معرفی داستان و نقد سریال گیلدخت
رویداد۲۴ کسری اسکندری: سریال گیلدخت با ماجرایی جذاب مخاطبان بسیاری را آخر هفته ها پای تلویزیون می نشاند. داستان سریال گیلدخت روایتگر عطش یک طرفه و جنون آمیزی شخصیتی کینه ای برای تصاحب دختر یک خان دوره قاجار است که شعله های خشم او در مسیر تعقیب و گریزی هیجان انگیز ویرانی های بسیاری به جا می گذارد.
خلاصه داستان سریال گیلدخت از آغاز تاکنون
داستان سریال گیلدخت از این قرار است که آصف میرزا برادر زاده مظفر الدین شاه در پی به دست آوردن گلنار دختر تقی خان است و این خاطرخواهی رنگ و بویی از عشق حقیقی ندارد. او رقیبی سرسخت به نام اسماعیل میرشکار داشته که از قضا گلنار نیز دلباخته اوست.
اسماعیل میرشکار سریال گیلدخت از رفقای قدیمی آصف و تفنگ چی های تقی خان بوده که با نامه نگاری های عاشقانه سند قلب گلنار را ۶ دانگ از آن خود می کند. روزی گلنار با هزار نقشه که از ذهن خلاق ندیمه وفادارش سرچشمه می گرفت موفق به خروج از عمارت با هدف تماشای معرکه ای شد که اسماعیل نیز در آنجا حضور داشت.
علت دشواری خروج از عمارت و رفتن به میدان روستا یا به عبارتی محل برگزاری معرکه مخالفت های سرسختانه و متعصبانه خان برای محبوس کردن دخترش گلنار بود تا مبادا آفتاب و مهتاب رنگش را ببینند.
سرانجام گلنار سریال گیلدخت با پوشیدن لباس ندیمه ها خود را سر قرار عاشقانه با اسماعیل رساند که سردسته تفنگ چی ها اتفاقی آنها را در خلوت و مشغول ابراز دلدادگی ها دید و پس از رسیدن این خبر به گوش تقی خان اتفاقات تلخی رقم خورد. اسماعیل میرشکار به دستور تقی خان بازداشت و شکنجه شد تا بلکه عاشقی برای همیشه از سرش بپرد اما شعله های این عشق بیش از پیش در قلب او و گلنار زبانه کشید.
احترام سادات همسر تقی خان در سریال گیلدخت که شاهد بی تابی دخترش گلنار بود تنها راه نجات اسماعیل میرشکار را پا در میانی خانم گل دایه دوران کودکی همسرش دید.
خانم گل سریال گیلدخت با پیغام و پس پیغام ها خودش را نزد تقی خان رساند و با یک فنجان دمنوش دست ساز و کلام نافذش حکم آزادی اسماعیل میرشکار را از او گرفت.
اسماعیل میرشکار تبعید شد تا جانش را بردارد و برود اما او که اتفاقی از نقشه آصف میرزا برای حمله به عمارت تقی خان مطلع شد برای هشدار خود را دوباره نزد پدر گلنار رساند. تقی خان که از دیدن دوباره میرشکار خونش به جوش آمد مجدد دستور حبس و شکنجه او را صادر کرد. در همین گیر و دار سر و کله آصف میرزا و کاروانش که عمه اش طاووس الملوک و صفی الدوله مشاور یا به عبارتی مغز متفکر خاندانشان در راس آن بودند در عمارت تقی خان پیدا شد.
اسماً این ورود خواستگاری اما رسماً شبیه به اعلام جنگ بود زیرا آصف میرزا با عطش به زانو درآوردن تقی خان و اطلاع از نفرت قلبی گلنار نسبت به خودش، مانند مار زخمی شد که هیچ تفنگداری نمی توانست جلوی ورودش به عمارت را بگیرد، بنابراین شما بنویسید خواستگاری و بخوانید دمیدن در شیپور جنگ.
وحشت بر عمارت تقی خان حاکم شده بود و نگرانی در چشم همه ساکنان آن موج می زد که صدای گلوله شلیک شده از تفنگ آصف میرزا در مغز نگهبان محبس اسماعیل میرشکار خبر از یک جنگ تمام عیار داد. آصف میرزا برای گرفتن انتقام سراغ میرشکار رفت و در این حین که سیل گلوله و آتش میان وفاداران تقی خان و همراهان آصف میرزا رد و بدل می شد، مهربان بانو ندیمه خائن احترام سادات درب ورودی حیاط را برای باقی سربازان خاندان مظفر الدین شاه باز کرد.
