تاریخ انتشار: ۰۶:۳۳ - ۱۵ شهريور ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۴ نظر

اهمیت تنها سفر خارجی رضاشاه پهلوی چه بود؟

رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۳ همراه با هیاتی ۱۷ نفره از افسران ارتش و رجال سیاسی به ترکیه سفر کرد. این سفر ۳۸ روزه، تنها سفر خارجی رضاشاه بود و نتایج چشمگیری در مناسبات سیاسی و فرهنگی ایران و منطقه داشت.

اهمیت تنها سفر خارجی رضاشاه پهلوی چه بود؟

اهمیت تنها سفر خارجی رضاشاه پهلوی چه بود؟

رویداد ۲۴: «سفر رضاشاه به ترکیه نماد تغییرات بنیادی در فرهنگ و سیاست خاورمیانه در فاصله دو جنگ جهانی بود و در عین حال بر حاکمیت و استقلال ترکیه و ایران در درون بافت جهانی تاکید می‌ورزید. دیدار رسمی رضاشاه از ترکیه به نحوی طراحی شده بود تا در نهایت به ترک‌ها، ایرانیان و جهانیان نشان دهد که این دو دولت جدید متعلق به ملت‌هایی آزاد، مستقل و حاکم بر سرنوشت خویش هستند و طبق هنجار‌های استاندارد شده فرهنگی و دیپلماتیک نظام سیاسی بین المللی عمل می‌کنند.» افشین مرعشی، تحقق ملت

رضاشاه پهلوی در خردادماه سال ۱۳۱۳ با هیاتی ۱۷ نفره، که اکثرشان افسران ارتش و رجال سیاسی بودند، به ترکیه سفر کرد. این سفر ۳۸ روزه تنها سفر خارجی رضاشاه بود و در تاریخ معاصر ما اهمیت بسیاری دارد.
ماجرای این سفر نخستین بار توسط محمدعلی فروغی اعلام شد. فروغی در ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۱۳ دعوت آتاتورک را از شاه ایران به آگاهی مجلس شورای ملی رساند و گفت: «چندی قبل حضرت غازی مصطفی کمال رئیس جمهور دولت ترکیه رسما از اعلیحضرت اقدس شاهنشاه پهلوی دعوت کردند و اعلیحضرت همایونی هم این دعوت را با کمال مسرت اجابت فرمودند و بنابراین در ماه آینده بخاک ترکیه از راه آذربایجان ورود خواهند فرمود و تقریبا دو هفته الی هیجده روز این مسافرت طول خواهد کشید.»، اما سفر رضاشاه حدودا یک ماه به طول انجامید و وی در این سفر از مکان‌ها صنعتی، گردشگری و فرهنگی ترکیه بازدید کرد.

اهمیت سیاسی سفر رضاشاه به ترکیه

آیین استقبال از رضاشاه و همراهان وی به دقت طراحی و تنظیم شده بود. پرچم‌های ترکیه و ایران از دیوار‌ها و ستون‌های ایستگاه آویخته شده بود و گارد احترام که در مرکز ایستگاه مستقر بود شروع به نواختن سرود‌های ملی دو کشور کرد. جمعیت انبوهی نیز برای خوشامدگویی به رضاشاه آمده بودند و مطبوعات ترکیه وی را Büyük Misafirmiz (میهمان بزرگ ما) می‌نامیدند. استقبال از رضاشاه در ایستگاه همانند اقامت ۲۶ روزه او در ترکیه از هر نظر حادثه‌ای بزرگ بود. چنان که عباس مسعودی، سردبیر و موسس روزنامه اطلاعات که رضاشاه وی را همراه خود برده بود تا گزارش این سفر تاریخی را بنویسد، در یکی از تلگراف‌های خود به تهران نوشت، همه جمعیت شهر در خیابان‌های پایتخت از شاه استقبال کردند. تشریفات عظیم و عمومی استقبال در ایستگاه راه آهن آنکارا بازتاب فضای سیاسی جدید پدید آمده در نظام دولتی خاورمیانه در میان دو جنگ جهانی بود. پس از جنگ جهانی اول، عقاید ویلسون درباره حاکمیت ملی و دیپلماسی بین‌المللی، به نظام جهانی دولت‌های ملی رسمیت روزافزونی بخشیده بود. فروپاشی امپراتوری‌های عثمانی و اتریش و روسیه و تاسیس «جامعه ملل» به اولین بهار قرن برای ملت‌ها و پیدایش موج کشور‌های تازه‌ای انجامید که می‌خواستند در درون نظام نوین بین‌المللی به رسمیت شناخته شوند. در منطقه خاورمیانه، ترکیه و ایران دو دولتی بودند که زودتر از همه در درون نظام سیاسی بین‌المللی پدید آمده و به رسمیت شناخته شدند. هر دو پس از توافق نهایی صلح در پی جنگ جهانی اول و پس از جنگ استقلال ترکیه، به عنوان دولت‌هایی حاکم بر سرنوشت خویش پدید آمدند و رفتار سیاستمدارانه‌ای در پیش گرفتند تا حداکثر استفاده را از حضور خود در صحنه سیاست جهانی ببرند. ایران به عنوان کشوری بی‌طرف در جنگ جهانی اول، در آبان سال ۱۲۹۸ به عضویت در «جامعه ملل» پذیرفته شد. قرارداد معروف ۱۹۱۹ انگلیس و ایران که بخشی از طرح بریتانیا برای ایجاد زنجیره‌ای از دولت‌های دست نشانده در منطقه بود، در سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی با قاطعیت رد شد و به نوبه‌ی خود حاکمیت ملی ایران و جایگاه آن در جهان را تثبیت کرد.

