رییس جدید؛ صداوسیما، حزب یا رسانه؟
رویداد۲۴ عصرایران نوشت: پیمان جبلی به عنوان رئیس جدید صداوسیما منصوب شده است. در این باره میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
صداوسیما با هر متر و معیار، یک رسانه / مجموعۀ کاملا شکست خورده است.
رسانهها و مجموعههای اطلاعرسانی البته میتوانند به کار خود ادامه دهند به این معنی که هر روز تعدادی بر سر کار حاضر شوند و در پایان ماه حقوق بگیرند و تعدادی برنامه هم پخش شود و اصطلاحا آنت را پر کنند و در نتیجۀ انحصار، تعدادی -کم یا زیاد- هم بیننده داشته باشند، اما همزمان به لحاظ معیارهای حرفهای یک مجموعۀ کاملا ورشکسته باشد، زیرا موفقیت و شکست این مجموعهها علاوه بر ملموسات (از جمله تعداد مخاطب و تیراژ)، از جنس ناملموسهاست: مؤلفههایی، چون کیفیت مخاطبان، اعتبار، تاثیرگذاری و اعتماد مخاطبان.
در انتصاب رییس جدید صداوسیما، فردی از درون مجموعه و بخش محتوایی - خبر انتخاب شده است. حال آن که در گذشته تنها یک بار این اتفاق روی داده بود و در نیمۀ راه کنار رفت (محمد سرافراز). رییس قبلی (علی عسگری) هم نیروی فنی صداوسیما بود و افرادی، چون عزت الله ضرغامی و علی لاریجانی هم از دستۀ "مدیران" به حساب میآمدند.
پیمان جبلی، اما از جنس رسانه و روزنامهنگاری است و با انتخاب او میتوان به طور نسبی به تغییرات مثبت در آینده امیدوار بود. حداقل اینکه رسانههای حرفهای و معتبر جهان را میشناسد و معنی کلماتی مانند فعالیت غیرحرفهای، روزنامهنگاری غیراخلاقی، بیآبرویی، بی اعتباری، خبر جعلی و دروغ و ... را به خوبی میشناسد. از این رو قطعا راضی نخواهد بود نام او در پایان دوره فعالیت با چنین کلماتی همراه شود.
۳. یکی از نقاط منفی ایران عدم امکان راه اندازی شبکههای خصوصی رادیویی و تلویزیونی است. مهمترین مخالف نیز صداوسیماست. این در حالی است که براساس قانون اساسی، چنین منعی وجود ندارد. مطابق تفسیر موسع مجمع تشخیص مصلحت از اصل ۴۴ انحصار دولتی و حکومتی بودن رادیو تلویزیون شکسته شده است. ضمن این که در قانون اساسی هم تعبیر رادیو و تلویزیون آمده و هم صدا و سیما. حکومتی بودن دومی نباید مانع شکل گیری رادیو و تلویزیون خصوصی شود.
هم اکنون ایران تنها کشور خاورمیانه است که شبکه تلویزیونی رادیویی خصوصی ندارد. شاید در جهان، کشورهایی که شبکههای رادیو تلویزیونی ندارند به انگشتان یک دست هم نمیرسد. راه اندازی شبکههای تلویزیونی و رادیویی خصوصی در گام نخست به سود صداوسیماست چرا که هم کیفیت و کمیت شبکهها و برنامههای رادیویی تلویزیونی ایران را افزایش میدهد و هم این سازمان را در برابر سیل مطالبات و تقاضاها و انتظارات مختلف، مصون میکند.
علاوه بر این، از بار مسوولیتهای صداوسیما میکاهد و فضای بزرگی برای اشتغالزایی و تقویت رسانههای داخلی ایجاد میکند. ضمن اینکه حجم بزرگی از نیروهای محتوایی - رسانهای را که به دلایل مختلف امکان ادامه همکاری و فعالیت در صداوسیما را ندارند جذب میکند. این نیروها هم اکنون راهی جز ترک فعالیت خود یا بیکاری یا مهاجرت ندارند. در صورت راه اندازی شبکههای رادیو تلویزیونی خصوصی، مرجعیت داخلی اطلاع رسانی نیز تقویت خواهد شد.
فقط کافی است تصور کنیم در روزگار فعلی تنها صداوسیما حق داشت روزنامه منتشر کند و ما فقط یک روزنامه داشتیم یا فقط صداوسیما حق داشت خبرگزاری یا سایت خبری یا کانالهای پیام رسان خبری یا در شبکههای اجتماعی صفحات خبری داشته باشد.
صداوسیما با مشکلات بزرگی روبه رو است. به اختصار میتوان برخی از این مشکلات را اینگونه برشمرد.
