تاریخ انتشار: ۲۱:۱۰ - ۰۷ تير ۱۳۹۵

به بهانه خداحافظی مسی با تیم ملی به خاطر هدر دادن پنالتی

آدم فضایی امروز صبح اشک ریخت. چیزی که از او ندیده بودیم. بعد هم اعلام کرد که با پیراهن تیم ملی آرژانتین خداحافظی می‌کند؛ حرفی که البته به نظر می‌رسد پس بگیرد.
رویداد۲۴-  امروز اسم هیچکسی اندازه لیونل مسی در دنیا تکرار نمی‌شود. مردم در موتورهای جستجوگر دنبال اشک‌هایش می‌گردند. عاشقان فوتبال دوست دارند نزدیکش بودند، دست روی شانه‌اش می‌گذاشتند و می‌گفتند: «ببین لئو! همه بازیکن‌های بزرگ دنیا یه پنالتی هدر رفته توی زندگی‌شون دارن! همه شون! از مارادونا تا باجو!»

در خلال کوپاآمه‌ریکا تماشاگری پلاکاردی را رو به دوربین‌ها نشان می‌داد با سه عکس از سه ستاره روز دنیا. مسی، رونالدو و زلاتان. روبه‌روی رونالدو عکس یک شیر بود، روبروی زلاتان یک ببر و روی مسی یک آدم فضایی!

اما آدم فضایی امروز صبح اشک ریخت. چیزی که از او ندیده بودیم. بعد هم اعلام کرد که با پیراهن تیم ملی آرژانتین خداحافظی می‌کند. حرفی که البته به نظر می‌رسد، پس بگیرد. برای بازیکنی که هنوز 29 سال دارد، خداحافظی زود است و مردم آرژانتین کمپین #لئو_نرو راه انداخته و می‌خواهند به استقبالش در فرودگاه بروند.

پیش از این یادداشتی نوشته بودم در مورد مسی. قبل‌تر از آن که سه فینال پیاپی را در سه سال متوالی از دست بدهد. از کنار جام‌ها با افسوس رد شود، دوربین‌ها او را نشان بدهند و کسی گونسالو هیگوآین را نشان ندهد که با فرصت‌سوزی محض مسی را به مغموم‌ترین ستاره دنیا تبدیل کرده است. بازخوانی‌اش شاید در این روز تلخ برای علاقه‌مندان به سبک بازی او بد نباشد:

«سیاستمداران زندگی را شاید اندکی بهتر یا بدتر کنند اما رنگ به زندگی آدم‌ها نمی‌بخشند. زندگی را زیباتر نمی‌کنند. این کار را هنرمندان انجام می‌دهند. اگر کسی از شما بپرسد که خیام در زمان کدام شاه می‌زیست یا وقتی داوینچی لبخند ژوکوند را نقش می‌زند، کدام پادشاه تاج طلایی بر سر داشت، ممکن است شانه بالا بیندازید و بگوئید که نمی‌دانید. مردم سیاستمداران را فراموش می‌کنند اما هنرمندان را نه. بزرگی گفته است: «سیاستمداران میهمان تاریخ‌اند که می‌آیند و می‌روند اما هنرمندان میزبان تاریخ هستند و می‌مانند.»

شاید خیلی‌ها ندانند که نام رئیس‌جمهور آرژانتین چیست اما همه پسر کوتاه‌قامت و سرخ‌گونه آرژانتینی‌ها را می‌شناسند. به جز ارنستو چه‌گوآرا که این شانس را داشته است که عکس‌اش حتی به پستوی دنج دفتر خاطرات و دیوار اتاق آدم‌هایی در پنج قاره راه پیدا کند، کمتر سیاست‌ورزی را می‌شود یافت که بچه‌هایی در هائیتی و تایلند و نیکاراگوئه و کنگو و ایرلند تی‌شرت‌هایی با نام یا عکس او به تن کنند.

حتی وقتی بخش‌های خبری کوچه پس‌کوچه‌های خاک گرفته عراق یا پاکستان و افغانستان و سوریه را نشان می‌دهند که پس از یک انفجار تروریستی بوی باروت و خون می‌دهند، لابه‌لای جمعیت می‌شود، بچه‌هایی را دید که پیراهن‌های بارسلونا و آرژانتین منقوش به نام و شماره لیونل مسی را به تن کرده‌اند. این جادوی فوتبال است.

لیونل مسی نه پنجه‌های جادویی رامبراند و بتهوون را دارد و نه چون میکل آنژ می‌تواند از سنگ‌های سخت‌جان، پیکره‌های شگفت‌آور بیرون بکشد، نه حتی چون پابلو نرودا به اسپانیولی شعر می‌گوید، چهره او گیرایی و جذابیت مردانه جان وین را ندارد، در باله هم شهرتی ندارد اما او یکی از هنرمندترین آدم‌های زمانه ماست که به زندگی‌مان رنگ می‌پاشد و آن را حتی در روزهای دشوار قابل تحمل می‌کند. کافی است چشم‌هایتان را ببندید و حیرت توام با ستایش و شادمانی‌تان را بعد از گلی که با لباس آرژانتین به مکزیک زد یاد آورید یا توپی را که بعد از دریبل نیمی از بازیکنان در اسپانیا به تور دروازه ختافه رساند،.وقتی در نوکمپ از لای پای بازیکنان بایرن مونیخ می‌گذشت و موبورهای آلمانی را مقهور کرد.

