جلال میرزایی:
شورای نگهبان خودش را طرف یک جریان سیاسی قرار نمیدهد/ احزاب اصلاحطلب زیر نظر شورای عالی سیاستگذاری عمل خواهند کرد
یک نماینده اصلاحطلب مجلس گفت: بسیاری از شخصیتهای اصلاح طلب چندین بار ثبتنام کردهاند و تایید نشدهاند الان نیز وقتی فکر میکنند ممکن است تایید نشوند، تردیدهایی برایشان ایجاد میشود و همین امر است که تصمیم را برای لحظات آخر میگذارند.
رویداد۲۴یکهفته پیش از آغاز مهلت ثبتنام داوطلبان انتخابات مجلس یازدهم، چالشهای اقتصادی و اجتماعی به استقبال فضای انتخاباتی کشور رفت. به نظر میرسد تصمیم سران قوا در راستای افزایش قیمت بنزین و حواشی پس از آن به نوعی فضای انتخاباتی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده است به نحوی که در مقایسه با دورههای گذشته شور انتخاباتی کمتری را بین فعالان سیاسی میبینیم.
گرچه جناحهای سیاسی در کشور دست از موضعگیریهای انتخاباتی نمیکشند، اما شاهد بودیم حتی در آستانه به صدا در آمدن زنگ آغاز انتخابات مجلس یازدهم نیز بسیاری از احزاب و شخصیتهای سیاسی موضعگیریهای اقتصادی و اجتماعیشان در جهت حل مشکلات فعلی مردم بیشتر و صریحتر از موضعگیریهای سیاسی و انتخاباتیشان بود. به نحوی که شاید همه جریانها اینگونه فکر کردند که حل مشکلات معیشتی مردم واجبتر از تلاشهای انتخاباتی است و شاید به همین دلیل است که هنوز اخباری صریح از نوع فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان و اصولگرایان به گوش نمیرسد.
جلال میرزایی رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس در گفتوگویی برخی رویکردهای اصلاحطلبان در این انتخابات را تشریح کرد.
مصاحبه با این نماینده مجلس را در زیر میخوانید.
در این انتخابات همه احزاب اصلاحطلب زیر نظر شورای عالی سیاستگذاری عمل خواهند کرد
با توجه به اینکه برخی جریانهای سیاسی همزمان با آغاز مهلت ثبت نام انتخابات مجلس به ارائه لیست انتخاباتی خود روی میآورند حال آیا فراکسیون امید و فراتر از آن اصلاحطلبان برای انتخابات پیش رو به تصمیمی واحد دست یافتهاند؟ آیا چارچوب لیست انتخاباتی خود را تعیین کردهاند؟
فراکسیون امید برنامه خاصی برای این بخش از انتخابات ندارد. فراکسیونی که شکل گرفت شامل افرادی بودند که در انتخابات گذشته مورد حمایت اصلاحطلبان بودهاند بنابراین در حال حاضر نیز به همان صورت عمل میشود یعنی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در این زمینه تصمیم میگیرد و نه فراکسیون امید. تصمیم در این زمینه با شورای عالی سیاستگذاری است.
از این جهت که اشخاصی که در فراکسیون امید هستند گاها به احزاب زیرمجموعه اصلاحطلبی وابستهاند و در شورای عالی سیاستگذاری نیز عضویت دارند آیا مشخص شده شورای عالی سیاستگذاری چه رویکردی به کاندیداتوری این اشخاص و احزاب دارد؟
تنها دوسه حزب هستند که تکلیفشان فعلا مشخص نیست، مابقی احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب در قالب شورای عالی سیاستگذاری در انتخابات شرکت میکنند و در همان چارچوب مواضع و برنامههای انتخاباتی خود را پیش میبرند؛ بنابراین این شورا و سایر احزاب اصلاحطلب به صورت مستقل عمل نخواهند کرد. این دو سه حزب نیز هنوز به تصمیم نهایی نرسیدهاند، اما به نظر میرسد اینها هم در نهایت به این جمع اضافه شوند. این احزاب زمانی که شورای عالی سیاستگذاری بعد از تایید صلاحیتها وارد مصادیق و انتخاب کاندیداهای نهایی شود در آن زمان به شورای عالی سیاستگذاری میپیوندند و از آن طریق عمل خواهند کرد.
با این حساب شورای عالی سیاستگذاری در نهایت از بین ثبت نام شدگان و تایید صلاحیت شدگان وارد مصادیق نهایی و لیستبندی و حمایتها میشود. حال بحث بر سر این است که شخصیتهای اصلاحطلب در مجلس و خارج از مجلس به ستادهای ثبتنام در وزارت کشور و فرمانداریها مراجعه و اقدام به ثبت نام کنند، اما آنچه به نظر میرسد این است که آن فعالیت و پویا بودن در بین اصلاحطلبان نسبت به دورههای پیشین برای ثبتنام در انتخابات وجود ندارد، آیا واقعا اینچنین است؟
هنوز زود است. شرایط مقداری تغییر کرده و خیلیها به نوعی محتاط شدند و وارد عرصه نمیشوند. بعضیها هم احتمالا روزهای آخر ثبتنام کنند. ضمن اینکه این دوره در مقایسه با دوره قبل فضای کشور دیرتر انتخاباتی شد که البته خود این امر محاسنی هم دارد و اینطور نیست که فقط سرشار از عیب باشد.
