چرا آیتالله خامنهای از «حوزه انقلابی» سخن میگویند؟
فرید مدرسی در کانال تلگرای خود نوشت: آیتالله خامنهای بیش از همه شخصیتها و جریانهای حکومتی کالبد حوزه را میشناسند و تعاملهای مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمهعلنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانههایی از این امر است.
رویداد۲۴ متن این پیام به شرح زیر است:
دوقطبی حامیان و مخالفان نظام در قم "حُباب" است؛ حبابی که با قصد بهرهبرداری سیاسی، جریانی، فردی، خویشاوندی یا عدم اطلاع دقیق، تشریح، تعمیق و بزرگ شده است؛ بادکنکی که گاهی در داخل کشور و گاهی در بنگاههای رسانهای و اندیشکدههای خارج از ایران در آن دمیده میشد. این دو قطبی گاهی در واژگان مختلف جانمایی میشود: حوزه انقلابی/غیرانقلابی، حکومتی/سنتی و.... [این ادعا برآمده از دریافتی میدانی از حوزه است.]واقعیت این است که در درون حوزه علمیه قم خط قرمزی به نام "جمهوری اسلامی ایران" وجود دارد و منتقدان سیاستورزی حاکمان و حتی منتقدان نظریِ ایدئولوژی نظام هیچگاه از این امر تخطی نکرده و در محافل خصوصی نیز به صراحت اجازه خدشه به این خط قرمز را نمیدهند. چه خوشایند برخی باشد و چه ناخوشایند، بر آن باور دارند.
"حوزه" حواشی و گوشهنشینان نیست که نه تاثیری در حوزه دارند و نه در کالبد حوزه قرار گرفتهاند. منظور اساتید، فضلا و علمای حوزه هستند که در تشکلهای حوزوی یا نهادها و بیوت صاحب تصمیمسازی و جایگاه هستند. اینها برخلاف ذهنیت خارجنشینان حوزه، تطبیقی با آرایش سیاسی/فکریِ مرسوم ندارند. پس تعجببرانگیز است که چگونه آن شخصیت یا تشکل یا نهاد حوزوی این موضع را گرفت یا آن رفتار را انجام داد.
در رخدادها و مراسمهای درون حوزوی و فراحوزوی میتوان نکاتی را یافت که دو قطبیِ کاذب را رد میکند؛ از حضور سرآمدان جریان سنتی حوزه کنار مقامات نظام تا مواجهه طرفداران حکومت برابر اقدام نادرست افراد منتسب به حکومت. آنانی که میخواهند حوزوی باشند و بمانند و در آینده خود تنها به این مسیر میاندیشند، حاضر نیستند اصول حوزوی را قربانی دیگر ارزشها کنند. البته ملبسانی هم هستند که آتیه خود را خارج از حوزه طراحی کردند و میتوانند گاهی از اصول حوزه بگذرند.
تلاش برخی برای پویا نگاه داشتن این دوقطبی انقلابی/غیرانقلابی که در اصل همان دوقطبی حامیان نظام و مخالفان آن است، را نمیتوان رد کرد و مشهود است؛ سازندگان آن، اینگونه قطببندی را راحت کردن حلِّ مسئله میپندارند. همچنین برای برخی در داخل و خارج ایران، این دوقطبی نافع است و بسترساز. اما در واقع، این دو قطبی کاذب است؛ حتی اگر اکنون با حمایتِ رسانهای، زنده قلمداد شود تا چند صباحی دیگر مرگ این دوقطبیِ متولد نشده را رسما باید به سوگ بنشینند.
سوالی که مطرح میشود که چرا آیتالله خامنهای از "حوزه انقلابی" سخن میگویند و بارها حوزویان را خطاب قرار دادهاند؟!
به نظرم، دقیقا این تز در جهت نفی چنین دوقطبی است و در راستای تقویت همراهی کالبد حوزه از نظام. معتقدم ایشان کلیت حوزه را انقلابی میدانند و حوزه انقلابی را همان ماندگاری خط قرمز جمهوری اسلامی در حوزه ترسیم میکنند که کلیت حوزه نیز وفادار است به آن. آیتالله خامنهای بیش از همه شخصیتها و جریانهای حکومتی کالبد حوزه را میشناسند و تعاملهای مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمهعلنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانههایی از این امر است. اما برخی جریانها در درون حکومت به دلیل ناآشنایی، و برخی جریانهای خارج ایران برای پروژه تقابلسازی با جمهوری اسلامی، این تقسیمبندی را تقویت میکنند. این تلاشهای آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است عمر این حُباب را بیشتر کند، اما توان حیاتبخشی به آن را ندارد.
