنگی بایستند و فرهنگ آل محمد را که همه تشنه این فرهنگ هستند را منتقل کنند. اگر آیت الله العظمی مکارم یا آیت الله العظمی سیستانی و رهبر معظم انقلاب و مراجع معظم دیگر ، اگر این شبکه ها راه اندازی یا حمایت می کنند، بالاخره باری است که از دوش مردم برداشته اند. نکته دیگر این است که هزینه آن را خود مردم می پردازند. آیت اله العظمی مکارم فرمودند ، هزینه سنگین شبکه ولایت را مردم بعهده دارند. اینها که خودشان اموراتی را ندارند. مردم این هزینه ها را متقبل می شوند. همه فضاهای حوزه های مقدسه قم و تهران را اگر جمع کنید، فضای آن به اندازه یکی از دانشگاههای آزاد و یا دولتی نمی شود. این در دید است. مثلاً دانشگاه جندی شاهپور اهواز از نظر وسعت فضای علمی و فرهنگی به اندازه ای است که کل حوزه در یک گوشه آن جا می گیرد. اینها را هم مردم داده اند که با وجوهات و وقفیاتی که پرداخت کرده اند درست شده است. والا ما بودجه ای نداشته ایم.
برخی تعارضاتی که میان عرف و شرع ممکن است پیش بیاید و در خانواده ها هم مطرح شود. مثلاً یکی از این تعارضات که بین عرف وشرع است، پسر کوچک یک خانواده با پدرش مطرح می کند که می خواهد ازدواج کند و اگر امروز این کار را انجام ندهد به حرام خواهد افتاد. در حالیکه یک برادر پنج سال بزرگتر از خود دارد که ازدواج نکرده است. ممکن است در خانواده های عادی گفته شود چون برادر بزرگتر مجرد است نمی تواند ازدواج کند . عرف می گوید باید پسر بزرگ ازدواج کند، اما شرع می گوید که پسر کوچکتر باید ازدواج کند.
این عرف غلط است و تعارض ندارد. چنین عرفی را شرع تائید نمی کند. ما موارد زیادی داشته ایم که سنش کمتر از برادر بزرگتر بوده است و ازدواج کرده است. یا اینکه خواهر کوچکتر ازدواج کرده است. شرع هم اجازه می دهد و مانع نشده است. و اگر این عرف در بین بعضی ها هست ، عرف اشتباهی است.
آیا در خانواده روحانیون، شرع را به عرف ترجیح می دهند؟
خبر از همه روحانیون ندارم. اما بطور قاطع می توانم بگویم که روحانیت پایبند به شرع است و نه پایبند به عرف های غلط.
حضرتعالی از قدیم الایام در حوزه بوده اید . فکر نمی کنید که نگاه مردم به روحانیت در گذشته نگاه والاتری بوده است؟
اگر هم باشد ، طبیعی است. مولای متقیان قبل از بدست گرفتن حکومت مردم نسبت به ایشان یک نگاهی داشتند اما وقتی که حکومت را بدست گرفت، اصطکاک و تعارضات پیش آمد و منافع شخصی عده ای به خطر افتاد . دادگاهها زیر نظر حضرت بود. تخلفات را خود ایشان رسیدگی می کرد. بالطبع حساسیت هایی ایجاد شد. همین مولای متقیان که در مدینه بودند، دیدیم که بعد از قتل عثمان جمعیت به خانه ایشان ریختند و شعار می دادند که شما را می خواهیم. همین مردمی که تقاضا کردند امیر المومنین خلافت را بپذیرد و امور را بعهده بگیرد، دیدیم که بعد چه کردند. می خواهم عرض کنم که این طبیعی است و لازمه حکومت اصطکاک است. برخورد قاطع و حکومتی که رو در بایستی نداشته باشد و ملاحظه نداشته باشد و حق را پیاده کند . اینگونه نیست که همه روحانیون در امور کشوری باشند. عده ای معدود به اقتضای وظیفه رفته اند . یا در عقیدتی ارتش یا سپاه یا جهاد رفته اند. بالاخره در یکی از مراکز مشغول خدمت