رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
احساسات و احترام، تعیین کننده نتیجه انتخابات آمریکا/ چه کسی بر سیاست تحقیر آمریکایی پیروز خواهد شد؟
توماس فریدمن ستون نویس آمریکایی در یادداشت این هفته خود در نیویورک تایمز خاستگاه رای ترامپ را مورد بررسی قرار داده و به آرای مایکل سندل استاد دانشگاه هاروارد درباره چگونگی تغییر نظرات این رای دهندگان توسط بایدن پرداخته است.
رویداد۲۴ ۱۳ نوامبر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود و مردم آمریکا باید میان معاون اوباما، رئیس جمهور سابق این کشور و ترامپ و ادامه سیاستهای وی در چهار سال گذشته، انتخاب کنند. رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا در جریان است و جو بایدن و دونالد ترامپ با فاصله بسیار کمی از یکدیگر در حرکتند. روزنامه نیویورک تایمز در این یادداشت به اهمیت فاکتور احساسات و احترام در این رقابتها اشاره کرده مینویسد: هدف ترامپ در کمپین انتخاباتی اش جدا کردن بایدن از رای دهندگان به بایدن با استفاده از کاهش مشارکت انتخاباتی آنهاست. هدف بایدن باید جدا کردن ترامپ از رای دهندگان به ترامپ باشد و این کار را باید با احترام گذاشتن به آنها انجام دهد.
فریدمن یادداشت خود را اینگونه آغاز میکند: تقریبا چهار سال پیش بدون اینکه از کسی بخواهم عنوان شغلیام را تغییر دادم. من قبلا از عنوان «ستون نویس امور خارجی نیویورک تایمز» برای تعریف شغلم استفاده میکردم، اما کم کم نام خود را به «ستوننویس تحقیر و کرامت نیویورک تایمز» تغییر دادم. حتی این عنوان را به کارت ویزیتم هم اضافه کردم.
وی می نویسد: من به این نتیجه قاطع رسیدم که از وقتی کارم را به عنوان روزنامه نگار در سال ۱۹۷۸ میلادی شروع کردم، آرای مردم، مسئولان، مهاجران، تروریستها و دولت ملتها و احساس آنها درباره تحقیر و مساله کرامت را از دید آنها گزارش کرده ام. دو مورد از قدرتمندترین احساسات بشری. این مساله را در این گزارش مطرح کردم، چون موفقیت بایدن در برابر ترامپ در رقابتهای انتخاباتی شاید مرهون توانایی او در صحبت از تحقیر و طرح مساله کرامت برای بسیاری از حامیان ترامپ باشد. کاری که هیلاری کلینتون در آن ناتوان بود.
در ادامه این یادداشت آمده است: از زمانی که ترامپ برای اولین بار برای ریاست جمهوری اقدام کرد روشن بود که بسیاری از حامیان کلیدی او در واقع از مردمی که از ترامپ نفرت داشتند، متنفر بودند. این نفرت آنها از مردم بیشتر از توجه آنها به ترامپ و اقدامات اوست و مهم نیست چقدر ترامپ فاجعه باشد. تحقیر به زعم من بیشترین مساله در سیاست و روابط بین الملل است که مجهور واقع شده. قفر کرامت میتواند توضیح جامع تری درباره وقابع باشد تا فقر مالی.
وی می افزاید: مردم در فقر و سختی و گرسنگی غوطه ور شده اند و اگر شغل و ماشین و مزایا داشته باشند خوشحال میشوند، اما اگر به مردم احساس حقارت بدهید با خشم بیشتری واکنش نشان میدهند. همان طور که نلسون ماندلا نیز گفته: هیچ کس خطرناکتر از کسی نیست که تحقیر شده. در عوض اگر با مردم با احترام رفتار کنید و به آنها احساس کرامت بدهید، از اینکه چطور واکنش نشان میدهند متعجب خواهید شد. بعضا کافیست به حرف آنها گوش دهید (عمیقا گوش کنید نه اینکه فقط ساکت و منتظر باشید تا حرفشان را تمام کنند). چرا که گوش دادن نشانه قطعی احترام به افراد است. چیزی که شما موقع گوش دادن به طرف مقابل میگویید از هر واژگان دیگری قویتر است.
فریدمن می نویسد: من در وهله نخست قدرت تحقیر را در عرصه سیاست خارجی دیدم: در کاری که ولادیمیر پوتین بعد از تحقیر روسها در جنگ سرد انجام داد، در سنیهای عراق که از حمله آمریکا به این کشور احساس حقارت کردند و آنها را از ارتش و دولت عراق بیرون کردند؛ در جوانان مسلمان در اروپا که از اکثریت مسیحی احساس حقارت میکردند و چینیهایی که بعد از قرنی که خودشان با عنوان قرن حقارت از آن یاد میکردند به قدرت بلامنازع جهان تبدیل شدند.
زمانی که جرج فلوید توسط سه پلیس بازداشت شد و یکی از آنها زانویش را روی گلوی او گذاشت و از مادرش کمک میخواست و شاهدان از این صحنه با موبایل هایشان فیلم میگرفتند، او تنها بازداشت نشده بود، تحقیر شده بود. مقاومت در برابر تحقیر روزانه نژادپرستی به جنبش مدنی حقوق سیاه پوستان با شعار «زندگی سیاه پوستان اهمیت دارد» تبدیل شد.