مشکل اول: صداوسیما؛ دستگاه تبلیغاتی، حزب یا رسانه؟
صداوسیما باید تعیین کند رسانه است یا دستگاه تبلیغات سیاسی؟ رسانه است یا حزب سیاسی؟ اینها تفاوتهای بزرگی باهم دارند. تا صداوسیما در این زمینه تعیین تکلیف نکند؛ سایر مشکلات و مسائل به نتیجه نخواهد رسید. در بخش تبلیغات سیاسی، میتوان به راه حل میانه رسید. یک شبکه (مثلا شبکه اول) را برای تبلیغ و تبلیغات حکومت و دولت در نظر گرفت و سایر شبکهها را به اطلاع رسانی و فعالیت رسانهای اختصاص داد. صداوسیما اگر حزب است دیگر نمیتواند مدعی اطلاع رسانی حرفه ای، شفاف و واقعی باشد.
صداوسیما بهتر است برخلاف گذشته، انتخاب کند یک رسانه و دستگاه اطلاع رسانی باشد و نه تبلیغات یا حزب سیاسی. دستگاه رسانهای که خبرها را براساس واقعیت، صحت و دقت و با تفکیک از نظرات منتقل کند و به چارچوبهای اخلاقی - قانونی نیز پایبند باشد. دستگاهی که همه نظرات و واقعیتها را درباره رویدادها منتشر میکند.
مشکل دوم: نظارت صداوسیما بر محتوای اینترنت
نظارت سازمان صداوسیما بر اینترنت، فضای مجازی و تولیدات در این فضا، مشکل بزرگ هم برای صداوسیما و هم برای صحنه فرهنگی و کسب و کارهای اینترنتی فرهنگی کشور است.
نفس این نظارت، موقعیت تعارض منافع دارد. صداوسیما یکی از فعالان در فضای مجازی /اینترنت است. نظارت یک استفاده کننده از اینترنت بر سایر استفاده کنندگان از این فضا، نادرست و غیراخلاقی است.
ضمن اینکه صداوسیما فضای بستهای دارد و با نظارت خود بر فضای اینترنت و فعالیتها و تولیدات این فضا، این فضای بسته، منتقل و گسترش خواهد یافت که به هیچ عنوان نه مطلوب است نه مفید. از رئیس جدید صداوسیما انتظار میرود به سرعت، به این نظارت پایان دهد.
مشکل سوم: پاسخگویی صداوسیما
صداوسیما در وضعیت کنونی آن در صف غیرپاسخگوترین سازمانها قرار میگیرد. اگر در برنامه یا خبر صداوسیما علیه شما ادعایی مطرح شود شما نمیتوانید پاسخ خود را از طریق همان شبکه منتشر کنید. ابزارهای نظارتی فعلی بر صداوسیما نیز خنثی شده اند و از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. حداقل میتوان درخواست کرد صداوسیما جوابیههای دیگران را منتشر کند و در صورت بروز خطا درباره دیگران، جبران کند. پاسخگویی یکی از معیارهای مسوولیت پذیری و حرفهای بودن است.
مشکل چهارم: استقلال حرفهای صداوسیما
یکی از مشکلات استراتژیک صداوسیما، نبود یا ضعف در استقلال حرفهای است. به این معنی است که صداوسیما در تصمیم گیری و اجرای ماموریتهای رسانهای خود باید از استقلال حرفهای برخوردار باشد. این استقلال از سردبیر شروع و تا خبرنگار ادامه دارد و نیازمند احترام و حمایت از سوی نیروهای اداری و مدیران داخل و خارج از سازمان صداوسیماست.
معمولا صداوسیما با دخالتهای بسیاری در همه سطوح از خارج از این مجموعه روبه رو است که در نتیجه آن، صداوسیما در حوزههای مختلف و در راس آن تولید و انتشار خبر به ویژه در مواقع و موضوعات حساس و مهم برای افکار عمومی، نمیتواند تصمیم گیری سریع و صحیح داشته باشد و به راحتی بازی را واگذار میکند. همین روند صداوسیما را به سازمانی ورشکسته تبدیل کرده که در زمینههای اعتبار و تاثیرگذاری، در کمترین سطح ممکن باشد.
انتصاب مستقیم یک نیروی خبرنگار به عنوان رئیس صداوسیما از سوی رهبری این پیام جدی را میتواند داشته باشد و آن حمایت از استقلال حرفهای خبرنگاران و سردبیران بخشهای خبری صداوسیما و اعطای اختیارات لازم در این حوزه است.
صداوسیما با روند فعلی فعالیت خود به ویژه در بخش خبر، به تهدیدی علیه امنیت ایران تبدیل میشود / شده است. اصلاحات گفته شده نه انتخاب بلکه الزام برای چرخش به سمت فعالیت رسانهای حرفهای - اخلاقی و در نتیجه تاثیرگذاری است.