است. طبیعی است قبل از اینکه انقلاب بشود ، امور بدست ولی فقیه و مراجع نبود. آنها نفوذی در مردم و حاکمیتی به این معنا نداشتند. بالطبع قداست خودشان را داشتند ، اما بعد از انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم که در راس امور ولی فقیه و قوه قضائیه و جاهای دیگر است. یکسری از خلاف کاریها را بعهده مسئولان قوه قضائیه یا بنام روحانیت می گذارند . یکسری تخلفات را بنام اینها می گذارند. یکسری دیگر هم طبیعی است. یعنی حکومت برای احقاق حق آمده است. فردی می خواهد تخلف کند ، زمین خواری کند می خواهد قاچاق رد کند . وقتیکه مانع اینها می شوند بالطبع ناراحت می شوند و موضع می گیرند. از همه اینها که بگذریم ، یادمان نرود که انقلاب اسلامی زمانی به ثمر رسید که شرق و غرب نمی خواستند این انقلاب به ثمر برسد. جلسه "گوادآلوب” را یادمان نرفته است. زمانیکه شرق و غرب تصمیم گرفتند که شاه باید برود. آنها با انقلاب هم مخالف بودند. حکام منطقه ای هم چون عربستان، بحرین و غیره هم مخالف بودند و دلیل آن هم جنگی بود که راه انداختند. اینها نمی خواهند که افراد سالمی در راس کار باشند. وقتی که در راس کارقرار گرفتند به کوری چشم شان امام و نظام و مردم پیروز شدند. اینها شروع به تبلیغات کردند. بیش از صد الی دویست شبکه ماهواره ای است که یک عدد از آنها در زمان شاه وجود نداشت. چرا؟ چون شاه با خودشان هم دست بود. همه آنها نوکر یک قدرت استعماری بودند. اما زمانیکه انقلاب شد و استقلال بدست آوردیم و دستور از سفارتی گرفته نمی شد و خود مستقل عمل می کردند، بالطبع برای اینکه مبادا این انقلاب صادر شود و منافع دیگران بخطر بیفتد ، شروع به تبلیغات علیه ایران و متولیان امور می کنند.
با توجه به اینکه شما در شبکه ولایت هستید. تصور مردم بر این است که شما و حضرت آیت الله مکارم بیش از دیگر مراجع در این شبکه حضور دارید.
من خادم همه مراجع هستم و دست همه مراجع را می بوسم و از خداوند عزوجل می خواهم که سایه معظم رهبری و سایر مراجع قم و نجف را مستدام بدارد. من شاگرد آیت اله العظمی وحید هستم. هر سال در فقه و اصول در درس ایشان حضور داشته ام. ایشان مانند پدر بنده هستند. من ایشان را مانند یک پدر می دانم. در چهل و پنج یا شش سال قبل برای درس عقاید آیت اله مکارم به مدرسه امیرالمومنین می رفتم شب های پنجشنبه و جمعه تدریس داشتم و دو سال پی در پی به مکتب ایشان رفتم. تعلق بنده هم تعلق شاگرد به استاد است. به غیر از این مسائل ، ایشان یکی از کسانی است که در جهت اعتلا و گسترش مذهب تلاش می کند. هر کسی که در این راه گام بردارد علاقمند هستم و دست او را می بوسم.
در مورد زندگی ایشان هم توضیحاتی بفرمائید. در مورد جزئیات زندگی و چگونه برخورد کردن با فرزندانشان و سطح زندگیشان چگونه است؟
این حد می دانیم که آیت الله وحید فقیهی است عادل، کارهایشان بر اساس عاطفه و این موارد نیست. ایشان تکلیف ادا می کنند. برای مراجع معظم هم ادعای عصمت نداریم. اما ی دانیم که کارهای خلاف و دور از شانشان انجام نمی دهند. در کل آنطور که در مورد مراجع معظم می دانیم، نخبه ها و نمونه ها و سران مذهب ما هستند. و احترام ایشان برای ما واجب است.
منبع: شفقنا