رویداد۲۴ بررسی کرد؛
رانت خواری به نام آزادی بیان!/ روزنامهها در میانه بحرانها چه میکنند؟
واقعه زلزله تهران بار دیگر اهمیت رسانه و اطلاع رسانی را نشان داد؛ زلزله ساعت ۱۲ بامداد پنجشنبه رخ داد و تمام رسانههای آنلاین از لحظه وقوع حادثه مشغول به تولید خبر بودند تا جریان اطلاع رسانی لحظهای متوقف نشود. این در حالی بود که روزنامهها دو روز بعد یعنی شنبه به مهمترین اتفاق خبری که پیش آمده بود پرداختند. در چنین شرایطی روزنامهها خود را سردرمدار گردش اطلاعات میدانند. جالب اینجاست که نگاه سنتی نیز چنین باور خوشدلانهای را میپذیرد و گمان میکند روزنامهها نقش مهمی در گردش اطلاعات دارند. این نگاه سنتی البته باعث شده تمام کمکهای مادی و معنوی دولت از یارانه گرفته تا پول سرشار کاغذ دولتی به سمت روزنامهها سرازیر شود؛ حال آنکه تعطیلی عیدانه روزنامهها یا حتی دو روز غیبت در ماجرای زلزله نشان داد در جریان مدرن رسانه، روزنامهها مجالی برای عرض اندام ندارند و مهمتر آنکه دیده شدن همان مطالب را نیز مدیون بازنشر سایتهای خبری و خبرگزاریها هستند.
رویداد۲۴ آرش محبی: تنها چند لحظه پس از زلزله شبانگاهی تهران پیش از همه و بیشتر از همه رسانههای فضای مجازی از خبر و تحلیل پر شدند و صد البته همه آنها درست و دقیق نبودند، اما در مجموع به انواع نیازها از جزییات گرفته تا ارائه تصویرهای بزرگتر و پیشبینیها جواب دادند و خلاصه همه گوشتهای این شکار بزرگ خبری را خوردند و استخوان زیادی هم برای روزنامهها باقی نگذاشتند.
البته روزنامهها به خاطر زمان زلزله باید در شماره روز شنبه خودشان به این ماجرا بپردازند، یعنی اتفاقی در روز شب پنجشنبه افتاده و تازه روزنامهها دو روز بعد (یعنی شنبه) صفحه اول خبر بزنند که در تهران زلزله آمده است!
عملکرد این طبقه از رسانهها (نشریات چاپی) نشان داده در بهترین حالت توانستهاند با چند گفتگو و گزارش اعلام وجود کنند؛ آن هم به شرط اینکه محتوایشان پس از تولید در رسانههای مجازی یک بار دیگر هضم و بازنشر شود. این یعنی بیشتر روزنامهها حتی برای داشتن یک نمود ضعیف هم به خودشان استوار نیستند و بر کول فضای مجازی حمل میشوند و جالب اینکه برای دفاع از رانت دولتی خودشان و پابرجایی آن هم از این فضا استفاده میکنند. یعنی همان فضایی که اتفاقا این جماعت میگویند اگر نگهبانی چاپیها با چهار چشم و حواس جمع نباشد، روح و روان مخاطبان را با شایعهها و دروغهای تیز خودش میدرد!
با این نوع زیست رسانهای بیثمر و طفیلی باید این پرسش را طرح کرد که فارغ از حجم و عدد چه تفاوتی میان رانت روزنامهها با مثلا رانت مراکز مذهبی وجود دارد؟ هر دو با ادعای تولید نوعی کالای عمومی، استفاده از سرمایه کشور و مردم را حق خودشان میدانند، اما در واقع چنین ارزشی را ایجاد نمیکنند. البته تفاوتشان در این است که یکی با رنگ و لعاب دینی و دیگری با چنگ زدن به ارزشهایی مانند آزادی بیان و فعالیت رسانهها رانت خودش را توجیه میکند.