در این دوره مواضع انتخاباتی احزاب به مساله فرعیشان تبدیل شده است
از آنجایی که مشارکت سیاسی مردم برای همگان ارزشمند است آیا حتی مقداری دیر به این فضا ورود نکردیم؟ در صورت تعلل بیشتر برای ورود به فضای انتخاباتی فکر نمیکنید این تعلل در ایجاد شور انتخاباتی در کشور در مشارکت مردم تاثیرگذار باشد؟
محاسن آن این است که وقتی فضای کشور زودتر انتخاباتی میشود و همه کشور درگیر فعالیتهای انتخاباتی میشوند، بعضی افراد و جریانهایی که مسئولیتهایی در قدرت دارند مقداری کمتر به مسئولیتهایی که بر عهدهشان است میپردازند. زمانی که فضای کشور زودتر از حد معمول انتخاباتی شود، انتخابات به مساله اصلی و رسیدگی به امور کشور به مساله فرعی تبدیل میشود. البته غلبه فضای حل مشکلات کشور به فضای انتخاباتی تا الان خوب بوده است، اما انتظار میرود بعد از زمان ثبت نامها وارد فضای انتخاباتیتر شویم.
گرچه جناحهای سیاسی در کشور دست از موضعگیریهای انتخاباتی نمیکشند، اما شاهد بودیم حتی در آستانه به صدا در آمدن زنگ آغاز انتخابات مجلس یازدهم نیز بسیاری از احزاب و شخصیتهای سیاسی موضعگیریهای اقتصادی و اجتماعیشان در جهت حل مشکلات فعلی مردم بیشتر و صریحتر از موضعگیریهای سیاسی و انتخاباتیشان بود. به نحوی که شاید همه جریانها اینگونه فکر کردند که حل مشکلات معیشتی مردم واجبتر از تلاشهای انتخاباتی است و شاید به همین دلیل است که هنوز اخباری صریح از نوع فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان و اصولگرایان به گوش نمیرسد.
جلال میرزایی رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس در گفتوگویی برخی رویکردهای اصلاحطلبان در این انتخابات را تشریح کرد.
مصاحبه با این نماینده مجلس را در زیر میخوانید.
در این انتخابات همه احزاب اصلاحطلب زیر نظر شورای عالی سیاستگذاری عمل خواهند کرد
با توجه به اینکه برخی جریانهای سیاسی همزمان با آغاز مهلت ثبت نام انتخابات مجلس به ارائه لیست انتخاباتی خود روی میآورند حال آیا فراکسیون امید و فراتر از آن اصلاحطلبان برای انتخابات پیش رو به تصمیمی واحد دست یافتهاند؟ آیا چارچوب لیست انتخاباتی خود را تعیین کردهاند؟
فراکسیون امید برنامه خاصی برای این بخش از انتخابات ندارد. فراکسیونی که شکل گرفت شامل افرادی بودند که در انتخابات گذشته مورد حمایت اصلاحطلبان بودهاند بنابراین در حال حاضر نیز به همان صورت عمل میشود یعنی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در این زمینه تصمیم میگیرد و نه فراکسیون امید. تصمیم در این زمینه با شورای عالی سیاستگذاری است.
از این جهت که اشخاصی که در فراکسیون امید هستند گاها به احزاب زیرمجموعه اصلاحطلبی وابستهاند و در شورای عالی سیاستگذاری نیز عضویت دارند آیا مشخص شده شورای عالی سیاستگذاری چه رویکردی به کاندیداتوری این اشخاص و احزاب دارد؟
تنها دوسه حزب هستند که تکلیفشان فعلا مشخص نیست، مابقی احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب در قالب شورای عالی سیاستگذاری در انتخابات شرکت میکنند و در همان چارچوب مواضع و برنامههای انتخاباتی خود را پیش میبرند؛ بنابراین این شورا و سایر احزاب اصلاحطلب به صورت مستقل عمل نخواهند کرد. این دو سه حزب نیز هنوز به تصمیم نهایی نرسیدهاند، اما به نظر میرسد اینها هم در نهایت به این جمع اضافه شوند. این احزاب زمانی که شورای عالی سیاستگذاری بعد از تایید صلاحیتها وارد مصادیق و انتخاب کاندیداهای نهایی شود در آن زمان به شورای عالی سیاستگذاری میپیوندند و از آن طریق عمل خواهند کرد.
