بخت دَر میزند| چرا باید در انتخابات شرکت کنیم و چرا باید به مسعود پرشکیان رای دهیم؟
رویداد۲۴ | محمد نوذری: داریوش شایگان، روشنفکر شهیر ایرانی، در کتاب «زیر آسمانهای جهان» برای رامین جهانبگلو تعریف کرده بود که دوران متوسطه را در بریتانیا درس خوانده و این را هم گفته بود که درس تاریخ، سادهترین درس در مدارس بریتانیا بوده است. گفته بود کل تاریخ بریتانیا این بود که ما در همه جنگها پیروز شدهایم! درس تاریخ در ایران به این سادگی نیست. تاریخ ایران پر است از پیروزی و شکست؛ پر است از لحظات تلخ و شیرین. پر است از پیشرویها و عقبنشینیها. پر است از حماسهها و فاجعهها. با اینحال، ما مردمی هستیم تلخاندیش. در ذهنیت جمعی ما پیروزی گویی همیشه دور از دسترس ما بوده است. شاید به همین خاطر باشد که وقتی پیروزی در نزدیکی ماست با بدبینی به آن نگاه میکنیم. شک داریم که پیروزی در دسترس است و میتوانیم آن را به چنگ آوریم.
موقعیت ما در انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری چنین است. پیروزی به ما روی آورده و ماییم که باید بدبینی و شکستطلبی را کنار بگذاریم و پیروزی را در آغوش بکشیم. سنت ۴۵ سال جمهوری و انتخابات به ما تجربههای فراوانی آموخته است. تجربه انتخاباتی مانند ۷۶ و ۸۴ به ما آموخته که از کمترین فرصت استفاده کنیم. از تجربه ۸۴ هم این را هم آموختهایم که اگر کناره بگیریم شکست سختی خواهیم خورد و چه بسا نزدیک به یک دهه از بهترین سالهای عمرمان را از دست بدهیم. فرصتها همچون ابر میگذرند و روز جمعه قرار است یکی از این ابرهای گریزپا از بالای سر ما رد شود. اگر این ابر بگذرد معلوم نیست کِی دوباره به ما روی آورد.
پیروزی مسعود پزشکیان در این انتخابات آغازی دوباره است. کما اینکه پیروزی سید محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی آغازی دوباره بودهاند. تجربههای ما برای مشارکت سیاسی، حکمرانی، توزیع منابع و خلق ملتی جدید و پرتوان، کم و محدودند. سیاستمداران و ملت ایران هربار میتوانند با یادگیری از تجربههای گذشته، تجربه جدید بسازند. نه دولت احتمالی مسعود پزشکیان دولت سوم خاتمی و روحانی خواهد بود و نه محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی راه ابراهیم رئیسی را خواهند رفت. موقعیت ایران در سال ۱۴۰۳ با سالهای ۷۶ و ۸۴ و ۹۲ و حتی ۱۴۰۰ متفاوت است.
تا اینجای کار مسعود پزشکیان یک «داستان موفقیت» ساخته است. نماینده تبریز که در ابتدا توسط فقها و حقوقدانان شورای نگهبان، و حتی بدنه سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب فردی منزوی، سرسخت و فاقد توانایی بسیج مردمی شناخته میشد در عرض کمتر از دو هفته توانسته اجماع اصلاحطلبان و نیروهای میانهرو را به دست آورد. با توجه به اندوه و ترومایی که وقایع اعتراضی ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ جامعه ایران را به درون لاک خود فرو برده بود، بعید به نظر میرسید جامعه حال و توان شور تازهای برای انتخابات داشته باشد. ما در مورد کموکیف جامعه در این روزهای آخر انتخابات اطلاعات اندکی داریم. ارزیابیها نشان از آن دارد که مسعود پزشکیان توانسته در فرصتی اندک بسیار فراتر از عبدالناصر همتی در انتخابات ۱۴۰۰ برود. آیا او میتواند به حسن روحانی ۹۲ یا حتی ۹۶ برسد؟ هنوز نمیدانیم. اما این را میدانیم که او همین حالا نه تنها از آرای باطله که از همه نامزدهای دیگر پیشی گرفته است. انتخابات امسال به طور قطع چیزی متفاوت از انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود و این یعنی فرصت عمل و تاثیرگذاری در جامعه وجود دارد و بخشهایی از جامعه متوجه این فرصت شدهاند. اگر تداوم این روند، در ۸ تیرماه امسال به پیروزی مسعود پزشکیان منجر شود واقعاً جا دارد شبکه نتفلیکس سریالی از «داستان موفقیت» این مرد و این مردمان بسازد.
بیشتر بخوانید: آقای پزشکیان شگفتانگیز! | چگونه نماینده آرام تبریز تبدیل به قطب اصلاحطلب انتخابات شد؟
در یکی از روزهای ابتدایی سال ۸۸، در حالی که اردوگاه اصلاحطلبان هنوز در شوک استعفای کاندیدای محبوبش –سید محمد خاتمی- بود و هنوز نتوانستهبود نامزدی میرحسین موسوی را هضم کند، بابک احمدی، روشنفکر و نویسنده، در یک سخنرانی محدود در موسسه انتشارات صراط به نکته مهمی اشاره کرد: او گفت که میرحسین را به یاد میآورد که روی قوطی جلبی روغن در خرمشهر تازهآزادشده برای مردم سخن میگفت. او گفت که فکر میکند میرحسین موسوی میتواند تجربهای متفاوت از محمد خاتمی باشد؛ میتواند لولایی شود میان طبقه متوسط و طبقات محرومتر، میانجیای شود میان شهرهای بزرگ و شهرستانها و روستاها، واسطهای شود میان بخشهای مدرن و سنتی جامعه ایران. بعد از ۱۵ سال، حالا دوباره شانس، نامزدی را به مردم ارائه کرده است که میتواند همین نقش واسط را بازی کند. مسعود پزشکیان از مردمانی حرف میزند که صدایشان شنیده نمیشود؛ از محرومان، بخشهای طردشده جامعه، از کسانی که زیر بار هزینههای درمان و آموزش عزیزانشان کمر خم کردهاند. او نخوت سایر کارگزاران نظام را ندارد و با سرسختی هنوز به این تن نداده است که فقط و فقط پژواک صدای طبقه متوسط باشد. قطعاً حضور او در خیابان پاستور، نوید یک زندگی بهتر برای طبقه متوسط را خواهد داد اما او موید برنامهای جامعتر برای جامعه ایران است: برنامهای که هم طبقات متوسط و مدرن ایران را در برگیرد و هم طبقات حاشیهای، شهرستانی و فرودستان را از یاد نبرد. حضور او در انتخابات صرفاً حضور یک نامزد اصلاحطلب نیست، نویددهنده یک رویکرد تازه در توسعه ایرانی است که نه در حرف بلکه در عمل و سلوک، خواهان درنظرگرفتن و دیدهشدن همه ایرانیان و پیشبرد یک توسعه عادلانه و متوازن است.
نیکولو ماکیاولی، بنیانگذار فلسفه سیاسی مدرن، در کتاب جاودانهاش «شهریار» موفقیت هر سیاستمداری را ناشی از دو چیز میدانست: تلاش و خویشکاری او و بخت. اکنون در عصری که هر شهروند یک شهریار است، بخت به ما روی آورده است. باید که به خویشکاری خویش این بخت را به چنگ آوریم و عصر تازهای را شروع کنیم.
مشکل اصلی نظام ایدئولوژیک اسلامی هست که تا پا بر جا هست وضع همین خواهد بود.
شرم کنید بمیرید. پدر سوخته ها فکر کردید مردم صغیرند!