حزب لاریجانی بزودی در استانها عضوگیری می کند
رویداد۲۴-از دفتر مرکزی خبر سازمان صدا و سیما تا راس ساختمان هرمی شکل بهارستان راهی ٤٠ ساله در عرصه سیاسی ایران طی کرده و حالا در آستانه چهل و یکمین سال سیاستورزیاش قصد رونمایی از حزبی تازه دارد. علی لاریجانی قرار است با حزب «رهروان»نقشآفرینی کند. روز گذشته بهروز نعمتی در گفتوگو یی این موضوع را رسانهای کرد. آنها اساسنامه این حزب را نوشتهاند و شاکله اصلی آن را اعضای ستاد اصولگرایان معتدل که ریاستش بر عهده خود نعمتی بود، تشکیل میدهد. هر چند هنوز معلوم نیست با قانون جدید احزاب حزب نوساخته لاریجانی خواهد توانست دستکم ٣٠٠ عضو در حداقل ١٠ استان کشور داشته باشد و مجوز فعالیت دریافت کند یا نه. اما این اتفاق در نفس خود اتفاق مهمی است. چه آنکه لاریجانی اگرچه در دوره حیات سیاسیاش هیچگاه مخالف تحزب نبوده اما هیچوقت هم حاضر نشده بود برچسب یک حزب رسمی بر پیشانیاش بخورد. حالا چه ضرورتی او را به راهاندازی یک حزب سیاسی واداشته است؟ برای اینکه بدانیم علی لاریجانی کیست و در کجای فضای سیاسی ایران قرار دارد و انگیزه او از این حرکت سیاسی تازه چیست خوب است که ببینیم خاستگاه او و سیر تحولش از کجا و چگونه رقم خورده است.
دوران پرکشمکش لاریجانی با اصلاحطلبان
زیست سیاسی علی لاریجانی اگرچه بعد از جایگزینیاش در دولت دوم هاشمی به جای سیدمحمد خاتمی در مقام وزیر ارشاد آغاز شد اما با حضورش در صدا و سیما از سال ٧٣ رویه سیاسی او جدیتر شد. جایی که موضعگیریها و نحوه عملکرد علی لاریجانی در مقام ریاست صدا و سیما در عمل او را در صف محافظهکاران و در مقابل نیروهای سیاسی اصلاحطلب، دولت اصلاحات و همینطور مجلس ششم قرار میداد.
برنامه معروف «هویت» از ساختههای صدا و سیمای دوره لاریجانی بود که از سال ٧٥ در چند قسمت از صدا و سیما منتشر شد. او در شماره ٦٣ هفتهنامه صبح در پاسخ به انتقادات از این برنامه گفته بود: «اولا بحثی که ما در این مجموعه مطرح کردیم بر اساس توهین و تهدید نیست. ثانیا بسیار از شخصیتهای مطرحشده افراد مذهبی و اندیشمند نیستند هرچند ممکن است به آن تظاهر کنند. ثالثا در مورد اینکه میگویند چرا به این افراد مجال صحبت داده نمیشود باید گفت مگر اینها تاکنون مجال صحبت نداشتند... . »
لاریجانی در دوره ١٠ساله حضورش در صدا و سیما که مصادف با دوره قدرت اصلاحطلبان در دولت و مجلس بود یکی از محورهای مقاومت در مقابل اصلاحطلبان بود. رویکرد او در صدا و سیما تا آنجا پیش رفت که نمایندگان مجلس ششم را به تحقیق و تفحصی پرحاشیه از صدا و سیما واداشت. اگرچه نمایندگان با وجود برخی مخالفتها در نهایت با نظر مثبت رهبری توانستند در سه محور تحقیق و تفحص را عملیاتی کنند اما این تحقیق و تفحص بیش از یک سال به طول انجامید و در نهایت به نگارش نامه اعتراضی ١٧٢ نماینده در این باره منجر شد که خواستار «برخورد قانونی با این سازمان» شده بودند.
