رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
«کلن یعنی کلن»هایی که در خاورمیانه شکست میخورند/ چرا لبنانیها هنگام تظاهرات خوشگذرانی میکنند؟
اعتراضات لبنان در حالی ادامه دارد که بیش از آنکه خود اعتراضات مهم باشد، تصاویری که از آنجا مخابره میشود، برای مردم دیگر کشورها جذابیت پیدا کرده است. جوانان خوش پوش لبنانی که در پنج روز اخیر شبها لاستیکها را آتش میزنند و با نور دوربین و بلندگوهای قوی در خیابان سرودهای ملی سر میدهند و در کنار آن فوتبال دستی بازی میکنند یا در میان اعتراضات مراسم ازدواج خود را برگزار میکنند، امیدوارند بتوانند سیستم سیاسیشان را تغییر دهند!
رویداد۲۴ اگر مشاهده تصاویر جذاب جنبش لبنانیها و دیدن آب تنی هنگام اعتراض و فوتبال دستی وسط گازهای اشک آور شما را شگفت زده کرده و فکر میکنید هیچ چیز از سیاست لبنان نمیدانید، تنها نیستید. این سوال برای خیلیها پیش آمده چگونه میشود با چنین شرایطی انقلاب کرد؛ آنهم در حکومتی که به ۱۸ گروه فرقهای و مذهبی تقسیم شده و هر یک از این گروهها نیروهای نظامی خودشان را دارند. ابتدا باید بپذیرید که لبنان این کشور شبیه به هیچ یک از کشورهای جهان نیست.
تقسیمهای فرقهای یکی از شاخصههای سیاست لبنان است که از زمان شکلگیری دولت مدرن لبنان بعد از خروج فرانسویها و توسط آنها در سال ۱۹۳۶ به جای مانده است. این سیستم به نوعی نفوذ و سهم هر یک از گروههای فرقهای را بر اساس درصدی از جمعیت که به آنها تعلق دارد تقسیمبندی کرده است. همه مناصب دولتی به طور مساوی و بر اساس ترکیب جمعیتی به مذاهب مختلف این کشور تعلق دارد. سران مذهبی در لبنان کنترل همه ارکان جامعه مدنی را در دست دارند و از قوه قانونگذاری گرفته تا سیستم دادگاهی، تبلوری از باورهای مذهبی است. این تقسیم بندی برای کشوری با ترکیب مذهبی متکثر، روز ورق ایده آل به نظر میرسد. نه؟ اما واقعیت این است که این حاکمیت شبه فدرال مذهبی جامعه لبنان را عمیقا از هم گسسته و به جای ملیگرایی بر فرقه گرایی دامن زده است.
هر یک از گروههای ۱۸ گانه فرقهای در قانون اساسی لبنان شناخته شده و سهمی از دولت را از آن خود کردهاند. ۱۲ فرقه زیرمجموعه مسیحیت به عنوان اکثریت جمعیت لبنان در دهه ۱۹۶۰، چهار فرقه متعلق به مسلمانان و باقی متعلق به یهودیان و دروزیهاست. مشکل اینجاست که این سهمیه بندی بر اساس آمارهای جمعتی دهه ۱۹۶۰ لبنان انجام گرفته در حالی که امروز ترکیب جمعیت شناسی لبنان دستخوش تغییر شده است.
به گزارش رویداد۲۴ بر اساس ساختار سیاسی این کشور، رئیس جمهور باید مسیحی مارونی باشد. نخست وزیر باید مسلمان سنی باشد و رییس پارلمان باید مسلمان شیعه باشد. هر چهار سال یک بار که کابینه جدید باید شکل بگیرد، هر یک از گروههای فرقهای مشروعیت تقسیم بندی دهه ۶۰ را زیر سوال برده و سعی میکنند سهم بیشتری از قدرت را مطالبه کنند.
متمم کوچکی بر قانون اساسی در سال ۱۹۸۹ ترکیب پارلمان را از ۶ سهم به ۵ سهم به نفع مسیحیان در برابر مسلمانان، به سهمهای برابر برای آنها تبدیل کرد، اما این اصلاح کوچک هزینهای بالغ بر ۱۵ سال جنگ خونین در لبنان به همراه داشت.