راه نجات اسماعیل میرشکار با حمله ناگهانی گلنار به آصف میرزا باز و فرصتی برای مقابله او با دشمنان فراهم شد. سرانجام این نبرد تسلیم اهالی عمارت تقی خان، ناپدید شدن اسماعیل میرشکار و فراری شدن گلنار شد.
اکنون تقی خان در محبس، احترام سادات چشم انتظار و نگران دخترش زیر سایه سنگین طاووس الملوک رقیب عشقی قدیمی اش که روزگاری تقی خان دست رد بر او زد و آصف میرزا در تعقیب گلنار و تلاش برای پیدا کردن اسماعیل میرشکار بود که هیچکس اطلاعات درستی از سرنوشت او نداشت.
بازیگران سریال گیلدخت
محمود پاک نیت، فریبا متخصص، میترا رفیع، سعید راد، ثریا قاسمی، شقایق فراهانی، سعید چنگیزیان، پریوش نظریه، رامتین خداپناهی و رضا اکبرزاده از بازیگران اصلی سریال گیلدخت هستند.
بازیگر نقش تقی خان در سریال گیلدخت
محمود پاک نیت بازیگر نقش تقی خان در سریال گیلدخت است که سابقه ایفای نقش های تاریخی در این سبک را با آثاری چون پشت کوه های بلند و پس از باران داشته و الحق و الانصاف که به درستی اقتدار، غرور و حتی یک دندگی های خان سریال گیلدخت را به تصویر کشیده است. تقی خان سریال گیلدخت شخصیتی است رئوف اما در عین حال جدی که از هر خطای رعیت جماعت غیر دست درازی به حریم خانواده و ناموسش چشم پوشی می کند. او با تمام پافشاری بر تغییر نیافتن حکم هایی که در عمارتش صادر می کند تنها از یک نفر حرف شنوی دارد و آن هم خانم گل دایه دوران کودکی خود است.
بازیگر نقش احترام سادات در سریال گیلدخت
فریبا متخصص بازیگر نقش احترام سادات در سریال گیلدخت است که صدای خاص و تجربه فعالیت های رادیویی او تاثیر غیرقابل انکاری در ایفای این نقش توسط وی گذاشته است. هر دیالوگ احترام سادات با صدای نافذ و گرم فریبا متخصص رنگ و روحی ناب به این شخصیت می بخشد. بازی خوب فریبا متخصص در نگاه او منعکس شده و نگرانی های یک مادر که جان فرزندش در خطر است کاملا در چشمان این بازیگر باسابقه به شکلی باورپذیر حس می شود.
احترام سادات سریال گیلدخت یا به عبارتی مادر گلنار و همسر تقی خان شخصیتی است که در عین سربه زیری مقابل ارباب عمارت در نبود او مثل یک کوه پشت دخترش می ایستد و با اقتدار پاسخ رد به خواستگاری آصف میرزای کینه ای و خشن می دهد. این تضاد و دوگانگی جذابیت شخصیت احترام سادات سریال گیلدخت را دو چندان کرده است.
بازیگر نقش گلنار در سریال گیلدخت
میترا رفیع بازیگر نقش گلنار در سریال گیلدخت است که با وجود وضعیت روحی نامناسب طی این پروژه بازی خوبی از خود ارائه داده است. میترا رفیع در روزهای آغاز ساخت سریال گیلدخت پدرش را از دست داد اما با این وجود در تعهد کاری سنگ تمام گذاشت و خیلی زود پس از اتمام مراسم سوگواری خود را به همکارانش رساند تا لطمه ای در روند تولید این مجموعه تلویزیونی وارد نشود.
میترا رفیع مدتی قبل در سریال بی همگان ایفای نقش کرد اما آن شخصیت تفاوت هایی با گلنار سریال گیلدخت دارد زیرا آنجا تمام توان خود را برای انتقام از عشق قدیمی اش اما اینجا به خاطر حفظ مرد زندگی اش سنگ تمام گذاشت.