با این حساب شورای عالی سیاستگذاری در نهایت از بین ثبت نام شدگان و تایید صلاحیت شدگان وارد مصادیق نهایی و لیستبندی و حمایتها میشود. حال بحث بر سر این است که شخصیتهای اصلاحطلب در مجلس و خارج از مجلس به ستادهای ثبتنام در وزارت کشور و فرمانداریها مراجعه و اقدام به ثبت نام کنند، اما آنچه به نظر میرسد این است که آن فعالیت و پویا بودن در بین اصلاحطلبان نسبت به دورههای پیشین برای ثبتنام در انتخابات وجود ندارد، آیا واقعا اینچنین است؟
هنوز زود است. شرایط مقداری تغییر کرده و خیلیها به نوعی محتاط شدند و وارد عرصه نمیشوند. بعضیها هم احتمالا روزهای آخر ثبتنام کنند. ضمن اینکه این دوره در مقایسه با دوره قبل فضای کشور دیرتر انتخاباتی شد که البته خود این امر محاسنی هم دارد و اینطور نیست که فقط سرشار از عیب باشد.
در این دوره مواضع انتخاباتی احزاب به مساله فرعیشان تبدیل شده است
از آنجایی که مشارکت سیاسی مردم برای همگان ارزشمند است آیا حتی مقداری دیر به این فضا ورود نکردیم؟ در صورت تعلل بیشتر برای ورود به فضای انتخاباتی فکر نمیکنید این تعلل در ایجاد شور انتخاباتی در کشور در مشارکت مردم تاثیرگذار باشد؟
محاسن آن این است که وقتی فضای کشور زودتر انتخاباتی میشود و همه کشور درگیر فعالیتهای انتخاباتی میشوند، بعضی افراد و جریانهایی که مسئولیتهایی در قدرت دارند مقداری کمتر به مسئولیتهایی که بر عهدهشان است میپردازند. زمانی که فضای کشور زودتر از حد معمول انتخاباتی شود، انتخابات به مساله اصلی و رسیدگی به امور کشور به مساله فرعی تبدیل میشود. البته غلبه فضای حل مشکلات کشور به فضای انتخاباتی تا الان خوب بوده است، اما انتظار میرود بعد از زمان ثبت نامها وارد فضای انتخاباتیتر شویم.
بنابراین شما معتقدید که شخصیتهای اصلاحطلب در روزهای پایانی مهلت ثبتنام، بیشتر به وزارت کشور و فرمانداریها مراجعه و اقدام به ثبت نام میکنند.
به نظر میرسد روز آخر بیایند و ثبت نام کنند. البته بسیاری از این شخصیتها چندین بار ثبتنام کردهاند و تایید نشدهاند الان نیز وقتی فکر میکنند ممکن است تایید نشوند، تردیدهایی برایشان ایجاد میشود که باعث خواهد شد دیرتر تصمیم بگیرند و برای همین امر است که تصمیم را برای لحظات آخر میگذارند که حتی ممکن است در آن لحظات پایانی هم نیایند. اما به هرحال باید صبر کنیم تا دو روز آینده ببینیم افراد نسبت به ورود خودشان در انتخابات چه تصمیمی میگیرند و چه اتفاقی میافتد و آنگاه است که میتوانیم یک ارزیابی دقیقتر داشته باشیم.
بهنظر نمیرسد شورای نگهبان خودش را طرف یک جریان سیاسی قرار دهد
بسیاری از اصلاح طلبان در این دوره از اقدام احتمالی شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیت گسترده شخصیتهای اصلاحطلب ابراز نگرانی کردند. آیا شخصیتهای اصلاحطلب اقدام به برگزاری جلسات و گفتگوهایی با شورای نگهبان داشتهاند تا سوءتفاهمهای احتمالی را برطرف کنند؟
معمولا مرسوم نبوده که شورای نگهبان پای مذاکره با جریانهای سیاسی برای تایید صلاحیتها بنشیند بلکه در گذشته شخصیتهای ذی نفوذی بودهاند که محل رجوع فعالان سیاسی بودهاند. به عنوان مثال در دورههایی رئیس جمهور وقت، در دورههایی مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم مهدوی کنی و... وساطتهایی میکردند که شورای نگهبان در ارتباط با برخیها مساعدت کند، اما به نظر این اتفاق نیافتد که شورای نگهبان خودش را طرف یک جریان سیاسی قرار دهد همچنان که در دورههای گذشته هم اینچنین نبوده است.
هم اکنون نیز بعضی شخصیتهای اصلاح طلب مثل آقای عارف میتوانند در این زمینه صحبتی با اعضای شورای نگهبان مثل حقوق دانهای این شورا داشته باشند.
آیا آقای عارف صحبتی در این زمینه با شورای نگهبان داشته است؟ یا درنظر دارند که در آینده چنین گفتوگویی را ترتیب دهند؟ یا دیگر اصلاحطلبان آیا قصد انجام چنین مذاکراتی دارند؟
در این زمینه تا ثبتنامها انجام نشود نمیتوان چنین گفتوگویی را انجام داد. شاید کسانی که ثبت نام کردند تایید شوند و اصلا نیازی به رایزنی هم نباشد. این نوع رایزنیها معمولا بعد از اعلام نظر شورای نگهبان صورت میگیرد. با این حال قبل از بررسی صلاحیتها نیز اگر تعاملی صورت بگیرد، بد نیست.
