گزارش رویداد۲۴ در ستایش اتحاد مردم پایتخت برای «امید»
تهران، شهر بی دفاع
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «واکنشی» است احساسی و به دور از عقلانیت سیاسی از سوی «خود-ملت» پندارانی که گمان نمی کردند مردم از آنان روی برگردانند.
رویداد۲۴- تهران مرکز انقلابیون است. برگردیم به سالهای قبل از انقلاب اسلامی. تنش، اظطراب، موجی از امید و یاس، شکست و پیروزی، خون و فریاد، فریاد و خون، «الله اکبر» و «لا اله الا الله»، دود و سنگ، سنگ و دود، چشمان منتظر و گوشهایی که پیام های نوفل لوشاتو را می شنود. مردمش نظام شاهنشاهی را برانداخته اند و میزبان امامی خواهند بود که نظام جدید سیاسی کشور را به رای خواهد گذاشت. نه تهدید و نه شکنجه جایی در دل مردم این شهر ندارد، اینجا تهران است.
مردان و زنان پنجاه شصت ساله ای که پای صندوق های رای دیدید همان جوانان سالهای انقلاب اند. همان ها که به رهبری امامشان، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند. جوان ترهایی که می بینید، با هر تیپ و قیافه ای، فرزندان آن رشیدانند. از پدر و مادر، راه و رسم زندگی آموخته اند، در نظام آموزشی پس از انقلاب رشد کرده اند و آینده این کشور متعلق به آنهاست. قرار نیست آنها صرفا بازگو کننده سخنانی تکراری از نسل گذشته باشند، بلکه این نسل با انتخاب خود، آینده ای چه بسا متفاوت را برای کشور رقم خواهد زد.
اندک آشنایی با تاریخ نشان می دهد هر تحول بزرگی در کشور از این شهر آغاز می شود، اینجا مرکز تحولات است، مرکز اندیشه های نو است، باید در آن «سخن تازه» داشت تا بتوان «بی حد و اندازه» شد. اینجا پایتخت ایران است.
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «واکنشی» است احساسی و به دور از عقلانیت سیاسی از سوی «خود-ملت» پندارانی که گمان نمی کردند مردم از آنان روی برگردانند. این واکنش ها نماینگر ترس و خشم است. ترس از اینکه مبادا اندیشه من، دیگر خریدار نداشته باشد و خشم از دست دادن قدرت. انسانی با منش مردم سالار هرگز از شکست در انتخابات نمی هراسد و خشمناک نمی شود.
مردان و زنان پنجاه شصت ساله ای که پای صندوق های رای دیدید همان جوانان سالهای انقلاب اند. همان ها که به رهبری امامشان، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند. جوان ترهایی که می بینید، با هر تیپ و قیافه ای، فرزندان آن رشیدانند. از پدر و مادر، راه و رسم زندگی آموخته اند، در نظام آموزشی پس از انقلاب رشد کرده اند و آینده این کشور متعلق به آنهاست. قرار نیست آنها صرفا بازگو کننده سخنانی تکراری از نسل گذشته باشند، بلکه این نسل با انتخاب خود، آینده ای چه بسا متفاوت را برای کشور رقم خواهد زد.
اندک آشنایی با تاریخ نشان می دهد هر تحول بزرگی در کشور از این شهر آغاز می شود، اینجا مرکز تحولات است، مرکز اندیشه های نو است، باید در آن «سخن تازه» داشت تا بتوان «بی حد و اندازه» شد. اینجا پایتخت ایران است.
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «واکنشی» است احساسی و به دور از عقلانیت سیاسی از سوی «خود-ملت» پندارانی که گمان نمی کردند مردم از آنان روی برگردانند. این واکنش ها نماینگر ترس و خشم است. ترس از اینکه مبادا اندیشه من، دیگر خریدار نداشته باشد و خشم از دست دادن قدرت. انسانی با منش مردم سالار هرگز از شکست در انتخابات نمی هراسد و خشمناک نمی شود.
او دریافته است که منشا قدرت سیاسی مردم اند. به امر مردم می آید و با اشاره آنان می رود. اما کسی که در دل اعتقادی به نظر مردم ندارد و آنقدر متکبر و مغرور است که خیل مردم را چونان مجانینی می بیند که نیاز به هدایت او دارند، آنگاه که از سوی آنان طرد شود، خشمناک خواهد شد. مردم سرچشمه تغییر در تاریخ اند.
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «تلاشی ناامیدانه» است برای انکار حقیقتی روشن. برای سرپوش گذاشتن بر چهره برنده و بازنده. تلاشی نا امیدانه است برای حفظ تفکری که خاک کهنگی بر آن نشسته است. تلاشی نا امیدانه است برای نفی محبوبیت «قهرمانی» که نمی خواهد قهرمان پروری و مراد و مریدی را راه و رسم سیاست این آب و خاک سازد. تلاشی نا امیدانه برای نفی قدرت یک «تکرار».
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «تلاش های آخر غرقه در طوفان» است. تلاش های آخر کسی که برای نجات حتی به موی خویش چنگ می اندازد. حرکاتی به دور از تعقل و تدبر. حملاتی که بهره ای هرچند اندک از ادب ندارد. اینجا همان شهری است که مردمش «ادب» را ستایش میکنند و آن را «به از دولت» مرد می پندارند. اینجا تهران است.
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «تلاشی ناامیدانه» است برای انکار حقیقتی روشن. برای سرپوش گذاشتن بر چهره برنده و بازنده. تلاشی نا امیدانه است برای حفظ تفکری که خاک کهنگی بر آن نشسته است. تلاشی نا امیدانه است برای نفی محبوبیت «قهرمانی» که نمی خواهد قهرمان پروری و مراد و مریدی را راه و رسم سیاست این آب و خاک سازد. تلاشی نا امیدانه برای نفی قدرت یک «تکرار».
حملات این روزها به مردم تهران، نه از سرِ دردهای انسانی است، بلکه «تلاش های آخر غرقه در طوفان» است. تلاش های آخر کسی که برای نجات حتی به موی خویش چنگ می اندازد. حرکاتی به دور از تعقل و تدبر. حملاتی که بهره ای هرچند اندک از ادب ندارد. اینجا همان شهری است که مردمش «ادب» را ستایش میکنند و آن را «به از دولت» مرد می پندارند. اینجا تهران است.
خبر های مرتبط