بازیگر نقش مهربان بانو در سریال گیلدخت
شقایق فراهانی بازیگر نقش مهربان بانو در سریال گیلدخت است که با حرکاتی جالب در رفتارش که غیر از بازی خوب او از هوشمندی نویسنده و کارگردان سریال سرچشمه می گیرد چاپلوسی های یک ندیمه خائن را خیلی خوب به نمایش گذاشته است. یکی از حرکات او این است که دست خود را به نشانه اطاعت امر روی چشمانش می گذارد اما غافل از اینکه پشت هر سمعا و طاعتای مهربان بانو فتنه ای در حال رویش است. مهربان بانو ندیمه ای است نان به نرخ روز خور و با هر نسیمی که بوی منفعت دهد مسیرش را عوض می کند. ماموریت شقایق فراهانی در سریال گیلدخت انعکاس شخصیت مهربان بانویی است که از مهربانی بویی نبرده و فقط نام آن را یدک می کشد.
بازیگر نقش میرزارضا در سریال گیلدخت
سعید راد بازیگر نقش میرزا رضا در سریال گیلدخت است که در قامت سرآشپزی نابینا و مرموز ظاهر شده اما ماموریت اصلی او موضوعی مهم غیر از آشپزی خواهد بود.
میرزارضا سرآشپزی است که به دعوت تقی خان راهی مطبخ دربار شده اما ارباب عمارت به راهنمایی های او بیشتر از غذاهای خوش رنگ و لعابش احتیاج دارد.
مطبخ عمارت چنان تحت سلطه میرزارضا اداره می شود که گویا پخت هر غذا زیر نظر صد آشپز حرفه ای صورت می گیرد.چشمان آبی رنگ و نافذ سعید راد مرموز بودن این شخصیت عجیب و نابینا را چندبرابر کرده، کسی که آشپزهای مطبخ بدون اجازه اش حتی جرات آب خوردن هم ندارند.
آشپزخانه مطبخ سریال گیلدخت با توجه به گفتمان های محرمانه میرزارضا و تقی خان بیشتر شبیه اتاق مخصوص کنفرانس های سری است.
قدرت عجیب حس بویایی میرزارضا نیز بُعدی جالب از این کاراکتر است همانطور که بعد ورود گلنار به مطبخ از بوی او متوجه حضورش می شود.
بازیگر نقش خانم گل در سریال گیلدخت
ثریا قاسمی بازیگر نقش خانم گل در سریال گیلدخت است که فقط می توان مقابل ایفای نقش او کلاه از سر برداشت و ساعت ها به افتخار هنر بی وصفش ایستاده کف زد و سر تعظیم فرود آورد.
قدرت بیان، صدای بی مانند و تسلط فوق العاده ثریا قاسمی در ایفای نقش ها به گونه ای است که گویا هر دیالوگ از فیلمنامه ها بعد جاری شدن بر زبان او در گوشه ای تاریخ سینما و تلویزیون برای همیشه ثبت و ماندگار می شوند.
خانم گل دایه تقی خان است که زبان او مار را از لانه اش بیرون می کشد، پیرزنی خوش بیان و عقل کل که جوشانده های آرامبخش و کلام دلنشینش قدرت تغییر هر حکم صادره ای از سوی خان را دارد، کلامی که پشت آن دنیایی از تجربه و درس زندگی است.
ثریا قاسمی سالها قبل در فیلم شام آخر هم نقش دایه کتایون ریاحی را بازی کرده بود که در آن اثر هم کاری ماندگار از خود به جا گذاشت.
بازیگر نقش آصف میرزا در سریال گیلدخت
سعید چنگیزیان بازیگر نقش آصف میرزا در سریال گیلدخت است که در سوابق خود کارهای درخشانی مانند بردار جان، شکستن همزمان ۲۰ استخوان و زخم کاری را دارد. سعید چنگیزیان در تمامی این فیلم و سریال ها اثبات نمود که بازیگر توانایی است که احتمالا همین کارنامه معتبر و ویژگی های ظاهری اش کارگردان گیلدخت را به انتخاب او برای نقش آصف میرزا تشویق کرده است.
نکته ای جالب در کارنامه سعید چنگیزیان که شاید علت اصلی انتخاب او برای کاراکتر آصف میرزای سریال گیلدخت باشد نقطه اشتراک اغلب نقش های اوست.
سعید چنگیزیان در چند اثر ایفای نقش کرد که تمام این کاراکترها تشنه انتقام و بازپس گیری چیزی بودند. پس گرفتن حق پدر از شرکا در سریال گاهی به پشت سر نگاه کن، پس گرفتن شرکت از دست رفته در سریال زخم کاری و بازپس گیری سهم خانوادگی از فرزندان شریک قدیمی پدر یا همان شوهرخاله اش در سریال برادر جان، اگر با دقت به این آثار بنگرید متوجه استعداد سعید چنگیزیان در ایفای نقش شخصیت های انتقام جو خواهید شد.
بازیگر نقش طاووس الملوک در سریال گیلدخت
پریوش نظریه بازیگر نقش طاووس الملوک در سریال گیلدخت است که ویژگی های شرارت آمیز زنی شکست خورده در عشق را به تصویر می کشد.
طاووس الملوک که چشم دیدن احترام سادات همسر تقی خان را ندارد بعد از حمله سربازان برادرزاده اش آصف میرزا به عمارت عرصه را با زخم زبان ها و تهدیدهایش برای مادر گلنار تنگ کرده و حتی فکر کشتن او با ریختن زهر در غذایش را به سر دارد.
نفرت طاووس الملوک سریال گیلدخت از احترام سادات در تک تک کلماتش حس می شود همانطور که در سکانسی به او می گوید:حالا که خواستگاری برادرزاده من از دخترت را رد کردی، به محض پیدا کردنش بلایی سر او جلوی چشمانت بیاورم که از به دنیا آوردنش پشیمان شوی و آرزو کنی که مانند من اجاقت کور بود. طاووس الملوک همچنان در سکانسی دیگر احترام سادات را از تلاش خود برای تصاحب دوباره قلب تقی خان می ترساند.
پرویش نظریه با بازی در نقش طاووس الملوک سریال گیلدخت به نوعی برگ برنده خود را برای کارگردانان رو کرد. با نام پریوش نظریه شخصیت های مثبتی را در فیلم ها و سریال ها به یاد می آوریم که طاووس الملوک آنها را از گیر افتادن ابدی در چرخه کلیشه ها نجات داد.
بازیگر نقش صفی الدوله در سریال گیلدخت
رامتین خداپناهی نقش مار خوش خط و خالی در خاندان مظفرالدین شاه ایفا می کند که با زبان چرب و نرم خود اهداف طاووس الملوک را پیش می برد. صفی الدوله که مغز متفکر لشکر طاووس الملوک و آصف میرزاست سعی بر این دارد که بدون وارد شدن کوچک ترین خدشه ای به آبروی این دو آنها را به رویاهایشان برساند. سیاست صفی الدوله بریدن سر با پنبه است اما این پنبه به خون افراد بسیاری آلوده می شود.
بازیگر نقش اسماعیل میرشکار در سریال گیلدخت
رضا اکبرپور بازیگر نقش اسماعیل میرشکار در سریال گیلدخت است که قبل از آن با بازی در مجموعه حوالی پاییز به شهرت رسید.
رضااکبرپور شاید آن اندازه ای که چهره ای مناسب برای داستان های تاریخی دارد جنس صدایش آنقدر خاص نیست تا احساسات درونی قهرمان اصلی داستان را به طرزی اثرگذار منتقل کند. هرچند میمیک خاص چهره و مهارت وی در انتقال حس های عمیق از طریق چشم ها و تکنیک های بازیگری فریادرس او شده است. شاید اگر یکی از دوبلورهای با سابقه گویندگی نقش او را بر عهده می گرفت تاثیر بازی رضا اکبرپور به طرز شگفت انگیزی افزایش می یافت.
خواننده آهنگ سریال گیلدخت
محمد معتمدی خواننده تیتراژ پایانی سریال گیلدخت است.
زمان و ساعت پخش سریال گیلدخت/ تاریخ پخش سریال گیلدخت/ساعت تکرار سریال گیلدخت
سریال گیلدخت هر پنجشنبه و جمعه ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه از شبکه یک پخش می شود. سریال گیلدخت همچنین پنجشنبه و جمعه هر هفته راس ساعت 21 از شبکه آی فیلم نیز نمایش داده خواهد شد. زمان و ساعت تکرار سریال گیل دخت در شبکه یک روزهای جمعه و شنبه در ساعت های 2 بامداد، 9 صبح، 15:15 بعد از ظهر است. تکرار سریال گیلدخت از شبکه آی فیلم نیز روزهای جمعه و شنبه در ساعت های 05:00 و 13:00 خواهد بود.
کارگردان سریال گیلدخت
مجید اسماعیلی کارگردانی سریال گیلدخت را بر عهده گرفته است.
نویسنده سریال گیلدخت
مجید آسودگان نویسندگی داستان سریال گیلدخت را انجام داده است.
یا هم دوست دارن ب شعورشون توهین بشه..
سریال پر سوتی و آبکی ..
سه قسمت فقط اسماعیل داد میزد
حیف وقت ک بذاری پای این سریال مزخرف
واقعا این حجم از نفهمی و یکدنگی نویسنده در متن و داستان نوبریست که تا به حال کمتر دیده شده است.
ریتم بسیار کند و مسخره و مضحک پیدا کردن یک دختر عصر قجری واقعا مزخرف است.
داستانی سراسر کذب و دروغ که نه مابه ازای شخصیت تاریخی دارد و نه واقعیت ،واقعا افکار و احساسات مردم را هر هفته به اسارت میگیرد و برای هیچ و پوچ اعصاب بینندگان را خورد و داغون میکند.
واقعا در بازه زمانی فتحعلی شاه قاجار سطح سیاسی و زرنگی و کاردانی و فهم و درایت رعیت ؛ آنهم در یک روستای گیلانی آنقدر متعالی و رشد دارد که بتوانند مقابل قشون مرکز و تهران (خواهر شاه قاجار و برادرزاده اش ) مقابله به مثل نموده و یا یک دختر (گلنار) می تواند با اینهمه ترفند و نقشه از دید و تیررس تنفنگداران بگریزد و اساسا در خانه و عمارت خانی از دید همگان مخصوصا مهربان بانو (شقایق فرهانی ) بگریزد و دیده نشود.
اینکه به خواست نویسنده و کارگردان کل داستان بخواهد بدون منطق خاصی کش دار شود بحث دیگریست ؛ ولیکن واقعا توهین به فهم مخاطب است.
پس از تصرف حکمرانی آصف الدوله بر عمارت تقی خان چگونه آن سرای خانی بی در و پیکر میشود که هرکسی براحتی میتواند به آن نفوذ کند و برود و بیاید و ندیمه ها خبرچینی کنند و حتی میرشکار دزدکی سوار بر درشکه چی زغال وارد سرای متصرف شده آصف میرزا شود.
چرا اینقدر به فهم مخاطبان بی احترامی می شود.؟
علتش مشخص است:
رانت ساخت اینگونه سریالهای تاریخی با آن پولهای هنگفت بیت المال دلیلی خوبی برای کش دادن به داستان پردازی خیالی و ارضاء تمنیات قلب مریض یک نویسنده و کارگردان تلویزیونی میباشد.
والنهایه سودی که متولیان نارکاربلد فرهنگی کشور از ضربه زدن به اساس شاهان قاجار میبرند بسیار باارزش تر از نترضایای افکر عمکمی نیباسد.
به امید روزی که داستان و یا حتی رمان های تاریخی و عاشقانه ، کمی معقول و بدور از حب و بغض های سیاسی و به دست نویسندگان و کارگردانان بزرگ ساخته شود.
در سریال گیلدخت،علت قشون کشی، پیدا کردن نامه سیاسی و محرمانه طاووس بوده که در مسیر ارسال، بدست تقی خان افتاده بود نه عشق به گلنار.
این عشق بعد از لشکر کشی و تصرف عمارت و دیدن عکس نیم سوخته گلنار بوجود آمد.
از نظر شکلی، جالبه وجذاب برای بیننده
ولی از لحاظ محتوا ،از ریشه فاقد منطق و تصوری واقع پردازنده است ومخالف اصل عدم
چون میخاد ی تناقضی و تفاوتی تحت عنوان خوب مطلق و بد مطلق،در دو جبهه نظام ارباب رعیتی ب تصویر بکشاند.دزدی خوب و بد نداره.غیبت خوب و بد نداره.
هر مخالفتی باطاغوت مشروعیت نداره.نظام نظامه مخالف و در تقابل باطاغوت بوده و شکل گرفته .نظام .خانی و شاهی ،طاغوته .خصوصیات افراد ،متداعی صحه بر یک نظام نیست.
در ایران ،سید اولاد پیغمبر،خان نمیشد وخان نبود
دست نویسندش هم درد نکنه
از خانم میترا رفیع نگم که خیلی خوب ایفای نقش کرده
همه یکدفعه گی دنبال اسماعیل هستن باز ولش میکنن راحت تو جنگل زندگی میکنه خان راحت فرار میکنه راحت برمیگرده گلنار راحت میره راحت میاد ..مهم اینکه پول خوبی واسه این فیلم گرفتن و اونکه واسه تاییدش خوب شیرینی گرفته از بیت المال دیگه به مخاطبان توهین میشه رو ولش...دم پول بیت المال عشق است
فیلم تاریخی جالبیه و به همه بازیگرا و نویسنده و کارگردان تهیه کننده ووو.... خسته نباشید میگم