برخی اصلاحطلبان پیش از این ایام از تحریم انتخابات و شرکت مشروط در انتخابات و مباحثی در این زمینه سخن میگفتند. مباحث اینچنینی چقدر بین اصلاحطلبان مورد بحث و بررسی و پختگی قرار گرفت؟ همچنین دلیل بروز چنین پیشنهاداتی چه بود؟ آیا امکان دارد حضور اصلاحطلبان در این انتخابات مقداری کمرنگتر شود؟
اینکه عدهای تایید صلاحیت نمیشوند خواهناخواه اینگونه بحثها مطرح میشود و طبیعی است که مطرح شود. آنهایی که خودشان یا کاندیداهایشان تایید نشدهاند ناگزیر تحت تاثیر مطالباتی که از آنها وجود دارد این مباحث را مطرح میکنند. بعضی از منظر دلسوزی برای کشور چنین بحثهایی را مطرح میکنند.
البته کسانی که چنین مباحثی را مطرح میکنند چند گروه هستند. یک عده هم کسانی هستند که مخالف جمهوری اسلامی هستند و میخواهند انتخابات رونقی نداشته باشد تا مردم مشارکت نکنند و مشروعیت انتخابات زیر سوال رود. در این دسته برخی میخواهند این ویژگی انتخابات که به عنوان مکانیزمی برای حل مشکلات و انتقال قدرت و به روز کردن مدیریتها وجود دارد را از کارکرد خود بیاندازند.
اما عدهای بر خلاف اینها اینگونه مسائل را من باب هشدار مطرح میکنند و از این نگرانند و معتقدند که برخی رفتارها ممکن است به این نتیجه منجر شود؛ بنابراین ما باید اینها را از هم تفکیک کنیم و بحث تحریم را نباید به عنوان یک موضوع اصلی مطرح کنیم که بعدا هم نتوانیم آن را مدیریت کنیم.
در این دوره بین سیاسیون محافظهکاری دیده میشود
با این صحبتها پس میتوانیم نتیجه بگیریم که رویکرد اصلاح طلبان برای چگونگی نوع اقدام انتخاباتی شان در کلان شهرها و شهرستانها و روستاها هنوز مشخص نشده و به بعد از اعلام نظر شورای نگهبان موکول خواهد شد؟
درباره نوع اقدام انتخاباتی در پهنه کشور نظر من این است که نباید به این صورت باشد که ما زمانی که با اقبال عمومی مردم مواجه هستیم سریعا کاندیدا معرفی کنیم و حتی کسانی که رویکرد اصلاحطلبی ندارند و میانهرو هستند را در لیستهای خود جا دهیم و به مجلس بفرستیم و وقتی وارد مجلس شدند در مقابل اصلاحطلبان پاسخگو نباشند. نباید اینگونه باشد. همچنین در زمانی که پایگاه اجتماعیمان به برداشت برخی صاحبنظران اصلاحطلب ضعیف شده هم نباید این بحث را مطرح کنیم که لیست نمیدهیم. این دو روش به نظر من روشهای دموکراتیک نیست.
ما نباید همیشه با این نگاه و توقع بیاییم که حتما باید بیاییم و نتیجه بگیریم بلکه داوری و انتخاب با مردم است. ما برای ورود به قدرت و پیگیری برنامهها و مطالبات مردم جز انتخابات و تشویق مردم به شرکت در انتخابات مکانیزم دیگری نداریم. مکانیزمهای دیگر در اطراف ما هست که بسیار پرهزینه است؛ بنابراین مشروعترین و کمهزینهترین روش برای پیگیری خواستهها و مطالبات و حضور در قدرت یا حتی عدم حضور در قدرت، اما تاثیرگذاری بر قدرت فقط انتخابات است و ساز و کار دیگری نیست که هزینه نداشته باشد.
از آنجایی که مهمترین سرمایه اصلاحطلبان مردم هستند، اما اینکه میفرمایید حتی برای عرضه خود به مردم هم باید از روشهای دموکراتیک استفاده کنیم فکر میکنید بین همه اصلاحطلبان و مخصوصا در این انتخابات طرفدار داشته باشد یا اینکه صرفا نظر خودتان است؟
متاسفانه ما در این مورد بحثهای کافی نداشتیم. در فراکسیون امید در این باره بحثی نداشتیم و در بین اصلاحطلبان هم جز چند مورد مناظره و میزگرد که بین آقایان تاجزاده و زیدآبادی و چند اظهارنظر و مصاحبه و یادداشتهایی که آقایان حجاریان و و عباس عبدی و جلاییپور مطرح کردند فراتر از این موارد بحثهایی در این باره نداشتیم.