گبی جمال استاد علوم سیاسی دانشگاه گلوبال پست بیروت در مصاحبهای با آژانس خبری فرانسه در سال ۲۰۱۴ در توضیح سامان سیاسی اجتماعی لبنان گفته بود: در لبنان رییس جمهور یک پست فرمایشی است. نخست وزیر هم محصول پارلمانی چند پاره است که همواره احزاب سیاسی در آن قربانی تنش هستند. مهم نیست چه حزبی در انتخابات پارلمانی پیروز باشد؛ همه تصمیمات مهم در کشور باید با رضایت همه احزاب گرفته شود در نتیجه شکل گیری دولت وحدت ملی نیز شوخی است.
او سیستم سیاسی آمریکا را با لبنان مقایسه کرده و گفته سیاستمداران در آمریکا نماینده منافع حزبشان هستند، اما سیاستمداران در لبنان نماینده باورهای مذهبیشان. از طرفی همه باورهای مذهبی نیز با برچسب یکی از دولتهای خارجی شناخته میشود.
جمال معتقد است سیاستمداران در لبنان هویت ملی ندارند. هویت آنها را نیروهای خارجی تعیین میکنند؛ ایران برای شیعیان، عربستان برای سنیها و فرانسه برای مسیحیان. آنها احساس نزدیکی بیشتری به ملتهای خارجی دارند تا شرکایشان در جمهوری لبنان. برای مثال مسیحیان اصلا خودشان را عرب نمیدانند یا اهل تسنن و شیعه با هم مشکل دارند.
به گزارش رویداد۲۴ یک مثل معروف در لبنان وجود دارد که میگوید «شیعیان ایران را دارند، سنیها عربستان را، مسیحیان فرانسه را و ملحدان خدا را.» وضعیت از هم گسیخته سیاست لبنان سندی بر حقانیت اظهارات سعد حریری نخست وزیر این کشور در جریان اعتراضات مردم است.
روز جمعه حریری مستقیما مقامات دولت را خطاب قرار داده و آنها را مقصر شکست اصلاحات و اعتراضات مردمی خواند و گفته ما دیگر نمیتوانیم منتظر دولت بمانیم تا روی یک راه حل کار کند.
این وضعیت سبب شده سیاستمداران و متعاقب آن، مردم لبنان با کشورشان شبیه به یک کل واحد برخورد نکنند و لبنان را وطنشان ندانند. به عقیده بسیاری از کارشناسان لبنانیها کشورشان را شبیه به ایستگاه اتوبوسی میدانند که تا وقتی که مهاجرت کنند در آن زندگی میکنند. آمارها نشان میدهد ۱۲ میلیون لبنانی خارج از کشورشان زندگی میکنند و جمعیت لبنانیهای ساکن این کشور چیزی حدود ۴.۵ میلیون نفر است.
در این وضعیت از هم گسیخته هویتی، اعتراضاتی در لبنان شکل گرفته که شعار اصلی آن خطاب به همه سیاستمداران اعم از مسیحی، شیعه و سنی است. جوانان لبنانی که با جرقه افزایش مالیات بر مکالمات واتس اپی به خیابان کشیده شدهاند، از تکثر مذهبی که ریشه فساد در لبنان است خستهاند و همین امر زمینهساز شکلگیری شعار «همه علیه همه» شده است به این ترتیب «کلن یعنی کلن» که به تابلوی اعتراضات مردم لبنان تبدیل شده، متوجه سیستم سیاسی لبنان است.
مهرداد فرهمند خبرنگار بی بی سی فارسی که مدتهاست در منطقه خاورمیانه مشغول به فعالیت خبری است درباره اعتراضات مردم لبنان توضیحاتی ارائه داده است. او گفته: شعار «کلن یعنی کلن» (همهشان یعنی همهشان) که از تظاهرکنندهها شنیده میشود، گویاست که همه صاحبان قدرت و شرکای نظام حاکم، آماج این اعتراضند.
به گفته فرهمند، در لبنان چیزی به نام برنامه ریزی وجود ندارد و مهمترین شاهراه کشور که بیروت را به دمشق وصل میکند، جادهای باریک و پر دست انداز در حد راههای روستایی ایران است. بی قانونی حکمفرماست و هیچ راه حلی هم وجود ندارد، چون حل این مشکلات نیازمند برنامه ریزی بلند مدت است.
او میگوید: هیچ دولتی چنین حماقتی نمیکند که برای پنج سال آینده برنامه ریزی کند، چون میداند عمر متوسط در دولت یک سال و نیم است و میوه تلاش و برنامه ریزیاش را دولت دیگری خواهد چید و به نام خود خواهد زد. دولتها فقط به یک چیز مشغول هستند: دعواهای سیاسی، تلاش برای حذف رقیب و حفظ قدرت. نتیجهاش این میشود که بالاخره شهروند لبنانی روزی به عصیان میآید و به خیابان میریزد.