مایکل سندل استاد فلسفه دانشگاه هاروارد در کتاب «چه چیزی خیر عمومی است؟» میگوید: سیاست تحقیر مرکز خواسته ترامپ است. او در این کتاب گفته: ترامپ به شیشه خشم، نا امیدی و گلایههای مشروعی که هیچ یک از احزاب موجود پاسخ قانع کنندهای برای آنها ندارند ضربه زده. این شکاستها نه تنها اقتصادی بلکه اخلاقی و فرهنگی است. این اعتراضات نه تنها در مورد میزان دستمزد و شغل بلکه در مورد عزت اجتماعی است.
سندل استدلال کرده و گفته سیاست دوقطبی دوران ما و کینههایی که به این دوقطبی دامن زده به طرز متناقضی از دل ایده آل جذاب وعده شایسته سالاری و اینکه گفته شده درس بخوانید و سخت کار کنید تا پیشرفت کنید، رشد کرده است. این ایده آل در واقع یک پیام دوگانه داشته.
سندل توضیح داده و گفته: این ایده آل به برندگان تبریک میگوید، اما همزمان بازندگان را تحقیر کرده است چرا که این ایده نوعی الزام ایجاد کرده و گفته تحصیلات دانشگاهی پیش شرط و لازمه کار کریمانه و عزت اجتماعی است و همزمان ارزش کسانی که دیپلم نداشتند را کاهش داد. این وضعیت منجر به این شد که طبقه کارگر احساس کند نخبگان آنها را عقب رانده اند و وضعیتی ایجاد کردند که آن را میتوان سیاست تحقیر نامید که ترامپ از آن بهره برداری کرده است.
به گفته سندل، نخبگان بیش از حد به تحصیلات دانشگاهی ارزش نهاده اند، هم به عنوان راهی برای پیشرفت هم کرامت اجتماعی. آنها به سختی قادر به درک گستاخی و قضاوت تحمیلی درباره افراد تحصیل نکردهای هستند که نظام شایسته سالاری ایجاد کرده.
سندل در این کتاب توضیح داده و گفته: یکی از عمیقترین شکافهای سیاسی در سیاست آمریکای معاصر میان کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند و ندارند. در انتخابات ۲۰۱۶، ترامپ دو سوم رای سفید پوستان بدون مدرک دانشگاهی را از آن خود کرد.
ترامپ خودش جزو کسانی است که از طبقه تخبگان نیویورک نشین طرد شده و میداند که جنگ بین دموکراتها و جمهوری خواهان بر سر افزایش سهم شان از کیک سیاست و اینکه چطوری این کیک را تقسیم کنند، در واقع نادیده گرفتن احساسات طبقه کارگر سفید پوست آمریکایی است. این رای دهندگان سنتی دموکرات احساس کردند که نخبگان لیبرال آنها را طرد کرده اند، مهاجران جدید جای آنها را گرفته اند و خارجیها به آنها میخندند؛ و ترامپ به مشتی بر صورت همه اینهایی تبدیل شد که قبلا به آنها پشت کرده بودند.
سندل گفته: بایدن درست میگوید که ترامپ در مدیریت پندمی خراب کرده، قانون اساسی را نقض کرده و تنشهای نژادی را تشدید کرده است. همه اینها زمینههای خوبی است که بشود با آنها او را از دفترش بیرون کرد. اما بایدن هنوز ممکن است در این استدلال پیروز شود و در انتخابات شکست بخورد. او باید راهی پیدا کند تا نشان دهد احساسی که دلیل اصلی انتخاب ترامپ بوده را درک میکند. در غیر این صورت هیچ یک از این سیاستها به او کمکی نمیکنند. چطور؟ سندل و من با هم به این نتیجه رسیدیم که شاید لازم باشد بایدن همان سفرهای ترامپ درون کشور را بکند و بر مناطق روستایی و شهرهای کوچک تمرکز کند و تنها به خاستگاه رای ترامپ گوش کند؛ بنابراین در اولین مناظره انتخاباتی بایدن باید ترامپ را نادیده بگیرد و تنها درباره آنچه از دیدهها و شنیده هایش از رای دهندگان به ترامپ آموخته حرف بزند.
بایدن میتواند درباره جاهایی که با ترامپ اتفاق نظر دارد و جاهایی که با او اختلاف نظر دارد حرف بزند و بگوید چرا. این نشانه احترام است. با این کار بایدن شاید بتواند رای دهندگان به ترامپ را مجبور کند بایدن را به عنوان «جو از طبقه کارگر اسکرنتون (شهری در ایالت آیووا کشور ایالات متحده آمریکا)» ببینند نه «میلیاردر متولد شده با قاشق نقرهای در دهان».
فریدمن در پایان این یادداشت می نویسد: وقتی پای سیاست وسط باشد خیلیها با گوش هایشان نمیشوند. آنها به شکمشان گوش میدهند و بایدن و بیش از دیگر سران دموکرات قادر به ایجاد ارتباط میان این دوست. هدف ترامپ در کمپین انتخاباتی اش جدا کردن بایدن از رای دهندگان به بایدن با استفاده از کاهش مشارکت انتخاباتی آنهاست. هدف بایدن باید جدا کردن ترامپ از رای دهندگان به ترامپ باشد و این کار را باید با احترام گذاشتن به آنها انجام دهد.