به نظر میرسد روز آخر بیایند و ثبت نام کنند. البته بسیاری از این شخصیتها چندین بار ثبتنام کردهاند و تایید نشدهاند الان نیز وقتی فکر میکنند ممکن است تایید نشوند، تردیدهایی برایشان ایجاد میشود که باعث خواهد شد دیرتر تصمیم بگیرند و برای همین امر است که تصمیم را برای لحظات آخر میگذارند که حتی ممکن است در آن لحظات پایانی هم نیایند. اما به هرحال باید صبر کنیم تا دو روز آینده ببینیم افراد نسبت به ورود خودشان در انتخابات چه تصمیمی میگیرند و چه اتفاقی میافتد و آنگاه است که میتوانیم یک ارزیابی دقیقتر داشته باشیم.
بهنظر نمیرسد شورای نگهبان خودش را طرف یک جریان سیاسی قرار دهد
بسیاری از اصلاح طلبان در این دوره از اقدام احتمالی شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیت گسترده شخصیتهای اصلاحطلب ابراز نگرانی کردند. آیا شخصیتهای اصلاحطلب اقدام به برگزاری جلسات و گفتگوهایی با شورای نگهبان داشتهاند تا سوءتفاهمهای احتمالی را برطرف کنند؟
معمولا مرسوم نبوده که شورای نگهبان پای مذاکره با جریانهای سیاسی برای تایید صلاحیتها بنشیند بلکه در گذشته شخصیتهای ذی نفوذی بودهاند که محل رجوع فعالان سیاسی بودهاند. به عنوان مثال در دورههایی رئیس جمهور وقت، در دورههایی مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم مهدوی کنی و... وساطتهایی میکردند که شورای نگهبان در ارتباط با برخیها مساعدت کند، اما به نظر این اتفاق نیافتد که شورای نگهبان خودش را طرف یک جریان سیاسی قرار دهد همچنان که در دورههای گذشته هم اینچنین نبوده است.
هم اکنون نیز بعضی شخصیتهای اصلاح طلب مثل آقای عارف میتوانند در این زمینه صحبتی با اعضای شورای نگهبان مثل حقوق دانهای این شورا داشته باشند.
آیا آقای عارف صحبتی در این زمینه با شورای نگهبان داشته است؟ یا درنظر دارند که در آینده چنین گفتوگویی را ترتیب دهند؟ یا دیگر اصلاحطلبان آیا قصد انجام چنین مذاکراتی دارند؟
در این زمینه تا ثبتنامها انجام نشود نمیتوان چنین گفتوگویی را انجام داد. شاید کسانی که ثبت نام کردند تایید شوند و اصلا نیازی به رایزنی هم نباشد. این نوع رایزنیها معمولا بعد از اعلام نظر شورای نگهبان صورت میگیرد. با این حال قبل از بررسی صلاحیتها نیز اگر تعاملی صورت بگیرد، بد نیست.
برخی اصلاحطلبان پیش از این ایام از تحریم انتخابات و شرکت مشروط در انتخابات و مباحثی در این زمینه سخن میگفتند. مباحث اینچنینی چقدر بین اصلاحطلبان مورد بحث و بررسی و پختگی قرار گرفت؟ همچنین دلیل بروز چنین پیشنهاداتی چه بود؟ آیا امکان دارد حضور اصلاحطلبان در این انتخابات مقداری کمرنگتر شود؟
اینکه عدهای تایید صلاحیت نمیشوند خواهناخواه اینگونه بحثها مطرح میشود و طبیعی است که مطرح شود. آنهایی که خودشان یا کاندیداهایشان تایید نشدهاند ناگزیر تحت تاثیر مطالباتی که از آنها وجود دارد این مباحث را مطرح میکنند. بعضی از منظر دلسوزی برای کشور چنین بحثهایی را مطرح میکنند.
البته کسانی که چنین مباحثی را مطرح میکنند چند گروه هستند. یک عده هم کسانی هستند که مخالف جمهوری اسلامی هستند و میخواهند انتخابات رونقی نداشته باشد تا مردم مشارکت نکنند و مشروعیت انتخابات زیر سوال رود. در این دسته برخی میخواهند این ویژگی انتخابات که به عنوان مکانیزمی برای حل مشکلات و انتقال قدرت و به روز کردن مدیریتها وجود دارد را از کارکرد خود بیاندازند.
اما عدهای بر خلاف اینها اینگونه مسائل را من باب هشدار مطرح میکنند و از این نگرانند و معتقدند که برخی رفتارها ممکن است به این نتیجه منجر شود؛ بنابراین ما باید اینها را از هم تفکیک کنیم و بحث تحریم را نباید به عنوان یک موضوع اصلی مطرح کنیم که بعدا هم نتوانیم آن را مدیریت کنیم.
