ترامپ آخرین تلاش دیپلماتیک برای توافق با ایران را کلید میزند؟
رویداد۲۴| ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران و از اعضای هیات آمریکا در مذاکرات هستهای در نشریه «فارن افرز» نوشت: برای دو دهه، ستیزه جویان در واشنگتن از ایالات متحده خواسته اند تا به برنامه هستهای ایران حمله کند؛ و برای دو دهه، مطالبه آنها رد شده است. دلیلش هم آن است که استدلالها علیه اقدام نظامی قانعکننده و صریح بوده است. بعلاوه، قابلیتهای هستهای ایران در مرحله ابتدایی قرار داشت. جامعه بینالمللی بر لزوم اثبات صلحآمیز بودن اهداف هستهای ایران متحد بود و بنابراین وقتی مشخص شد که این اهداف کاملاً صلحآمیز نیستند، در تحریم ایران نیز تقریباً متفقالقول عمل کرد. این تحریمها هزینههای سنگینی را بر جمهوری اسلامی تحمیل کرد و آن را به سمت مذاکرات سوق داد.
قهرمانپور، تحلیلگر سیاست خارجی می گوید: اگر توافق بشود، اینکه توافق پیشرو به معنای حل مشکلات دو کشور خواهد بود، بستگی به ماهیت و دامنه توافق دارد. اگر توافق در موضوعات محدود باشد به معنای حل اختلاف خواهد بود و دو طرف دنبال مدیریت تنش میروند. دولت ترامپ با توجه به شرایط یک سال گذشته، فکر میکنند شرایط برای مهار ایران بیشتر از قبل شده است، اما سنجش تمامی جوانب نشان نمیدهد، ما در حال حل مشکلات بین دو کشور هستیم. بهترین سناریو واقع بینانه این است که ایران و امریکا در مورد برخی موارد مورد اختلاف، تنششان کنترل شود. در آن صورت شاید بشود از امکان حل مشکلات سخن گفت.
به گزارش سرویس بینالملل انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: هنوز دلایل خوبی برای بمباران نکردن ایران وجود دارد. حمله به این کشور باعث تزریق هرج و مرج و بیثباتی بیشتر به خاورمیانه خواهد شد. این کار منابع قابل توجهی از آمریکا را در زمانی که واشنگتن میخواهد بر مناطق دیگر تمرکز کند، مصرف خواهد کرد. اگر این حملات موفقیتآمیز نباشند، اعتبار آمریکا را تضعیف میکند؛ و احتمال شکست بالاست: حتی دقیقترین حملات ممکن است برنامه هستهای ایران را فقط به تأخیر بیندازد. بهترین و پایدارترین راهحل برای این مسئله همچنان یک توافق دیپلماتیک است.
اما امروز، پرونده مخالفت با اقدام نظامی چندان ساده نیست. برنامه هستهای ایران دیگر در مرحله ابتدایی نیست؛ در واقع، این کشور تقریباً هر آنچه برای ساخت سلاح نیاز دارد را داراست. در همین حال، تهران آسیبپذیرتر و نیازمند بازدارندهای جدیدتر نسبت به چند سال پیش است: شبکه شرکای آن آسیب دیده است. جامعه بینالمللی اکنون در مورد فشار آوردن به ایران دچار شکاف است. هنوز تحریمهای سختی علیه ایران وجود دارد، اما این تحریمها به طور مداوم توسط چین، هند و روسیه و دیگران نقض میشوند. اجرای کامل این تحریمها ممکن است امکانپذیر باشد، اما این امر مستلزم همکاری ویژه چین است، آن هم در زمانی که پکن با خصومت دوحزبی از سوی واشنگتن مواجه است. روابط روسیه با ایران نیز قویتر از دهههای گذشته شده است و از طریق پیوندهای دفاعی متقابل تقویت شده است. انگیزههای تهران برای هستهای شدن بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته و هزینههای پیشبینیشده آن احتمالاً کاهش یافته است.
با توجه به خطرات اقدام نظامی، ایالات متحده باید در ابتدای دولت ترامپ، تلاش پایانی و دارای حسن نیت برای مذاکره جهت توقف برنامه هستهای تهران را انجام دهد. در غیر اینصورت باید آماده باشد تا در دنیایی با سلاحهای هستهای ایران زندگی کند و ممکن است چارهای جز حمله به ایران - و آن هم به زودی - نداشته باشد. احتیاط ایجاب میکند که واشنگتن اکنون طرحی برای اقدام نظامی ترسیم کرده و اطمینان حاصل کند که ایران این تهدید را واقعی تلقی میکند، حتی در حالی که یک بار دیگر مسیر دیپلماسی را امتحان میکند.
