نگهداری از حیوانات از زبان یک دامپزشک
رویداد ۲۴ برای آنکه دکتر شود سالها درس خوانده اما طبابت او با پزشکان دیگر فرق دارد. او دکتر حیوانات است و هر روز یکی از آنهایی را که نمیتوانند دردشان را به زبان بیاورند درمان میکند.
از بچگی حیوان دوست داشته و وقتی مدرسه میرفته گربههای محل دنبالش راه میافتادهاند. حتی یک گربه نابینا هم پیدا میکند و بعد از نگهداری آن کمکم به دامپزشکی علاقمند میشود و بعد از هفت سال درس خواندن، دکترای عمومیاش را میگیرد و حالا دامپزشک و رزیدنت جراحی است. خودش یک سگ نژاد هاسکی، یک سگ نژاد باکسر، چهار سگ بومی و سه گربه دارد. برخی از این حیوانات بیسرپرست بودهاند که دکتر استادحسن تصمیم میگیرد از آنها نگهداری کند.
به مناسبت ۱۴ مهر، روز دامپزشکی، به سراغ حسام استادحسن - دامپزشک - رفتیم تا درباره دغدغههای شغلیاش به ایسنا بگوید: «دامپزشکان به خصوص دام کوچک (عموما دام کوچک به حیواناتی مثل سگ، گربه و حیوانات زینتی گفته میشود) دغدغههای کمی ندارند. اولین دغدغه شغلی ما شهرداری است که هر روز یک قانون جدید برای حرفه ما میگذارد. مثلا در حال حاضر میگویند دامپزشکان نمیتوانند در اماکن مسکونی طبابت کنند. زمانی هم که سگگردانی ممنوع میشود، شغل ما هم تحت تاثیر قرار میگیرد و مراجعهکنندههایمان با مشکل مواجه میشوند و نمیتوانند حیواناتشان را به کلینیک بیاورند. البته من هم به عنوان یک دامپزشک با برخی از محدودیتها موافقم. برای مثال نباید سر سگ از ماشینی که در حال حرکت است بیرون باشد. سگی که داخل ماشین است باید در باکس باشد و این قانون در همه جای دنیا یکسان است اما بسیاری از مردم ما این موضوع را رعایت نمیکنند. یکی دیگر از دغدغههای کاری ما کمبود تجهیزات درست دامپزشکی است. تجهیزات دامپزشکی مربوط به دام کوچک بر خلاف کشورهای دیگر در کشور ما مثل آندوسکوپیهای مخصوص دام کم است و اگر هم باشد گران است. البته در سالهای اخیر بعضی تجهیزات مثل رادیولوژیهای حیوانات بهتر شدهاند. داروهای مخصوص دامپزشکی هم در یک مقطع زمانی وارد میشدند اما در حال حاضر واردات آن متوقف شده است. پیش از این بیشتر تولیدات وارداتی مربوط به حیوانات از کشورهای آلمان، هلند و ایتالیا بود. در کشور ما هم غذاها و محصولات مربوط به حیوانات تولید میشود اما متاسفانه هیچ نظارتی روی کیفیت تولید آنها نیست، به همین دلیل سنگ مثانه بین مراجعانی که اخیرا داشتیم شایع بوده است. بسیاری از حیوانات که اصلا به خوردن غذاهای ایرانی تمایل نشان نمیدهند و برخی دیگر هم که این غذاها را میخورند با مشکلات گوارشی روبهرو میشوند. البته ما در تولیدات داخل، برند خوب هم داریم و بهتر است آنهایی که حیوانات خانگی دارند قبل از خرید غذای جدید کمی جستوجو کنند و از برندهای تولیدکننده قدیمی ایرانی استفاده کنند.»