در این دوره بین سیاسیون محافظهکاری دیده میشود
با این صحبتها پس میتوانیم نتیجه بگیریم که رویکرد اصلاح طلبان برای چگونگی نوع اقدام انتخاباتی شان در کلان شهرها و شهرستانها و روستاها هنوز مشخص نشده و به بعد از اعلام نظر شورای نگهبان موکول خواهد شد؟
درباره نوع اقدام انتخاباتی در پهنه کشور نظر من این است که نباید به این صورت باشد که ما زمانی که با اقبال عمومی مردم مواجه هستیم سریعا کاندیدا معرفی کنیم و حتی کسانی که رویکرد اصلاحطلبی ندارند و میانهرو هستند را در لیستهای خود جا دهیم و به مجلس بفرستیم و وقتی وارد مجلس شدند در مقابل اصلاحطلبان پاسخگو نباشند. نباید اینگونه باشد. همچنین در زمانی که پایگاه اجتماعیمان به برداشت برخی صاحبنظران اصلاحطلب ضعیف شده هم نباید این بحث را مطرح کنیم که لیست نمیدهیم. این دو روش به نظر من روشهای دموکراتیک نیست.
ما نباید همیشه با این نگاه و توقع بیاییم که حتما باید بیاییم و نتیجه بگیریم بلکه داوری و انتخاب با مردم است. ما برای ورود به قدرت و پیگیری برنامهها و مطالبات مردم جز انتخابات و تشویق مردم به شرکت در انتخابات مکانیزم دیگری نداریم. مکانیزمهای دیگر در اطراف ما هست که بسیار پرهزینه است؛ بنابراین مشروعترین و کمهزینهترین روش برای پیگیری خواستهها و مطالبات و حضور در قدرت یا حتی عدم حضور در قدرت، اما تاثیرگذاری بر قدرت فقط انتخابات است و ساز و کار دیگری نیست که هزینه نداشته باشد.
از آنجایی که مهمترین سرمایه اصلاحطلبان مردم هستند، اما اینکه میفرمایید حتی برای عرضه خود به مردم هم باید از روشهای دموکراتیک استفاده کنیم فکر میکنید بین همه اصلاحطلبان و مخصوصا در این انتخابات طرفدار داشته باشد یا اینکه صرفا نظر خودتان است؟
متاسفانه ما در این مورد بحثهای کافی نداشتیم. در فراکسیون امید در این باره بحثی نداشتیم و در بین اصلاحطلبان هم جز چند مورد مناظره و میزگرد که بین آقایان تاجزاده و زیدآبادی و چند اظهارنظر و مصاحبه و یادداشتهایی که آقایان حجاریان و و عباس عبدی و جلاییپور مطرح کردند فراتر از این موارد بحثهایی در این باره نداشتیم.
آیا این بحث در دورههای گذشته بیشتر مطرح میشد؟ علت اهمیت یافتن دوچندان این موضوع و عدم کمتر پرداختن به آن را در این دوره را در چه میدانید؟
در دورههای پیشین شرایط به گونهای بود که فضای انتخاباتی از چندماه زودتر آماده میشد و فضا گرمتر بود و رقابتها بیشتر میشد و موضع گیریها مقداری صریحتر میشد، اما در این دوره نوعی محافظهکاری دیده میشود. این محافظهکاری دلایل متفاوتی دارد یکی از آن دلایل هم این است که جامعه از رقابتهای زود هنگام استقبال نمیکند. یک دلیل هم این است که برخی جریانها میگویند تکلیف ما روشن نیست که تایید میشویم یا نمیشویم. دلیل دیگر هم به ضعف تشکلها بر میگردد. تشکلها برنامههایشان را از قبل نمیآورند که در معرض نقد و ارزیابی صاحبنظران سیاسی و شهروندان قرار گیرد.
اصلاحطلبان نمیتوانند با قواعد کلی مسائل خود را حل کنند
پیش از این ایام دو راهبرد عمده برای اصلاحطلبان در جهت حضور در انتخابات پیش رو مطرح شده بود. یکی دعوت از زنان اصلاحطلب کشور برای حضور پررنگ در این انتخابات یکی دیگر هم دعوت از شخصیتهای اصلاحطلب واقعی بدون نگرانی از نوع موضع گیری شورای نگهبان. شاید این دو راهبرد و مخصوصا راهبرد دوم متکی بر این اصل بود که ما اصلاحطلبان بهترین گزینههای خود را دعوت به ثبتنام میکنیم و اگر شورای نگهبان تایید کرد این گزینهها در معرض رای مردم قرار میگیرند و اگر تایید صلاحیت نشدند به مردم میگوییم با این وضعیت گزینهای نداریم. حال آیا این دو راهبرد بین اصلاحطلبان و مخصوصا شورای عالی سیاست گذاری به عرصه عمل رسیده است؟
من حقیقتا شخصا با این پیشنهادها موافق نیستم. البته انتقادی که الان نسل جوانتر به اصلاحطلبی و برخی شخصیتهای اصلاحطلبی وارد میداند این است که احزاب و جریانات اصلاحطلبی مجالی برای حضور جوانان و نخبگان فراهم نکردهاند. این نقد مطرح است که احزاب و تشکلهای اصلاحطلب نتوانستهاند خودشان را به روز کنند و در چارچوب احزابشان فضایی برای گردش نخبگان فراهم آورند. این نقد وارد است. یکی دیگر هم همانطور که گفتید بحث حضور زنان اصلاحطلب است. به هر دو این موارد باید خیلی اهتمام بورزیم. به نظر میرسد احزاب و تشکلها نتوانستهاند خودشان را به روز کنند. برخی شخصیتهایی که الان در شوراهای مرکزی این احزاب هستند و تصمیم میگیرند عمدتا کسانی هستند که پیش از این هم حتی در سالیان دور هم بودهاند. درنتیجه ما تغییری معنادار متناسب با تحولات جامعه در این احزاب ندیدهایم.
این دو پیشنهاد برای این مطرح شد که جامعه اصلاحطلب معتقد است در مجلس دهم کسانی با نام و لیست اصلاحات به مجلس راه یافتند که پس از ورود به بهارستان از اصلاحات فاصله گرفتند درنتیجه پیشنهاد شد کسانی وارد لیست اصلاحطلبان شوند که به به جریان اصلاحطلبی تعهد دارند.
پیشنهادات باید متناسب با مساله باشد. وقتی مسالهای طرح میکنیم، پیشنهادات باید در جهت رفع آن مساله باشد. اگر فراکسیون امید ضعفی دارد این نباید ما را وادار کند که مجددا تصمیمات اشتباه بگیریم. در بدنه احزاب و تشکلها افراد جوانتری هم هستند که این تعهد را به تفکر اصلاحطلبی دارند، اینگونه نیست که ما صرفا به شخصیتهایی که پیش از این بودهاند تکیه کنیم. یا اینکه میتوانیم بگوییم این شخصیتهایی که در گذشته بودهاند حضور یابند در کنار آنها زنان اصلاحطلب هم وارد عرصه شوند. به نظر من ما نباید این مساله را تنها با رویکرد فنی و جنسیتی ببینیم.
البته باید زمینه حضور زنان توانمند را فارغ از نگاه جنسیتی فراهم کنیم و از حضورشان بهرهمند شویم. همچنین برخی جاها ضرورت دارد یک شخصیت اصلاحطلبی که مقبولیت دارد را مطرح کنیم، اما باید روند به گونهای باشد که بتوانیم از اصلاحطلبانی که هنوز پایگاه اجتماعی قوی ندارند هم در عرصههایی بهرهمند شویم. حرف بنده این است که معتقدم نمیتوانیم دو قائده کلی بیاوریم و بر اساس آن بخواهیم مسائل خود را حل کنیم.
آیا از طرف شخصیتهایی که در راس هرم اصلاحطلبی قرار دارند برای انتخابات مجلس یازدهم که کلید آغاز آن از این هفته زده شد، توصیهها یا پیشنهاداتی را درباره نوع ورود و نحوه طی طریق راه یا حتی توصیه به ثبت نام برخی شخصیتها دریافت کرده اید؟
موارد نادری وجود دارد که مثلا آقای خاتمی با توجه به تجربیات گذشته یا آقای عارف بنا به جایگاهشان بخواهند بر کسی تکلیف کنند که شما کاندیدا شوید. بنده نشنیدهام که حتی به کسی توصیهای شود حتی با واسطه هم نشنیدهام.
بنا به این صورت است که افراد خودشان فضا را رصد و شرایطشان را سبک و سنگین میکنند و به تصمیم خودشان کاندیدا میشوند، سپس شورای عالی سیاستگذاری بعد از تایید صلاحیتها باتوجه به آن ساز و کارهای مشخص افرادی را به عنوان کانیداهای نهایی به صورت فردی یا لیستی مورد حمایت قرار میدهند.
باتوجه به اینکه ساز و کار در این بخش مشخص است، افرادی که علاقهمند هستند باتوجه به شرایط کشور و حساسیت فعالیتهای سیاسی در این عرصه حضور یابند، شورای عالی سیاست گذاری باتوجه به حوزههای انتخابیه این حمایتها را اعمال میکند.
در دورههای پیشین شرایط به گونهای بود که فضای انتخاباتی از چندماه زودتر آماده میشد و فضا گرمتر بود و رقابتها بیشتر میشد و موضع گیریها مقداری صریحتر میشد، اما در این دوره نوعی محافظهکاری دیده میشود. این محافظهکاری دلایل متفاوتی دارد یکی از آن دلایل هم این است که جامعه از رقابتهای زود هنگام استقبال نمیکند. یک دلیل هم این است که برخی جریانها میگویند تکلیف ما روشن نیست که تایید میشویم یا نمیشویم. دلیل دیگر هم به ضعف تشکلها بر میگردد. تشکلها برنامههایشان را از قبل نمیآورند که در معرض نقد و ارزیابی صاحبنظران سیاسی و شهروندان قرار گیرد.