این خبرنگار، جنبش اخیر را در تغییر ساختار سیاسی لبنان بینتیجه پیش بینی کرده و گفته هر کس میگوید لبنان کشور همزیستی پیروان ادیان است، از لبنان هیچ نمیداند. لبنان کشوری است که پیروان ادیان ناچارند یکدیگر را تحمل کنند. اگر ساختار سهمیه بندی قدرت حذف شود، لبنانیها به جان هم میافتند و آنکه زور بیشتر دارد حاکم میشود و خدا میداند چه بر سر بقیه بیاورد.
به گزارش رویداد۲۴ در جریان انتخابات شورای شهر بیروت در سال ۲۰۱۶ جنبشی تحت عنوان «بیروت مدینتی» (بیروت شهر من) شکل گرفت. این کمپین در خلال اعتراضات سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ ظهور کرد و واکنشی به کمبود آب و زبالههای انبار شده در شهر بیروت و زیرساختهای شهری خراب بود. این جریان با هدف جمع کردن افرادی شکل گرفت که لزوما انقلابی نیستند، اما خود را در گفتمانهای سیاسی رایج در کشور بیگانه میدانند. این جنبش برای اولین بار موفق شد صدای افراد بیرون از دایره فرقه گرایی سیستماتیک لبنان را به گوش مردم و مسئولان برساند.
یکی از اعضای این کمپین در مصاحبهای با «دایانا ال ریچانی» که در پایان نامه دکتری خود در دانشگاه اوتاوا تحت عنوان «این یک انقلاب نیست» به بررسی جامعه فرقه گرایانه لبنان پرداخته، مهمترین مشکل بسیج مردم لبنان را برشمرده و گفته مشکل بسیج عمومی در واقع ریشه در جامعه مدنی لبنان دارد. طرفداران جریان چپ و سکولار در لبنان قادر نیستند گفتمان واحدی شکل دهند یا بدون درگیری با هم گفتگو کنند.
جوانان خوش پوش لبنانی که در پنج روز اخیر شبها لاستیکها را آتش میزنند و با نور دوربین و بلندگوهای قوی در خیابان سرودهای ملی سر میدهند و صبحها با کیسههای زباله بقایای خرابکاریهای شب گذشته را تمیز میکنند، امیدوارند بتوانند سیستم سیاسیشان را به نفع ملی گرایی تغییر دهند، غافل از اینکه فرقهگرایی و سیاست دو روی یک سکه در لبنان است.
جوانان خوش پوش لبنانی که در پنج روز اخیر شبها لاستیکها را آتش میزنند و با نور دوربین و بلندگوهای قوی در خیابان سرودهای ملی سر میدهند و صبحها با کیسههای زباله بقایای خرابکاریهای شب گذشته را تمیز میکنند، امیدوارند بتوانند سیستم سیاسیشان را به نفع ملی گرایی تغییر دهند، غافل از اینکه فرقهگرایی و سیاست دو روی یک سکه در لبنان است.
به گزارش رویداد۲۴ در روزهای اخیر برخی فعالان سیاسی و البته کاربران شبکههای اجتماعی شعار «کلن یعنی کلن» در لبنان را مشابه شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» در جریان اعتراضات سراسری مردم ایران در دی ماه ۹۶ توصیف کردهاند.آنها معتقد بودند ضعفهای ساختاری و مشکلات اقتصادی و دستاندازیهای بسیار به بیت المال موجب شد مردمی که مدتی پیش از آن بیش از بیست میلیون رای به یک رییس جمهور دادهاند، به جای برسند که شعار «اصلاح طلب اصولگرا/ دیگه تمومه ماجرا» سر دهند.
هر چند بخشی از این شعارها، شعار عمومی و همگانی مردم ایران نبود اما این حقیقت را نمیتوان کتمان کرد که چنین شعارهایی ساختارهای دیرینه سیاسی یک کشور را به چالش میکشد؛ همانگونه که امروز شعار «کلن یعنی کلن» یک کشور خاورمیانهای دیگر به چالش کشیده است.
لبنان آخرین مهره از دومینوی اعتراضات خیابانی در منطقهای است که هر روز آبستن حوادث است. اعتراضات مردم لبنان یادآور بهار عربی ۲۰۱۰ نیز هست. بهاری که جز در تونس در همه کشورها به خزانی بی برگ تبدیل شد.
خبر های مرتبط