تشییع جنازه باشکوه غلامرضا تختی در تهران
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: جهان پهلوان غلامرضا تختی محبوبترین ورزشکار تاریخ ایران است. این محبوبیت بیش از همه از منش مردمی و دلسوزانه او نسبت به محرومان ناشی میشود و با توجه به رسوخ تاریخی کهنالگوی پهلوانان در ذهنیت ایرانی با وجود کسانی چون پوریای ولی و رستم دستان و مفاهیمی چون جوانمردی و دستگیری از نیازمندان، این محبوبیت حالت اسطورهای نیز به خود میگیرد.
تختی از جهت دیگری محبوبیت مردمی داشت و آن مخالفتش با حکومت و نزدیکی به جبهه ملی بود. این نیز از کهنالگوهای دیرینه ایرانیان است که مخالفان حکومت در ذهنشان جایگاهی والا دارند؛ کسانی که علیه ظلم و نابرابری عصیان کردهاند و در نتیجه مغضوب حکومت هستند. تختی هر دوی این ساحات را داشت و محبوبیت بی نظیر او از همین واقعیات ناشی میشد.
تختی از زمان شهرت تا کنون تبدیل به نمادی از اخلاقمداری و انسانیت شده و بین ایرانیان به عنوان جهان پهلوان شناخته میشود. در روز اعلام مرگ وی حدود ۷ نفر در سراسر ایران خودکشی کردند که چنین اتفاقی در تاریخ ایران نادر است.
مسعود بهنود در مقالهای مرگ هواداران تختی را پس از مرگش چنین توصیف میکند: «میزان محبوبیت تختی را شاید بتوان از آن جا نشانه زد که با انتشار خبر مرگ او هفت تن در شهرهای مختلف کشور خود را کشتند که از همه فجیعتر قصابی در کرمانشاه بود که خود را به قناره انداخت و یادداشت بزرگی بر شیشه مغازهاش گذاشت که جهان بی جهان پهلوان ماندنی نیست. در همان زمان یک قهرمان بوکس از شهرری تحت تاثیر اطلاعاتی که در روزنامهها چاپ شد به قصد قتل شهلا توکلی همسر تختی به خانه وی حمله برد که چون ناکام ماند و دریافت که تختی در وصیت نامه خود با محبت از وفاداری او یاد کرده و تنها یادگار خود را به او سپرده، همان شب در حمامی در شهرری خود را کشت. او که با یک روز تاخیر با تختی مرده بود، در چند قدمی غلامرضا تختی دفن شده است.»
بیشتر بخوانید: لحظه اعدام طیب حاج رضایی در پادگان حشمتیه
به گزارش رویداد۲۴ خبر خودکشی تختی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۴۶ در روزنامههای پایتخت منتشر شد. حکومت پهلوی بلافاصله برگهایی از دفترچه تلفن او را به روزنامهها داده شد که از اختلافات خانوادگیاش حکایت داشت. مردم باور نمیکردند و میگفتند تختی را ساواک کشته است.
در آن فضای بی اعتمادی بین حکومت و مردم، طبیعی بود که مرگ تختی به حکومت نسبت داده شود. همانطور که بعدها درباره کسانی، چون صمد بهرنگی و علی شریعتی اتفاق افتاد. در مراسمی که در گوشه و کنار ایران درباره تختی برگزار میشد او را شهید مینامیدند و ساواک را لعن و نفرین میکردند.
اتحاد جریان چپ ایران و جبهه ملی در مراسم تختی رخداد چشمگیری بود. تعداد بسیاری از تظاهرات کنندگان در آن روز دستگیر شدند. دانشجویان دانشگاههای پایتخت هم تصمیم گرفتند راهپیمایی باشکوهی در روز مرگ تختی برگزار کنند که بیژن جزنی سازمان دهنده اصلی آن بود. گروه جزنی ۱۰ هزار اعلامیه منتشر کردند که چنین آغاز میشد: «هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز، این آسمان غمزده غرق ستارههاست» و تختی را شهید راه خلق مینامید. شعارهای خیابانی نیز چنین بودند: «ای کارگران بدانید، تختی نکشت خود را، او را شهید کردند»
یکی از حاظران در مراسم فضا را چنین توصیف میکند: جمعیت در حالی که شعارهای ضد رژیم میداد به سمت میدان شوش حرکت میکرد. بخشی از شعارهای اصلی که بیشتر تکرار میشد چنین بود: «تا مرگ دیکتاتورها نهضت ادامه دارد»، «مرگ بر این دیکتاتور»، «درود بر مصدق» و شعارهای دیگری هم در حمایت از ویتنام و فلسطین بود. فضای کلی تظاهرات به طور عمده در اختیار چپها بود و البته طرفداران جبهه ملی هم بخش مسنتر تظاهرات را تشکیل میدادند.