وقتی در سال 2009 همراه با ارتش آبی‌-اناری کاتالان هر آن چه عنوان می‌شد، در فوتبال طراز اول دنیا کسب کرد را به نام خود رقم زد، آرسن ونگر گفت: «هر چیزی در زندگی می‌تواند هنر باشد. هر کاری که درست انجام شود، هنر است. وقتی اثر یک نویسنده بزرگ را می‌خوانی انگار سفری در ژرفای وجود انسان آغاز کرده‌ای و رازی درباره زندگی کشف می‌کنی. زندگی در ابعاد جزئی روزمره‌اش خیلی مهم است. چون همه سعی دارند این جزئیات را بدل به هنر کنند. فوتبال هم همین است. من فوتبال بارسلونا را هنر می‌دانم.»

برای تکمیل حرف‌های ونگر، جان کیتس (با بازی مرحوم رابین ویلیامز) در فیلم «انجمن شاعران مرده» (اثر پیتر وی‌یر) در یک پلان تاثیرگذار به شاگردانش می‌گوید: «بچه‌ها! پزشکی، مهندسی، صنعت و پدیده‌های دیگر برای آن است که به واسطه‌شان زندگی کنیم اما ادبیات و شعر چیزی است که برایش زندگی می‌کنیم.» فوتبال و لیونل مسی را باید به ادبیات و شعر اضافه کرد. لیونل مسی یک هنرمند تمام‌عیار است. او به توپ لگد نمی‌زند. مسی با پاهایش شعر می‌گوید.

باور کنیم که او فوتبال را در سال‌هایی که صفر-صفر و یک‌-صفر داشت به یک نتیجه کسالت بار و همیشگی تبدیل می‌شد، یا همه چیز در سانتر از جناحین خلاصه می‌شد، زیباتر کرد. شاید اساتید فنی ابرو به هم گره بزنند و تاکتیک را ماندگارتر و اثرگذارتر از دریبل بدانند اما باور کنیم که گاه «تلخی تازه به از قند مکرر» است.

تکروی‌های مسی حتی وقتی از اندازه هم می‌گذشت، باعث شد در ساعات آخر روز در ایران لازم نباشد به سبک "نسیم" در بای‌سیکل‌ران برای باز ماندن چشم‌هایمان چوب کبریت زیر پلک‌هایمان ستون بزنیم! مسی مثل یک رویای شیرین در بیداری بود که خواب را دورتر می‌راند؛ حتی وقتی به رختخواب هم می‌رفتیم باز این لیونل مسی بود که رهایمان نمی‌کرد.

وقتی در فینال جام‌جهانی 2006 زین‌الدین زیدان بزرگ از زمین اخراج شد و با آن چهره مصمم و قطره‌های درشت عرقی که از روی بینی‌اش لیز می‌خورد، بازوبند را از بازویش درآورد و از کنار جام طلایی به رختکن رفت، تلویزیون‌های دنیا سرگرم نشان دادن ضربه سر کشنده او به قفسه سینه یکی از خشن‌ترین بازیکنان دنیا (مارکو ماتراتزی) بودند، عادل فردوسی‌پور گزارشگر بازی گفت: «حیف شد. من خودم رو آماده کرده بودم که بعد از بازی بگم ممنونم زیدان برای همه لحظه‌های خوبی که با فوتبال زیبایت به ما بخشیدی. زیدان ممنون که توی این 10 سال بازیتو دیدیم و لذت بردیم.»

ما هم مثل او دوست نداشتیم زیدان در آخرین بازی ملی‌اش به آن سبک و سیاق با مخمل سبز خداحافظی کند اما فوتبال سرشار است از کاش... کاش... حتی دیگو مارادونا فوتبالیست‌-آنارشیست آرژانتینی در فیلم مستند زندگی‌اش ساخته امیر کاستاریکا رو به دوربین می‌گوید: «حیف شد. کوکائین همه چیز رو خراب کرد. می‌دونی اگه کوکائین نبود من می‌تونستم چه فوتبالیست بهتری بشم؟ دنیا یه بازیکن خوب رو از دست داد.» حالا برای مسی هم می‌شود نوشت: حیف شد، پنالتی همه چیز را خراب کرد!

لیونل مسی هنوز راه بسیاری در پیش دارد. هنوز هم از او جادو خواهیم دید. اما پیش از آن که دیر شود از مردی ستایش می‌کنم که با همه کوتاهی قدش، بر شانه او ایستادیم و لحظه‌های نابی را زندگی کردیم، مرسی مسی! برای همه لحظه‌های خوبی که در سال‌های اندوه و دود و خون به ما بخشیدی.»

احسان محمدی
نظرات شما