دوقطبی حامیان و مخالفان نظام در قم "حُباب" است؛ حبابی که با قصد بهرهبرداری سیاسی، جریانی، فردی، خویشاوندی یا عدم اطلاع دقیق، تشریح، تعمیق و بزرگ شده است؛ بادکنکی که گاهی در داخل کشور و گاهی در بنگاههای رسانهای و اندیشکدههای خارج از ایران در آن دمیده میشد. این دو قطبی گاهی در واژگان مختلف جانمایی میشود: حوزه انقلابی/غیرانقلابی، حکومتی/سنتی و.... [این ادعا برآمده از دریافتی میدانی از حوزه است.]واقعیت این است که در درون حوزه علمیه قم خط قرمزی به نام "جمهوری اسلامی ایران" وجود دارد و منتقدان سیاستورزی حاکمان و حتی منتقدان نظریِ ایدئولوژی نظام هیچگاه از این امر تخطی نکرده و در محافل خصوصی نیز به صراحت اجازه خدشه به این خط قرمز را نمیدهند. چه خوشایند برخی باشد و چه ناخوشایند، بر آن باور دارند.
"حوزه" حواشی و گوشهنشینان نیست که نه تاثیری در حوزه دارند و نه در کالبد حوزه قرار گرفتهاند. منظور اساتید، فضلا و علمای حوزه هستند که در تشکلهای حوزوی یا نهادها و بیوت صاحب تصمیمسازی و جایگاه هستند. اینها برخلاف ذهنیت خارجنشینان حوزه، تطبیقی با آرایش سیاسی/فکریِ مرسوم ندارند. پس تعجببرانگیز است که چگونه آن شخصیت یا تشکل یا نهاد حوزوی این موضع را گرفت یا آن رفتار را انجام داد.
در رخدادها و مراسمهای درون حوزوی و فراحوزوی میتوان نکاتی را یافت که دو قطبیِ کاذب را رد میکند؛ از حضور سرآمدان جریان سنتی حوزه کنار مقامات نظام تا مواجهه طرفداران حکومت برابر اقدام نادرست افراد منتسب به حکومت. آنانی که میخواهند حوزوی باشند و بمانند و در آینده خود تنها به این مسیر میاندیشند، حاضر نیستند اصول حوزوی را قربانی دیگر ارزشها کنند. البته ملبسانی هم هستند که آتیه خود را خارج از حوزه طراحی کردند و میتوانند گاهی از اصول حوزه بگذرند.
تلاش برخی برای پویا نگاه داشتن این دوقطبی انقلابی/غیرانقلابی که در اصل همان دوقطبی حامیان نظام و مخالفان آن است، را نمیتوان رد کرد و مشهود است؛ سازندگان آن، اینگونه قطببندی را راحت کردن حلِّ مسئله میپندارند. همچنین برای برخی در داخل و خارج ایران، این دوقطبی نافع است و بسترساز. اما در واقع، این دو قطبی کاذب است؛ حتی اگر اکنون با حمایتِ رسانهای، زنده قلمداد شود تا چند صباحی دیگر مرگ این دوقطبیِ متولد نشده را رسما باید به سوگ بنشینند.
سوالی که مطرح میشود که چرا آیتالله خامنهای از "حوزه انقلابی" سخن میگویند و بارها حوزویان را خطاب قرار دادهاند؟!
به نظرم، دقیقا این تز در جهت نفی چنین دوقطبی است و در راستای تقویت همراهی کالبد حوزه از نظام. معتقدم ایشان کلیت حوزه را انقلابی میدانند و حوزه انقلابی را همان ماندگاری خط قرمز جمهوری اسلامی در حوزه ترسیم میکنند که کلیت حوزه نیز وفادار است به آن. آیتالله خامنهای بیش از همه شخصیتها و جریانهای حکومتی کالبد حوزه را میشناسند و تعاملهای مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمهعلنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانههایی از این امر است. اما برخی جریانها در درون حکومت به دلیل ناآشنایی، و برخی جریانهای خارج ایران برای پروژه تقابلسازی با جمهوری اسلامی، این تقسیمبندی را تقویت میکنند. این تلاشهای آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است عمر این حُباب را بیشتر کند، اما توان حیاتبخشی به آن را ندارد.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط