«مردن در آب مطهر»؛ تقابل ایرانیان بی انصاف و افغانهای دردمند!
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: آخرین فیلم برادران محمودی به نام «مردن در آب مطهر» در پنجمین روز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. برادران محمودی در افغانستان به دنیا آمدهاند و در سینمای ایران رشد کردهاند. به سبب ریشههای افغانستانی همیشه سراغ موضوعاتی رفتهاند که به مشکلات مردم افغانستان مروبوط بوده است.
کوشش آنها در تمام سالهای فعالیتهای سینماییشان (سریالهای تلویزیونی که ساختهاند حکایت متفاوتی دارد) راوی مشکلات و مصائب افغانهای ساکن ایران باشند.
فیلم مردن در آب مطهر آخرین کوشش سینمایی آنها در این زمینه است. مردن در آب مطهر داستان مهاجران افغان است که به صورت غیرقانونی به ایران میآیند تا پس از مدت کوتاهی به وسیله قاچاقچیها به آلمان بروند.
حامد که یکی از این مهاجران است در مسیر رسیدن به ایران با رونا آشنا میشود و به او دل میبندد. بعد از اینکه مهاجران به ایران میرسند، سهراب دوست سعید برادر حامد که ساکن آلمان است دنبال او میآید و با هم از دست قاچاقچیان ایرانی میگریزند.
حامد مدتی بعد رونا را میبیند که به وسیله دو مرد به شکل وحشیانهای از محل نگهداری موقت مهاجران ربوده میشود و این انگیزهای میشود برای پیگیری موضوع توسط حامد که پاک عاشق رونا شده است.
مردن در آب مطهر تصویر بیرحمانهای از ایران امروز نشان میدهد. فیلم عملاً شخصیتها را به دو دسته ایرانی بد و افغان خوب تقسیم کرده تا به این نتیجه برسد که «مردم افغان هر جا که باشند تحت ظلم و ستم قرار میگیرند»؛ موضوعی که البته چندان هم غیر واقعی نیست.
ایرانیان فیلم برادران محمودی قاچاقچیانی هستند که فقط پول را میشناسند و برای به دست آوردن آن هرکاری میکنند. آنقدر پست هستند که برای پنج میلیون به خانه سهراب حمله کنند و خواهر او را کتک بزنند. آنقدر بیانصاف هستند که تا پنج میلیون را نگیرند بارهای عطر و اسانس دزدیده شده از خانه سهراب را پس ندهند و آنقدر بیرحم هستند که دخترشان را فقط به دلیل افغان بودن سهراب به عقد او درنیاورند. این نگاه به هیچوجه منصفانه نیست.
به گزارش رویداد۲۴ بدون اینکه بخواهیم به دام نژادپرستی بیفتیم باید بگوییم که ایران همیشه پایگاه خوبی برای رشد افغانها بوده است. افغانهای درگیر جنگ و خونریزی به ایران آمدهاند نه کشور دیگر و ایرانیان با وجود نگاههای بعضاً منفی که به این قوم شریف و زجر کشیده داشتهاند، آنها را پذیرفتهاند و با آنها وصلت کردهاند.
تیزر فیلم مردن در آب مطهر
برادران محمودی در همین ایران رشد کرده و کارگردانان معتبری شدهاند؛ فیلم ساختهاند و فیلمهایشان را به عنوان نماینده کشور افغانستان به اسکار فرستادهاند. هیچ کشور دیگری به مردم افغان این فرصت را نداد که بعد از تمام آن مصیبتهای خانمان سوز از کشورشان به عنوان یک پناهگاه استفاده کنند جز ایران.
کسی منکر برخورد غلط و نگاههای منفی مردم ایران به مهاجران افغان نیست، اما تعمیم چنین نگاهی به کل جامعه ایران هم بیانصافی است. مهاجران افغان با وجود تمام مشکلاتی که ممکن است برای آنها در ایران پیش بیاید به این سرزمین مهاجرت میکنند.
دلایل زیادی میتوان برای این ابراز تمایل برشمرد: اشتراکات دینی، نزدیکی فرهنگی و هم مرزی و مراوده ایرانیان و افغانها با یکدیگر در طول تاریخ از جمله این دلایل هستند. اما برادران محمودی در مردن در آب مطهر دارند انتقام مصائب افغانها را از ایرانیانی میگیرند که هیچ نقشی در مشکلات آنها نداشتهاند. مثل این است که ایرانیان به خاطر حمله محمود افغان به ایران از کل مردم افغانستان انتقام بگیرند و فیلمی بسازند که کل مردم افغانستان در آن بزهکار نشان داده شوند.
البته که برخی صحبتهای چهرههای ارشد سیاسی دو کشور (مثل صحبتهای حسن روحانی درباره برگزاری انتخابات و صحبتهای اشرف غنی درباره زبان فارسی) میتواند مشکلات را به مسائل سیاسی پیوند بزند، اما واقعیت این است که مردم ایران در تمام این سالها پذیرای برادران و خواهران افغان خود بودند. همین نگاه یک سویه باعث شده «مردن در آب مطهر» بدل به فیلم سادهانگارانهای شود که خوبی و بدی آدمها در آن براساس قومیتشان مشخص میشود.
ایرانیهای بد در برابر افغانهای خوب. نتیجه ترویج چنین دیدگاهی میتواند به تقابل خطرناکی بیانجامد که به نفع هیچکس نیست. ترویج این نگاه میتواند جنگ قومیتی باشد. این هم نوعی نژادپرستی است که حسن و قبح رفتار آدمها را برمبنای قومیتی که دارند تعریف کنی. برادران محمودی میتوانستند با رعایت انصاف بیشتر فیلم بهتری بسازند. انصافی که مردن در آب مطهر فاقد آن است.
وقتی خالق یک اثر چنین نگاه یکسویهای به درام دارد به فیلم خودش هم ظلم میشود. چون تماشاگر چنان گارد بستهای در برابر آن میگیرد که در نهایت وجوه مثبت فیلم هم دیده نمیشود.
عوامل فیلم مردن در آب مطهر
نویسنده و کارگردان: نوید محمودی
تهیه کننده: جمشید محمودی
بازیگران: علی شادمان، ندا جبرائیلی، متین حیدرنیا، صدف عسگری و سوگل خلیق
مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری
تدوین: نیما جعفری جوزانی
صدابردار: محمد شاهوردی
طراح صحنه: مهدی موسوی
طراح چهره پردازی: محمود دهقانی
طراح لباس: شبنم اصغری
نقدهای بیشتری بخوانید:
روز بلوا، فیلمی درباره موسسات مالی اعتباری/ به روحانیت پناه ببرید تا مشکلات حل شود
«سه کام حبس»؛ تکرار ژست فیلمسازی دردمند در ایران
عامه پسند؛ فیلمی گزنده در نقد سوکوب جنسیتی