بیشتر بخوانید: اختلاف بر سر تعطیلی نشریات چاپی/ موافقان و مخالفان چه میگویند؟
مشروعیت بخشی به رانت
مشروعیتسازی جنبه مهمی در رانتخواری است یعنی باید پای حرف حسابی به میان کشیده شود تا بتوان بخشی از سرمایه کشور را در اختیار منافع افراد محدودی قرار دارد. گیرندگان ارز ۴۲۰۰ تومانی هم مدعی بودند و هستند که وجود این رانت برای دسترسی راحت و ارزان مردم به کالاهای اساسی واجب است و البته میدانیم این کالاها حتی با اختصاص این ارز دچار کمبود و گرانی بیشتری شدند.
به خاطر دارید که در همین فروردین ماه سال ۱۳۹۹ ستاد ملی مقابله با کرونا و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد اعلام کردند نسخه کاغذی نشریهها به دلیل تعطیلی چاپخانهها تا مدت زمانی منتشر نخواهد شد. این تصمیم به معنای آن بود که یارانه کاغذ، آگهی دولتی روزنامهها و سایر رانتهای ریز و درشتی که تنها به مدد نسخه چاپی روزنامهها برقرار بود، در معرض تهدید و از دست رفتن قرار بگیرد.
همین باعث شد جبههای از افراد با انگیزههای مختلف برای بازگرداندن تصمیمتعطیلی نسخههای چاپی روزنامهها شکل بگیرد و دستآخر هم با استدلالهایی مانند اینکه «تصمیم دولت غیرقانونی و در جهت محدود کردن آزادی بیان بوده» یا «دولت قصد دارد صدای رسانههای منتقد عملکردش درباره مدیریت کرونا را خاموش کند» و البته با استفاده از فشار همه اندام و جوارح خودش از جمله انجمنهای روزنامهنگاران و روزنامههای غیر دولتی حرف خودش را کرسی نشاند و رانت رفته را به جوی بازگرداند.
در این میان توجیهات آقای کامبیز نوروزی با لعاب دفاع از حقوق رسانهها بیشتر به چشم آمد. او با نادیده گرفتن اصل مساله یعنی ضرورت تعطیلی چاپخانهها و توقف نسخه چاپی روزنامهها به علت کرونا بهگونهای از غیرقانونی بودن دخالت دولت در توقف کار روزنامهها حرف به میان آورد و طوری فضاسازی و به اصطلاح پیامگردانی کرد که گویا یک توقیف فلهای دیگر اتفاق افتاده است!
بیشتر بخوانید: پاستور، مرکز پیامهای متناقض/ مدعیان ارتباطات در دولت در بزنگاهها چه کردند؟
بیشتر بخوانید: پاستور، مرکز پیامهای متناقض/ مدعیان ارتباطات در دولت در بزنگاهها چه کردند؟
البته کسی که دغدغه آزادی بیان و رسانه دارد، نمیتواند دخالت حکومت در فعالیت رسانهها را بپذیرد و تایید کند همین که فعالیت رسانهای در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی نیمه توسعه یافته تنها با «اخذ مجوز» امکانپذیر است، به اندازه کافی نشان میدهد از همان سرچشمه سنگ بزرگی مقابل فعالیت آزاد رسانهها قرار گرفته، اما امثال این محدودیتها دلیل نمیشود که نقد از منظر ارزش آزادی حکم قرآن سر نیزه را پیدا کند و ابزاری برای توجیه و تدوام رانتخواری شود.
در کتاب «برندسازی رسانه، چیستی، چرایی و چگونگی» توضیح دادهام تداوم این رانت چگونه سبب شده برند روزنامههایی که در طول سالیان فعالیت این طبقه از رسانهها در ایران شکل گرفتهاند به مرور مستهلک شوند و از بازسازی خودشان برپایه دگرگونیهای محیط بازبمانند و این دردی مضاعف برای جامعه ایران است که سالها پای این طبقه از رسانهها و برندهای آن هزینه کرده است.
خبر های مرتبط