اصلاحطلبان نمیتوانند با قواعد کلی مسائل خود را حل کنند
پیش از این ایام دو راهبرد عمده برای اصلاحطلبان در جهت حضور در انتخابات پیش رو مطرح شده بود. یکی دعوت از زنان اصلاحطلب کشور برای حضور پررنگ در این انتخابات یکی دیگر هم دعوت از شخصیتهای اصلاحطلب واقعی بدون نگرانی از نوع موضع گیری شورای نگهبان. شاید این دو راهبرد و مخصوصا راهبرد دوم متکی بر این اصل بود که ما اصلاحطلبان بهترین گزینههای خود را دعوت به ثبتنام میکنیم و اگر شورای نگهبان تایید کرد این گزینهها در معرض رای مردم قرار میگیرند و اگر تایید صلاحیت نشدند به مردم میگوییم با این وضعیت گزینهای نداریم. حال آیا این دو راهبرد بین اصلاحطلبان و مخصوصا شورای عالی سیاست گذاری به عرصه عمل رسیده است؟
من حقیقتا شخصا با این پیشنهادها موافق نیستم. البته انتقادی که الان نسل جوانتر به اصلاحطلبی و برخی شخصیتهای اصلاحطلبی وارد میداند این است که احزاب و جریانات اصلاحطلبی مجالی برای حضور جوانان و نخبگان فراهم نکردهاند. این نقد مطرح است که احزاب و تشکلهای اصلاحطلب نتوانستهاند خودشان را به روز کنند و در چارچوب احزابشان فضایی برای گردش نخبگان فراهم آورند. این نقد وارد است. یکی دیگر هم همانطور که گفتید بحث حضور زنان اصلاحطلب است. به هر دو این موارد باید خیلی اهتمام بورزیم. به نظر میرسد احزاب و تشکلها نتوانستهاند خودشان را به روز کنند. برخی شخصیتهایی که الان در شوراهای مرکزی این احزاب هستند و تصمیم میگیرند عمدتا کسانی هستند که پیش از این هم حتی در سالیان دور هم بودهاند. درنتیجه ما تغییری معنادار متناسب با تحولات جامعه در این احزاب ندیدهایم.
این دو پیشنهاد برای این مطرح شد که جامعه اصلاحطلب معتقد است در مجلس دهم کسانی با نام و لیست اصلاحات به مجلس راه یافتند که پس از ورود به بهارستان از اصلاحات فاصله گرفتند درنتیجه پیشنهاد شد کسانی وارد لیست اصلاحطلبان شوند که به به جریان اصلاحطلبی تعهد دارند.
پیشنهادات باید متناسب با مساله باشد. وقتی مسالهای طرح میکنیم، پیشنهادات باید در جهت رفع آن مساله باشد. اگر فراکسیون امید ضعفی دارد این نباید ما را وادار کند که مجددا تصمیمات اشتباه بگیریم. در بدنه احزاب و تشکلها افراد جوانتری هم هستند که این تعهد را به تفکر اصلاحطلبی دارند، اینگونه نیست که ما صرفا به شخصیتهایی که پیش از این بودهاند تکیه کنیم. یا اینکه میتوانیم بگوییم این شخصیتهایی که در گذشته بودهاند حضور یابند در کنار آنها زنان اصلاحطلب هم وارد عرصه شوند. به نظر من ما نباید این مساله را تنها با رویکرد فنی و جنسیتی ببینیم.
البته باید زمینه حضور زنان توانمند را فارغ از نگاه جنسیتی فراهم کنیم و از حضورشان بهرهمند شویم. همچنین برخی جاها ضرورت دارد یک شخصیت اصلاحطلبی که مقبولیت دارد را مطرح کنیم، اما باید روند به گونهای باشد که بتوانیم از اصلاحطلبانی که هنوز پایگاه اجتماعی قوی ندارند هم در عرصههایی بهرهمند شویم. حرف بنده این است که معتقدم نمیتوانیم دو قائده کلی بیاوریم و بر اساس آن بخواهیم مسائل خود را حل کنیم.
آیا از طرف شخصیتهایی که در راس هرم اصلاحطلبی قرار دارند برای انتخابات مجلس یازدهم که کلید آغاز آن از این هفته زده شد، توصیهها یا پیشنهاداتی را درباره نوع ورود و نحوه طی طریق راه یا حتی توصیه به ثبت نام برخی شخصیتها دریافت کرده اید؟
موارد نادری وجود دارد که مثلا آقای خاتمی با توجه به تجربیات گذشته یا آقای عارف بنا به جایگاهشان بخواهند بر کسی تکلیف کنند که شما کاندیدا شوید. بنده نشنیدهام که حتی به کسی توصیهای شود حتی با واسطه هم نشنیدهام.
بنا به این صورت است که افراد خودشان فضا را رصد و شرایطشان را سبک و سنگین میکنند و به تصمیم خودشان کاندیدا میشوند، سپس شورای عالی سیاستگذاری بعد از تایید صلاحیتها باتوجه به آن ساز و کارهای مشخص افرادی را به عنوان کانیداهای نهایی به صورت فردی یا لیستی مورد حمایت قرار میدهند.
باتوجه به اینکه ساز و کار در این بخش مشخص است، افرادی که علاقهمند هستند باتوجه به شرایط کشور و حساسیت فعالیتهای سیاسی در این عرصه حضور یابند، شورای عالی سیاست گذاری باتوجه به حوزههای انتخابیه این حمایتها را اعمال میکند.
منبع: ایلنا
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط