چند راهکار در راستای بهبود شرایط
محمد آیتی*
بدون شک در سالهای اخیر، اقتصاد خانوادههای ایرانی با مشکلات زیادی توام
شده و هر روز شاهد کوچکتر شدن سفره مردم هستیم. موضوع حائز اهمیت و البته
ناراحتکنندهای که در این بین وجود دارد این است که افراد، توان
برنامهریزی برای آینده خود را از دست دادهاند و حتی خبر از فردای خود
ندارند. امید به آینده به حداقل رسیده و همگان به دنبال یک معجزه اقتصادی
برای خروج از این بحران هستند. وقتی در 24 خرداد 92، حسن روحانی به عنوان
رییس جمهور ایران انتخاب شد، بارقههای امیدی در بین توده مردم شکل گرفت
زیرا آنها معتقد بودند حضور شیخ دیپلمات میتواند پایانی بر روند
غیرمتعارف گذشته باشد و همین یک دلیل کافیست تا شاید شرایط زندگی انفرادی و
جمعی مردم بهبود پیدا کند. اکنون که پنج سال است که مدیریت اجرایی کشور در
دستان حسن روحانی قرار گرفته راحتتر میتوان شرایط اقتصادی این روزهای
ایران را با هشت سال مدیریت محمود احمدی نژاد مقایسه کرد. شاید در برخی
حوزهها هرچند کم، اتفاقات متفاوتی افتاده باشد اما اگر پای صحبت مردم
بنشینیم، هم از وضعیت اقتصادی آن دوران گلهمند بودند و هم اوضاع و احوال
اخیر را غیرمنطقی و سخت ارزیابی میکنند. این گله و شکایتها نشان میدهد
مدیران ارشد کنونی و گذشته خیلی در تصمیمگیریها و مخصوصاً در کلیات با
یکدیگر تفاوت ندارند زیرا اگر از غیر این بود باید خروجی آن را در اداره
مملکت و زندگی خودمان لمس میکردیم. فارغ از همه موضوعاتی که در این
یادداشت مطرح شد به نظر میرسد رعایت سه نکته اساسی توسط تکتک افراد جامعه
میتواند تا حد قابل توجهی کشور را در مسیر مثبتی قرار دهد.
1- صرفهجویی. در اینجا منظور از صرفهجویی، قناعت نیست. همه ما در برخی مواقع در زندگی فردی و اجتماعی خود گرفتار اسرافهایی میشویم که شایسته است در وهله اول جلوی این روند گرفته شود. به طور مثال آمارها در ایران نشان میدهد که مصرف انرژی با اختلاف فاحشی از میانگین جهانی بالاتر است. نبود الگوی مصرف در این حوزه نه تنها زندگی شخصی افراد را مختل کرده که حتی اقتصاد کشور را هم در سراشیبی قرار داده است. این روزها قطع مکرر آب و برق در بسیاری از نقاط ایران، شرایط زندگی و حتی کسب و کار بازاریان را تحتالشعاع قرار داده است. حال باید از خودمان بپرسیم که با وجود تمام مشکلات اقتصادی که بر کشور تحمیل شده که بسیاری از آنها ریشه در تحریمهای بینالمللی دارد و برخی دیگر از آنها به سوءمدیریت مدیران برمیگردد، نمیتوانیم کار و وظیفهای که به یکایک ما مربوط میشود را درست انجام دهیم؟
2- تحرک و بالا بردن راندمان کار. بسیاری از ما به عنوان افرادی که در جامعه زندگی میکنیم، تنبل بار آمدهایم؛ یعنی خود را آماده سخت کار کردن نکردهایم. عدهای مرتباً از نبود شغل صحبت میکنند اما وقتی به آنها گفته میشود برای فلان کار به شهرستانی خاص بروند خیلی سریع میگویند ما کاری با چنین پیچیدگیهایی نمیخواهیم. از طرفی، امروز در ادارات دولتی کشور آنطور که باید و شاید کار مردم پیگیری و انجام نمیشود و گاهی لازم است مراجعین برای به سرانجام رسیدن کار خود، ساعتها وقت صرف آن موضوع خاص کنند. اکنون در ادارات دولتی و در خوشبینانهترین حالت به ازای هر کارمند، دو ساعت کار مفید انجام میشود که این آمار بسیار نگرانکننده است. واضح و روشن است که با چنین آماری نمیتوان مسیر روشنی را در پیش گرفت. باید فرهنگ فقط انتقاد کردن را در خود کم، و کمی به وظیفه و تعهدی که بر دوش داریم بیش از پیش توجه کنیم. در شرایط فعلی همه باید خود را عادت به خوب کار کردن دهیم و یاد بگیریم که برای عبور از چالشها لازم است که سخت فعالیت کنیم.
3- مبارزه با فساد. وقتی صحبت از مبارزه با فساد میشود، ذهنها به سمت کارکرد سه قوه میرود. هرچند مبارزه با فساد وظیفه اصلی سه قوه قضاییه، مجریه و مقننه است اما تحقق این شعار بستگی به عملکرد همه جامعه دارد. بطور مثال در ادارات دولتی میبینیم که کارمندانی خارج از عرف و حق خود از ماشین، تلفن، امکانات رفاهی و غیره استفاده میکنند که همین عمل، خود به مثابه فساد است. چطور میشود همه از فساد موجود در کشور گله داشته باشیم در صورتی که گاهی خود گرفتار آن هستیم. در شرایطی که سوءمدیریت در بین برخی مدیران ارشد نظام بیداد میکند و اعتماد جامعه تا حد زیادی کاهش پیدا کرده باید تلاش کنیم تا حداقل وظیفه خود را به درستی انجام دهیم تا ضمن بهبود شرایط، یک بار برای همیشه فضایی را ایجاد کنیم که دیگر هیچ مسئولی به خود اجازه ندهد که هر کاری خواست را انجام دهد. زمانی که وجدان کاری تبدیل به یک فرهنگ شود، افراد نسبت به روند کاری خود با دقت بیشتری پیش میروند و خواهیم دید که چطور در چنین سیستمی، سالمسازی رخ خواهد داد. اگر امروز همه از وجدان و تعهد کاری در کشوری مثل ژاپن صحبت میکنیم باید بدانیم که این روش و منش به یکباره بوجود نیامده و حاصل سالها کار فرهنگی بوده است. در پایان باید یادآور شد که بهبود اوضاع کشور نیازمند معجزه نیست و این ما هستیم که باید شرایط را عوض کنیم.
*مدیرمسئول دوهفته نامه آیت ماندگار
1- صرفهجویی. در اینجا منظور از صرفهجویی، قناعت نیست. همه ما در برخی مواقع در زندگی فردی و اجتماعی خود گرفتار اسرافهایی میشویم که شایسته است در وهله اول جلوی این روند گرفته شود. به طور مثال آمارها در ایران نشان میدهد که مصرف انرژی با اختلاف فاحشی از میانگین جهانی بالاتر است. نبود الگوی مصرف در این حوزه نه تنها زندگی شخصی افراد را مختل کرده که حتی اقتصاد کشور را هم در سراشیبی قرار داده است. این روزها قطع مکرر آب و برق در بسیاری از نقاط ایران، شرایط زندگی و حتی کسب و کار بازاریان را تحتالشعاع قرار داده است. حال باید از خودمان بپرسیم که با وجود تمام مشکلات اقتصادی که بر کشور تحمیل شده که بسیاری از آنها ریشه در تحریمهای بینالمللی دارد و برخی دیگر از آنها به سوءمدیریت مدیران برمیگردد، نمیتوانیم کار و وظیفهای که به یکایک ما مربوط میشود را درست انجام دهیم؟
2- تحرک و بالا بردن راندمان کار. بسیاری از ما به عنوان افرادی که در جامعه زندگی میکنیم، تنبل بار آمدهایم؛ یعنی خود را آماده سخت کار کردن نکردهایم. عدهای مرتباً از نبود شغل صحبت میکنند اما وقتی به آنها گفته میشود برای فلان کار به شهرستانی خاص بروند خیلی سریع میگویند ما کاری با چنین پیچیدگیهایی نمیخواهیم. از طرفی، امروز در ادارات دولتی کشور آنطور که باید و شاید کار مردم پیگیری و انجام نمیشود و گاهی لازم است مراجعین برای به سرانجام رسیدن کار خود، ساعتها وقت صرف آن موضوع خاص کنند. اکنون در ادارات دولتی و در خوشبینانهترین حالت به ازای هر کارمند، دو ساعت کار مفید انجام میشود که این آمار بسیار نگرانکننده است. واضح و روشن است که با چنین آماری نمیتوان مسیر روشنی را در پیش گرفت. باید فرهنگ فقط انتقاد کردن را در خود کم، و کمی به وظیفه و تعهدی که بر دوش داریم بیش از پیش توجه کنیم. در شرایط فعلی همه باید خود را عادت به خوب کار کردن دهیم و یاد بگیریم که برای عبور از چالشها لازم است که سخت فعالیت کنیم.
3- مبارزه با فساد. وقتی صحبت از مبارزه با فساد میشود، ذهنها به سمت کارکرد سه قوه میرود. هرچند مبارزه با فساد وظیفه اصلی سه قوه قضاییه، مجریه و مقننه است اما تحقق این شعار بستگی به عملکرد همه جامعه دارد. بطور مثال در ادارات دولتی میبینیم که کارمندانی خارج از عرف و حق خود از ماشین، تلفن، امکانات رفاهی و غیره استفاده میکنند که همین عمل، خود به مثابه فساد است. چطور میشود همه از فساد موجود در کشور گله داشته باشیم در صورتی که گاهی خود گرفتار آن هستیم. در شرایطی که سوءمدیریت در بین برخی مدیران ارشد نظام بیداد میکند و اعتماد جامعه تا حد زیادی کاهش پیدا کرده باید تلاش کنیم تا حداقل وظیفه خود را به درستی انجام دهیم تا ضمن بهبود شرایط، یک بار برای همیشه فضایی را ایجاد کنیم که دیگر هیچ مسئولی به خود اجازه ندهد که هر کاری خواست را انجام دهد. زمانی که وجدان کاری تبدیل به یک فرهنگ شود، افراد نسبت به روند کاری خود با دقت بیشتری پیش میروند و خواهیم دید که چطور در چنین سیستمی، سالمسازی رخ خواهد داد. اگر امروز همه از وجدان و تعهد کاری در کشوری مثل ژاپن صحبت میکنیم باید بدانیم که این روش و منش به یکباره بوجود نیامده و حاصل سالها کار فرهنگی بوده است. در پایان باید یادآور شد که بهبود اوضاع کشور نیازمند معجزه نیست و این ما هستیم که باید شرایط را عوض کنیم.
*مدیرمسئول دوهفته نامه آیت ماندگار
منبع: دوهفته نامه آیت ماندگار