او معتقد است جایگاه اجتماعی دامپزشکی در سالهای اخیر تغییر کرده است: «قبل از اینکه دانشگاه قبول شوم یک گربه نابینا در خیابان پیدا کردم و وقتی آن را پیش دامپزشک میبردم مردم تعجب میکردند و برایشان غیرعادی بود. به همین دلیل اطرافیان میگفتند «واقعا برای این حیوان پول دادی و آن را درمان کردی؟» زمانی هم که دامپزشکی قبول شدم، سوال بسیاری این بود که «مگه دامپزشکا هم دکترن؟» اما به مرور زمان و بدون آنکه رسانه ملی خودمان درباره این حرفه فرهنگسازی کند، با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی، دامپزشکی هم جایگاه خودش را پیدا کرد. در واقع بسیاری از مردم متوجه شدند اینکه یک حیوان آسیبدیده در خیابان را برای درمان پیش یک دامپزشک ببرند زیباست، گرچه هنوز هم گربههایی را برای درمان پیش ما میآورند که با پرتاب سنگ یا تیر زخمی شدهاند اما نسبت به گذشته خیلی کمتر شده است. حالا تعداد دامپزشکان آنقدر زیاد شده که هر کدام برای ارائه خدمات بهتر با یکدیگر رقابت میکنند و چون تجهیزات بیمارستانهای دامپزشکی هم بیشتر شده، آنهایی که حیوانات خانگی دارند ترجیح میدهند از خدمات بیمارستانهایی که آزمایشگاه و سونوگرافی دارند، استفاده کنند.»
با اینکه بسیاری از کسانی که حیوانات خانگی دارند معتقدند هزینههای درمان مربوط به حیوانات بالاست و مثلا مجبورند برای واکسیناسیون سگ خانگیشان حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار تومان هزینه کنند اما این دامپزشک میگوید: «به عقیده من هزینههای مربوط به دامپزشکی بالا نیست. دو مدل هزینه دامپزشکی داریم. اگر کسی حیوان بیسرپرستی که بیمار باشد پیش من بیاورد ترجیح میدهم ویزیت نگیرم. اما هزینههای مربوط به حیوانات خانگی از تزریق واکسن گرفته تا ویزیت و جراحیها متفاوت است. به عقیده من هزینهها نسبت به خدماتی که ارائه میشوند پایینند. یک دامپزشک برای جراحی ارتوپدی یک حیوان شاید مبلغ ۵ میلیون تومان بگیرد اما یک انسان برای همین کار باید ۴۰ میلیون تومان بپردازد، با وجود آنکه زحمتی که دامپزشک برای جراحی یک حیوان میکشد و داروهایی که برای بهبودش تجویز میشود تقریبا مشابه انسان است اما قیمت این خدمات خیلی کمتر از پزشکی است. ما در خرید مواد مصرفی و تجهیزات دامپزشکی هم هیچ ساپورت دولتی نداریم و همه چیز را با قیمت آزاد میخریم.»
استادحسن در پاسخ به این پرسش که آیا دامپزشکی یک شغل لاکچری محسوب میشود؟ جواب میدهد: «به عقیده من پزشکانی که جراحی زیبایی روی انسان انجام میدهند، حرفه لاکچری دارند، نه ما. اما بیشتر قشری که حیوان خانگی دارند وضعیت مالی بهتری نسبت به دیگران دارند البته حساب دوستداران حیوانات از این قشر جداست. اما در کل حرفه ما لاکچری محسوب نمیشود.»
چند ماه پیش بود که جراحیهای زیبایی مربوط به حیوانات مثل تزریق بوتاکس یا عمل زیبایی بینی و گوش خبرساز شد اما این دامپزشک در طول تجربههای کاریاش موارد اینچنینی ندیده است و میگوید: «نوعی جراحی بینی برای حیواناتی که سوراخ بینی تنگ و مشکل تنفسی دارند، داریم که در واقع درمانی برای بهتر نفس کشیدن حیوان است. فقط یک مدل جراحی زیبایی داریم که روی گوش انجام میشود که سالهاست دیگر در دانشگاهها تدریس نمیشود و اگر هم متقاضی باشد بسیاری از دکترها انجام نمیدهند. شخصا این کار را توصیه نمیکنیم چون درد اضافی برای حیوان ایجاد میکند تا گوشش صاف بماند.»
او قشری را که در جامعه، پِت (حیوان خانگی) نگهداری میکنند به سه دسته تقسیم میکند: «یک دسته صرفا برای آنکه از تنهایی دربیایند از حیوانات نگهداری میکنند. دسته دوم از روی علاقهای که به حیوانات دارند، حیوان نگه میدارند و دسته سوم برای چشم و همچشمی یا پرستیژی که داشتن حیوان خانگی برایشان ایجاد میکند صاحب حیوان میشوند. قبلا بیشتر افرادی که حیوان داشتند جزء دسته سوم بودند اما در حال حاضر میبینیم که مردم از گربههای بیسرپرست بیشتر نگهداری میکنند یا از سگهایی که کنار جاده بیسرپرست رها شدهاند در ویلاهای شخصیشان نگهداری میکنند. البته خرید و فروش حیواناتی که نژاد خاصی دارند همچنان کم نیست. معمولا افرادی که از روی چشم و همچشمی حیوانات را نگه میدارند، رسیدگی خیلی بدی دارند که خودش نوعی حیوانآزاری است و اغلب وقتی حیوانات را پیش ما میآورند وضعیت دهان و دندان مناسبی ندارند چون از تهمانده غذاهای ادویهدار خودشان به حیوان دادهاند. غذای سگ با غذای انسان فرق میکند و نباید تهمانده هر چه که خودمان خوردیم به سگ بدهیم. در مقابل هم عده زیادی هستند که حیوان را از روی نوعدوستی نگه میدارند و وقتی آنها را به کلینیک میآورند، ما از نحوه نگهداری آنها لذت میبریم.»
این دامپزشک به برخی از موضوعات فرهنگی هم اشاره و توصیه میکند: «بهتر است افراد، حیواناتی مناسب با فضای خانگی خود انتخاب کنند. یا کسانی که سگ دارند، حیوانشان را در ظهر تابستان به پیادهروی نبرند چون پای حیوان اذیت میشود. سگهایی مثل هاسکی هم نیاز دارند که انرژی خود را تخلیه کنند، بدوند و در جای خنک و سرد باشند. هنوز بسیاری از شهروندان از سگ میترسند و متاسفانه صاحب برخی از حیوانات سگشان را بدون قلاده بیرون میبرند و با این کار دیگران را میترسانند. مربی، نقش بسیار مهمی در تربیت سگ دارد. قبلا بسیاری از سگهای خانگی سر و صدای بیجا میکردند اما حالا چون تعداد مربیان حرفهای زیاد شده، میزان سر و صدای سگها در آپارتمانها هم کمتر شده است. به هر حال سگ یک موجود نگهبان است و سر و صدا دارد و وقتی یک غریبه رد میشود صدایش در میآید. از طرفی من نگهداری بعضی از حیوانات مثل مار را به عنوان حیوان خانگی توصیه نمیکنم اما «پِت» تعریف خاص خودش را دارد و به حیوانی که در اسارت به دنیا بیاید و بتواند زاد ولد کند، حیوان خانگی میگویند. مار پیتون هم پِت محسوب میشود اما من به عنوان یک دامپزشک با نگهداری آن موافق نیستم. خوشایند نیست حیوانی که به طبیعت تعلق دارد در فضایی شبیه آکواریوم نگهداری شود. طبیعتا طول عمر کمتری پیدا میکند و نیاز به نگهداری تخصصی دارد. برخی از حیوانات مثل مار پیتون شکارچی هستند و باید غذایشان را به صورت زنده بخورند و صحنه دادن حیوان زنده برای خوراک یک حیوان دیگر چندان خوشایند نیست.»
این روزها بسیاری از مردم به غذا دادن به حیوانات تمایل نشان میدهند. گرچه برخی از فعالان محیط زیست به این اتفاق واکنش نشان میدهند و معتقدند غذا دادن به حیوانات کار درستی نیست اما استادحسن ترجیح میدهد به عنوان یک انسان حیواندوست و نه به عنوان یک دامپزشک به حیوانات در خیابان غذا بدهد: «چرا این کار را انجام ندهیم؟ به هر حال حیوانی هم که در خیابان زندگی میکند گرسنه است. من غذا دادن به حیوانات را برای محیط زیست بد نمیدانم اما نحوه توزیع غذا هم مهم است. مثلا برخی غذا را در ظرف پلاستیکی کنار خیابان میگذارند که این پلاستیک خودش زباله است و اگر یک حیوان بیمار از آن ظرف غذا بخورد، حیوانهای دیگر را هم آلوده میکند. البته غذا دادن به گربهها جمعیت آنها را بیشتر کرده و معمولا افراد حیواندوست گربههای محله خود را برای عقیمسازی میآورند که بهترین راه برای کنترل جمعیت آنهاست. زمانی شهرداری شروع به معدومکردن گربهها کرده بود و بعد از آن جمعیت موشها زیاد شد و بعد تصمیمشان را عوض کردند. بهتر است فعالان محیط زیست به این موضوع هم توجه کنند که با غذا دادن به گربهها کیسههای زباله کمتر پاره میشود و محیط هم کمتر آلوده میشود.»
منبع: ایسنا