معایب درگیری نظامی
دلایل بسیاری برای دادن یک فرصت نهایی به دیپلماسی وجود دارد. اول و مهمتر از همه، مقامات آمریکایی نمیدانند که آیا یک حمله نظامی موفق خواهد بود یا خیر. ایالات متحده و شرکای آن ممکن است ابزار لازم برای نابودی همه تأسیسات اصلی هستهای ایران را داشته باشند. اما این تضمینی برای از بین بردن تمام مواد هستهای یا حتی تمامی تجهیزات هستهای کشور نیست، برخی از این تجهیزات ممکن است در مکانهای عمیق و مخفی ذخیره شده باشند. تهران میتواند، یا در پیشبینی حملات آمریکا یا بهسرعت پس از آن، بخشی از اورانیوم غنیشده خود را به سایتهای مخفی منتقل کند و به اندازه کافی مواد برای تولید چندین بمب را حفظ کند.
اگر ایران توسط یک قدرت هستهای اعلامشده - که شامل ایالات متحده میشود - مورد حمله قرار گیرد، تهران انگیزه تازهای برای توسعه بازدارندگی خود پیدا خواهد کرد و ممکن است تصور کند که مشروعیت بینالمللی بیشتری برای این کار دارد؛ و با وجود اورانیوم غنیشده در دسترس، ایران قبلاً اصلیترین ماده اولیه را در اختیار دارد. عناصر اساسی ساخت بمب برای ایران شناخته شده است، بنابراین این کشور برای مونتاژ سریع بمب آماده خواهد بود. به همین دلیل بود که توافق هستهای ۲۰۱۵ یا برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، بر جلوگیری از دستیابی به مواد هستهای تمرکز داشت، نه تجهیزات تسلیحاتی یا موشکها.
در واقع، رشد تخصص هستهای ایران طی دههها به این معنی است که این کشور حتی اگر حملات نظامی تمام تجهیزات و مواد موجود آن را غیرقابل استفاده کند، باز هم میتواند یک سلاح اتمی بسازد. بازسازی برنامه هستهای آن زمانبر خواهد بود، اما حملهای که نطنز و سایتهای دیگر را نابود کند پایان مشکل نخواهد بود؛ درست همانطور که مرگ فیزیکدان ایرانی محسن فخریزاده در سال ۲۰۲۰ یا حمله به سایت تولید سانتریفیوژ ایران در سال ۲۰۲۱ پایان مشکل نبود. بمباران راکتور عراق در سال ۱۹۸۱ برنامه هستهای این کشور را پایان نداد؛ بلکه حتی برنامه تسلیحات هستهای عراق در سالهای بعد تشدید شد. بمباران راکتور الکبار در سوریه در سال ۲۰۰۷ ممکن است موفقتر بوده باشد، اما درگیری این کشور در جنگ داخلی، ارزیابی اثرات بلندمدت حمله بر تصمیمگیری هستهای آن را دشوار کرده است.
برای نابودی دائمی اهداف هستهای ایران، ایالات متحده ممکن است مجبور شود ایران را بهطور دائمی هدف حمله قرار دهد یا حملهای بسیار گستردهتر انجام دهد. هر دو کارزار بسیار طولانیتر و دشوارتر از یک کمپین محدود خواهند بود و فرض اینکه واشنگتن تعهد لازم برای انجام این اقدامات را دارد، سادهلوحانه است. این بدان معناست که حملات به ایران مشکلاتی در زمینه اعتبار برای رهبران ایالات متحده ایجاد خواهد کرد، بهویژه اگر واشنگتن سرانجام حملات خود را متوقف کند و تهران یک سلاح اتمی تولید کند.
علاوه بر این، پس از شروع حملات، سخت است که تصور شود بهجز در صورت تغییر در دولت ایران، تهران بهسرعت به دیپلماسی بازگردد. تغییر حکومت خود تضمینی برای دستیابی به نتیجهای بهتر در مورد برنامه هستهای یا دیگر فعالیتهای مخرب نیست. حتی اگر جمهوری اسلامی فروپاشد، ممکن است فقط با جایگزینی بدتر جایگزین شود. ایران ممکن است به هرجومرج فرو رود.