گزارش تحقیق و تفحص که ٢٣ اردیبهشتماه ٨٢ در مجلس قرائت شد... البته در گزارش آمده بود که مواردی وجود داشته که بنابر مصالحی از متن گزارش حذف شده و کمیته تحقیق و تفحص از هیاترییسه مجلس خواسته بودند تا در یک جلسه غیرعلنی این موارد هم اعلام شود.
این تحقیق و تفحص البته درنهایت به جایی نرسید و پرونده آن در مجلس اصولگرای هفتم بسته شد.
دوران پرتنش با احمدینژاد
با فرارسیدن انتخابات ریاستجمهوری نهم در سال ٨٤، هم رویارویی لاریجانی با جریان اصلاحات جدیتر شد و هم مرزبندی او با محمود احمدینژاد آغاز شد. او رسما به عنوان یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری به همراه دوستان اصولگرایش در مقابل کاندیداهای اصلاحطلب صفآرایی کرد. لاریجانی در آن انتخابات کاندیدای مورد حمایت اصولگرایان سنتی و جامعه روحانیت مبارز بود و در نخستین حضور انتخاباتیاش از بین ٧ نامزد ششم شد و چیزی حدود یک میلیون و هفتصد هزار رای بیشتر به دست نیاورد اما او جانشین حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی شد (٢٤ مرداد ٨٤) و بر صندلی دبیری این شورا آن هم در ایام مهم مذاکرات هستهای تکیه زد. دورهای که درست همزمان با آغاز دولت محمود احمدینژاد و همراه با تنشهای او با رقیب انتخاباتیاش و مرزبندیهای تازه با او همراه بود. تنشها میان لاریجانی و احمدینژاد تا آنجا پیش رفت که دیدار بدون هماهنگی لاریجانی و سولانا مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قالب مذاکرات هستهای باعث فشار احمدینژاد بر او و استعفایش از این سمت در ٢٨ مهر ماه ٨٦ شد.
خانه هرمیشکل بهارستان مقصد بعدی علی لاریجانی در دومین تجربه انتخاباتیاش بود. در انتخابات مجلس هشتم و در غیبت فراگیر اصلاحطلبان، علی لاریجانی از قم کاندیدا و با بیشترین رای از این شهر وارد مجلس شد. سالهای قوام شخصیت سیاسی لاریجانی از این دوره آغاز شد. مرزبندیهای او با احمدینژاد در مقام رییسجمهور و نمایندگان حامی او نظیر حداد عادل پررنگتر شد. تا آنجا که یک سال بعد از ورودش در انتخابات هیاترییسه مجلس هشتم کاندیدای ریاست شد و توانست در انتخابات داخلی فراکسیون اصولگرایان بر حدادعادل به عنوان نماد نمایندگان حامی احمدینژاد با ١٦١ رای در مقابل ٥٠ رای، پیروز شود و در نهایت هم با ٢٣٧ رای رییس مجلس شود. ریاستی که عمری ١٠ساله پیدا کرد و تا هماکنون تداوم یافته است. از آن زمان تنشهای علی لاریجانی با محمود احمدینژاد که عمدتا به تخلفات بودجهای احمدینژاد بازمیگشت آغاز شد. دیوان محاسبات مجلس به ریاست رحمانیفضلی و حمایت لاریجانی در این دوره نخستین گزارشها از تخلفات دهها میلیاردی احمدینژاد را به مجلس ارایه داد و او را به طور آشکار در مقابل طیفی که خود را با افتخار وکیلالدوله میخواندند و چهرههایی همچون روحالله حسینیان و حمید رسایی آنها را نمایندگی میکردند، قرار بگیرد.