همچنین انقلاب اکتبر باعث شد که روسیه تمام امتیاز‌هایی که از ایران گرفته بود را واگذار کند. دولت انقلابی مستقر در روسیه بالاخره در سال ۱۳۰۰ ایران را به رسمیت شناخت و پیمان دوستی ایران و شوروی را امضا شد. چشم‌پوشی دولت بلشویستی روسیه از کاپیتولاسیون که نماد نیرومند نظم امپریالیستی قرن نوزدهم بود نیز نشانه استقلال رو به افزایش ایران و حاکمیت ملی کشور بود. در واقع پس از آن که شوروی در ۱۹۱۸ از قرارداد کاپیتولاسیون در ایران صرف نظر کرد، کشور‌های بریتانیا، بلژیک، اتریش، هلند، ایتالیا و سوئد نیز به نوبه خود به انعقاد قرارداد‌های دو جانبه با دولت جدید رضاخان پرداختند و از کاپیتولاسیون چشم پوشیدند. ترکیه نیز به نوبه خود از کوره حوادث بسیار سخت جنگ بزرگ جهانی سر برآورد و به امضای یک رشته قرارداد‌های دوجانبه با اتحاد شوروی، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، رومانی، یوگسلاوی و یونان پرداخت و ترکیه از سال ۱۳۰۲ به رسمیت شناخته شد.


بیشتر بخوانید: روز‌های آخر زندگی رضاشاه چگونه گذشت؟


با این اوصاف، در دوره میان دو جنگ جهانی و در حالی که جهان بار دیگر از نیمه دهه ۱۹۳۰ (۱۳۱۰) بیشتر به سوی جنگ پیش میرفت، مانوور‌های دیپلماتیک ترکیه و ایران بیش از پیش راهی برای دولت‌های جدید در جهت تاکید بر استقلال و حاکمیت ملی خودشان بود. پیمان بالکان در ۱۳۱۳ با شرکت دولت‌های ترکیه، یونان، یوگسلاوی و رومانی و پیمان سعدآباد در ۱۳۱۶ میان ترکیه، ایران، عراق و افغانستان اوج طرح‌های ایران و ترکیه برای تاکید بر حاکمیت این دولت‌های جدید در عرصه سیاست بین‌المللی بود؛ بنابراین دیدار رسمی رضاشاه از ترکیه مصطفی کمال در ماه‌های خرداد و تیر ۱۳۱۳ در درون این چارچوب گسترده دیپلماسی در خاورمیانه قرار داشت.

اهمیت فرهنگی سفر رضاشاه به ترکیه

سفر رضاشاه به ترکیه از منظر ملزومات فرهنگی دولت-ملت‌های جدید نیز حائز اهمیت است. نمایش باشکوه آیین‌های عمومی استقبال، انجام مراسم متعدد بزرگداشت و پوشش مطبوعاتی این رویداد‌ها در روزنامه‌ها و مجلات، همگی نمایش تبلیغاتی ضروری‌ای بود که دو دولت-ملت جدید به آن‌ها نیاز داشتند. افشین مرعشی، مورخ متخصص ملی‌گرایی، درباره این موضوع می‌نویسد: «پرچم‌‎ها، سرودها، داد و فریاد انبوه مردم و نماد‌های ملی در سراسر سفر تقریبا یک ماهه رضاشاه از ترکیه، و نوع و بازتاب مراسم تشریفاتی، به رضاشاه و مصطفی کمال امکان داد تا هم برای ملت‌های خود و هم برای جهانیان، قدرت و روابط دوستانه خویش و جایگاه خود در جهان را به نمایش بگذارند. از لحاظ داخلی، این دیدار رسمی برای عموم مردم دو کشور برنامه ریزی و طراحی شده بود، و درست در هنگام استوارترین دوره انجام طرح‌های ملی‌گرایانه هر دو رهبر به نمایش گذارده می‌شد و فرصتی بود برای ترکیه و ایران که نماد‌های ملی جدید ساخته شده خود را در معرض دید دو ملت خویش قرار دهند. افزون براین، به رغم بهبود نسبی روابط ایران و ترکیه از اواخر قرن نوزدهم که میراث دو سلسله عثمانی و قاجار (سنی و شیعه) بود، این دیدار رسمی در عین حال هدفی آموزشی برای هر دو کشور را دنبال می‌کرد تا به همه بفهمانند که سیاست نوین دوستی و همکاری میان ایشان برقرار شده است.»

پوشش مطبوعاتی سفر رضاشاه و دیدار با آتاتورک به مطبوعات اروپایی و آمریکایی نیز رسید، و شاید از بازی شوخ روزگار بود که درست در همان هفته در سال ۱۳۱۳ هیتلر و موسولینی هم در ونیز با یکدیگر ملاقات کردند که آن نیز به طور گسترده در مطبوعات جهانی انعکاس یافت.

شباهت‌ها و تفاوت‌های آتاتورک و رضاشاه

آتاتورک شباهت‌های بسیاری به رضاشاه داشت. مانند رضاشاه از خانواده‌ای غیر اشرافی آمده بود و تعلیمات نظامی دیده بود و باز هم مانند او خاندان سلطنتی را از قدرت ساقط کرده بود. اما تفاوت مهمی بین این دو وجود دارد. رضاشاه با اصرار و فشار علما بعد از ساقط کردن قاجاریه، نظام سلطنت را کنار نگذاشت، ولی آتاتورک سلطنت را ملغی کرد و خود به عنوان رئیس جمهور ترکیه به اصلاحات پرداخت. این تفاوت در آینده سیاسی دو کشور بسیار موثر بود و تاریخ در این مورد به نفع آتاتورک رای داده است.

همچنین رضاشاه، برخلاف آتاتورک، برای تاسیس نظام جمهوری با مخالفت علمای شیعه مواجه شده بود. این امر ناشی از فعالیت و نفوذ گسترده روحانیون در ایران بود. آتاتورک به محض رسیدن به قدرت مدارس دینی را تعطیل کرد و روحانیون را خلع لباس کرد، ولی رضاشاه چنین توانی نداشت.

آتاتورک دربرابر مخالفان مذهی خود با مشت آهنین ایستادگی کرد. آتاتورک استفاده از تمامی القاب سنتی مانند ملا، سید و حاجی را ممنوع کرد و دستور داد زیرساخت‌های لازم برای تحصیل زنان فراهم شود. وی مسجد ایاصوفیه را که نمادی از اختلافات مذهبی بود به موزه تبدیل کرد و علاوه بر ایجاد قوانین سکولار، سکولاریسم را در عمل بر تمام ساختار‌های اساسی کشور پیاده کرد. آتاتورک تندرو‌ها و عشایری که با دولت مرکزی همنوا نبودند و قانونی وضع کرد که به «انقلاب شاپگا» معروف شد. بر اساس این قانون پوشیدن هر نوع عمامه و انواع سرپوش‌های سنتی ممنوع شد و مردان تنها می‌توانستند کلاه شاپو بر سر کنند. رضاشاه نیز با تاثیر از همین قانون کلاه پهلوی را اجباری کرد و قانون کشف حجاب را در ایران اجرا کرد. در واقع رضاشاه در بسیاری از اقداماتش تحت تاثیر آتاتورک بود، ولی ساختار‌های متفاوت مذهبی-فرهنگی دو کشور، به رضاشاه مجال نمی‌داد که در مسیر آتاتورک حرکت کند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ ایران
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
یک شهروند
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۵
1
7
توضیحات منصفانه و به دور از قصد و غرض بود.
ممنون از رویداد ۲۴
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۵
9
0
متاسفانه به نظر میرسه نویسنده محترم ناراحته که چرا رضا پهلوی مثل آتاتورک کشتار نکرده هرچند که در حد خودش کشتار کرد ولی به پای آتاتورک نمی رسید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۶
چرند موقوف
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۴ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۹
اون رو که شخص شخیصت داری میگی کاربر 12:35
نظرات شما