بردهداری نوین
چقدر هم خوب هر دو كار را همزمان انجام میدهند. از یكطرف میكوشند مصاحبه بازیكنان را منوپول كنند تا مردم بیشتری 200 تومان، 200 تومان در روز به هوای حمایت از تیم محبوبشان از جیب خود به جیب بعضیها بریزند و از طرف دیگر بازیكنان را وادار به تكذیب گفتوگوهای خود با رسانهها میكنند تا آنهایی كه به رسانهها اعتماد دارند، به مرور این اعتماد و اعتقاد را از دست بدهند.
گلادیاتورها را یادتان هست؟ سه وعده غذا در روز و جای گرم برای خواب داشتند و در ازایش باید هفتهای یك بار پیش چشم بزرگان، به جان هم میافتادند. باور كنید حتی آن گلادیاتورهای عصر قدیم هم ممنوعالمصاحبه نبودند یا لااقل اگر حرفی میزدند، كسی به آنها نمیگفت حرفتان را پس بگیرید تا از اشتیاق مردم برای بلیت خریدن و تماشای نبرد شما كم نشود.
آنچه امروز بعضیها با ستارههای فوتبال میكنند، چیزی فراتر از بردهداری است. در عصر بردهداری هم به این شدت یك نفر بابت انجام مصاحبه، به پرداخت جریمه محكوم نمیشد.
این روال تا چه وقت قرار است ادامه داشته باشد؟ تا كی قرار است بعضیها فوتبالیستها را از گفتوگو با رسانهها منع كنند و اگر هم این وسط بازیكنی ناپرهیزی كرد و به احترام هوادارانش، جواب یك رسانه را داد، او را به تكذیب گفتههایش وادار سازند تا از این طریق مستقیم و غیرمستقیم به هوادار بختبرگشتهای كه یكبار هم از خودش نپرسیده بودجه تیم دولتی را چرا من باید از جیب خودم تأمین كنم، بگویند اگر میخواهی بدانی بازیكن تیم محبوبت چه میگوید، روزی 200 تومان حق عضویت بده! قرار ما این بود؟ قرار بود بخش خصوصی به ورزش بیاید و قاتق نان باشد، نه قاتل جان.
* این یادداشت در سرمقاله پنجشنبه ۲۱ بهمن روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.