لاریجانی در این ایام به شکلی علنی در مقابل نواصولگرایانی که بعدتر در قالب جبهه پایداری حول مصباحیزدی جمع شدند و از حامیان سرسخت محمود احمدینژاد بودند، قرار گرفت. رویاروییای که بعدها به بیرون از مجلس هم کشیده شد. قهر یازدهروزه احمدینژاد و تشکیل جریان انحرافی و انشقاق بیشتر در میان اصولگرایان، علی لاریجانی را هرچه بیشتر به عمق اصولگرایان تحولخواه سوق داد. فراکسیون اصولگرایان به عنوان فراکسیون اکثریت در مجلس هشتم بر اساس همین اختلافات در مجلس نهم به فراکسیون اقلیت بدل شد. چرا که علی لاریجانی و حامیانش راهشان را از آنها جدا کردند و فراکسیون رهروان ولایت را تشکیل دادند. اگرچه در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢، علی لاریجانی در صف حامیان علیاکبر ولایتی، کاندیدای اصولگرایان سنتی قرار داشت اما با آغاز دولت تدبیر و امید او در مجلس نهم در نقش حامیان روحانی ظاهر شد. اوج این همراهی لاریجانی با روحانی در جریان تصویب بیستدقیقهای برجام در مجلس نهم و مدیریت تندروهای اصولگرا در این مجلس رقم خورد.
همراهیای که در مجلس دهم سر و شکل واضحتری به خودش گرفت و او در قامت یک اصولگرای میانهروی تمام عیار ظاهر شد. دگردیسیهای آرام علی لاریجانی در این سالها البته برایش بیهزینه نبود. او که در همه سازوکارهای انسجامی اصولگرایان در هر دوره انتخابات در مقابل تندروهای جبهه پایداری و نواصولگرایان ایستاده و مهرهای اعتراضی آنها بر سر و رویش خورده بود در جریان انتخابات مجلس دهم در عمل به بیرون از جریان اصولگرایی پرتاب شد.
لاریجانی در این ایستادگیها کمکم خودش به محوری تازه در جریان اصولگرایی بدل شد که حامیانی هم در مجلس داشت. او در انتخابات مجلس دهم دیگر حاضر نشد به جمنا و ساز و کار اصولگرایان برای انتخابات بپیوندد و آنها هم حاضر نشدند تا او را در لیستهای انتخابیشان قرار دهند. حاصلش هم این شد که اصلاحطلبانی که یک دهه قبل او را رقیب خود تعریف میکردند حالا برای دفع خطر تندروهای اصولگرا او را در لیست انتخاباتی شان قرار دادند و علی لاریجانی به طور مشترک هم از سوی جامعتین و هم از سوی اصلاحطلبان مورد حمایت قرار گرفت. هرچند این حمایت از سبد آرای سنتی او کاست و او اینبار به عنوان دومین منتخب از قم وارد مجلس شد. این حمایت تاکتیکی اصلاحطلبان از لاریجانی البته سبب نشد تا او روی خوش به اصلاحطلبان نشان دهد. علی لاریجانی بعد از ورودش به مجلس با یاران وفادار و حامیانش، فراکسیون مستقلین را تشکیل داد و در کنار دولت حسن روحانی و در مقابل فراکسیون امید و اصلاحطلبان قرار گرفت. علی لاریجانی با دو فراکسیون مستقلین و اصولگرایان ولایی که هر دو بر سر ریاست او بر مجلس با یکدیگر توافق دارند حالا دو بازوی مهم برای مدیریت رویدادهای سیاسی صحن دارد. یک بازوی حمایتی از دولت با نام فراکسیون مستقلین که چهرهای شناختهشده آن کاظم جلالی و بهروز نعمتی هستند و یک بازوی فشار بر دولت به نام فراکسیون اصولگرایان که چهرههای شناختهشده آن نظیر حاجیبابایی، زاهدی، عباسی و مصری از وزرای سابق احمدینژاد هستند و البته خودش که در راس هر دو فراکسیون قرار دارد و در بزنگاههای مختلف آن را مدیریت میکند. لاریجانی حالا با این پیشینه میخواهد سرمایه ١٠سالهاش که در این سالها چه به عنوان فراکسیون اصولگرایان یا با عنوان فراکسیون رهروان ولایت یا حالا با نام فراکسیون مستقلین و اصولگرایان ولایی نگذاشتهاند ریاست مجلس از کفش بیرون برود را در قالب یک حزب رسمی سر و شکل بدهد. او میخواهد با این سرمایه در انتخابات ١٤٠٠ اصولگرای میانهرویی باشد که پرچم اعتدال را از دست روحانی میگیرد و این، یعنی دورهای دیگر از رویارویی اصلاحطلبان و علی لاریجانی در راه است.