از یک شب کابوسوار تا اولین روز آرامش با وزنهبرداری که نزدیک بود ویلچرنشین شود!
مرتضی رضایی:بهادر مولایی و شروعی تازه.هدفش
آمریکا است و شرکت در مسابقات جهانی.کمتر از یک سال به این رقابت ها مانده است و
مولایی که عصاهایش را چند روزی است به کناری انداخته می خواهد شرایط متفاوتی را
رقم بزند.این گفت و گویی است متفاوت با وزنه برداری که امیدهای زیادی برای آینده
دارد.در شش - هفت ماهی که گذشت بدترین شرایط زندگی اش را تجربه کرد.حتی خیلی ها می
گفتند بعید است که بهادر دوباره بتواند راه برود اما لطف خدا و عمل موفقیت آمیزی
که روی او انجام شد شرایط را طوری رقم زده که حالا بهادر می خواهد انتقام تمام
ناکامی هایش را یکجا در آمریکا بگیرد.جدا از وزنه زدن مولایی عاشق فوتبال و
پرسپولیس است و البته والیبال و سعید معروف را هم دوست دارد.او یک پیش بینی هم می
کند و می گوید:«امسال پرچم بالاست و پرسپولیس قهرمان لیگ برتر می شود.»بهادر که
روی صندلی داغ خبرورزشی نشسته بود حرف هایی
زد که چند ماهی می شد در دلش مانده بود.
*اتفاق خیلی خوبی که این روزها افتاده این است که بهادر مولایی خبر داد که بدون عصا راه می رود. این یک خبر خوب هم برای بهادر و خانواده اش و هم برای جامعه وزنه برداری است. در مورد سلامتی ات بگو و اینکه این روزها چه کار می کنید؟
دفعه قبل که با هم مصاحبه کردیم بحث بر سر این بود که بعد از 5 ماه بتوانم با دو عصا راه بروم و بعد از 6 ماه هم با تک عصا. خوشبختانه فیزیوتراپی من خوب پیش رفت و با کمک دکتر نوروزی و بچه های کلینیک استقلال که شبانه روز با من کار کردند خدا را شکر توانستم همان روز اول از ویلچر بلند شوم. دکتر نوروزی عصا به دست من دادند و توانستم این 5 ماه را به دو ماه برسانم. پانزده یا بیست روز با دو عصا بودم و ده دوازده روز هم با یک عصا.یکشنبه هفته پیش هم پیش دکتر قریشی پزشک جراحم رفتم و طی صحبت هایی که با ایشان داشتم و پس از دیدن عکس های رادیولوژی ایشان گفتند که خدا را شکر در سه ماه خیلی خوب جوش خورد و الان بهتر است دیگر عصا را هم کنار بگذارم. الان برای آرنجم هم پیش دکتر نوروزی هستم و تقریبا 5 درصد مانده که آرنجم صاف صاف شود. بدنسازی انجام می دهم وبا دمبل کار می کنم، دوچرخه می زنم و خدا را شکر همه چیز خیلی خوب پیش می رود. حدود یک ماه جلوتر از مصدومیت خودم هستم.
*این به خاطر آمادگی بدنتان بوده؟
هم به خاطر آمادگی بدنم بود و هم به این دلیل که وزنه بردار هستیم و بدنمان قوی است و زود خوب می شویم. امیدوارم که بتوانم این روند فیزیوتراپی و در کنارش بدنسازی را پیش ببرم و بدنم را آماده کنم.مسلما دو ماه قبل از فروردین که آغاز تمرینات وزنه برداری ام می شود، به طور فشرده، صبح، ظهر و شب بدنسازی انجام می دهم و بدنم را بهتر می کنم تا بتوانم تا آذرماه که مسابقات جهانی شروع می شود هیچ مشکلی نداشته باشم و آماده باشم.
*نگرانی ای که وجود داشت این بود که بعد ز تصادف خیلی ها می گفتند شاید بهادر مولایی دیگر نتواند راه برود چه برسد به وزنه زدن. این خودتان را نگران نمی کرد؟
نگران که بودیم هم من و هم خانواده ام. خیلی می ترسیدم.
*کلا آینده ات را خراب می کرد.
خراب شده بود ولی خدا را شکر با انگیزه و هدفی که داشتم و کمک دکتر نوروزی و حمایت فدراسیون پزشکی دکتر غلامرضا نوروزی و همچنین جراحم دکتر قریشی همه چیز دست به دست هم دادند که خیلی زودتر برگردم.واقعا هم همین اتفاق افتاد. من دو ماه زودتر توانستم بدون عصا شوم و بدنسازی انجام بدهم. اوایل خیلی ترس داشتم چون بالاخره شکستگی لگن، در رفتگی لگن، شکستگی دو انگشت نقاط اصلی وزنه برداری می شوند و خیلی موضوع را سخت می کرد که من بتوانم برگردم ولی خدا را شکر هم دعای خیر مردم و هم دعای پدر و مادرم بود که برگشتم.
*اتفاق خوبی که الان افتاده این است که بهادر مولایی به آرامش رسیده و دیگر نقد تندی ندارد و بیشتر صبوری می کند.
دقیقا همینطور است.
*کلا آرام هستی.
من همیشه آرام بودم و هیچ وقت به دنبال حاشیه نبودم. اگر هم به زبان آمدم حتما درد و مشکلی داشتم. دغدغه اصلی ما وزنه بردارها واقعا دغدغه مالی است. 4 سال پیش در لندن به خاطر کم تجربگی های خودم اتفاقاتی رخ داد، نتوانستم در تیم المپیک باشم، 4 سال بعد گذشت و المپیک برزیل آمد. من می توانستم مدال بگیرم و از هر جهت زندگی ام تغییر کند ولی یک باره این اتفاق افتاد، بالاخره آدم عصبانی می شود. 4 سال پیش از المپیک خط خوردم و 4 سال بعد تصادفی که کردم و پدربزرگم فوت شد و بعد مشکلی که برای پدرم و برادرم پیش آمد، همه اینها تاثیر داشت. از نظر فکری و روحی خسته بودم و مسلما باید مسوولین فدراسیون به من حق بدهند که یک سری گلایه داشته باشم الان حدود یک هفته است که تماس می گیرند و بابت هزینه غذا و ... از من خواسته اند در این یکی دو ماهی که تهران هستم همه هزینه ها را خودم انجام بدهم و چه برای رفت و آمد و چه غذا فاکتور بگیرم و برایشان ببرم.
*آقای مرادی هم گفتند هزینه درمان شما را هم می دهند.
بله. دستشان درد نکند. من هیچوقت دنبال حاشیه و بحث نبودم الان حدود 20 روز است که مصاحبه نکردم و جایی حرف نزدم خیلی راحت تر می خوابم و از لحاظ فکری خیلی آماده تر هستم. وزنم هم بالا آمده و راحت تر غذا می خورم. برنامه های آینده ام را هم نوشتم.
*درباره این برنامه ها توضیح می دهید؟
همانطور که گفتم دو ماه قبل از عید بدنسازی ام را شروع می کنم و بعد از اربعین آب درمانی ام شروع می شود. بدنسازی ام خیلی فشرده است.
*دلت برای وزنه برداری تنگ شده؟
می توانم بگویم الان حدود یک هفته است که دلم تنگ شده. چون روزهای اول اصلا وقتی از المپیک خط خورده بودم واقعا می خواستم همه وسایلم را آتش بزنم و وزنه برداری را ببوسم و کنار بگذارم. الان خیلی دلم تنگ شده و دوست دارم برگردم. خیلی فیلم هایم را نگاه می کنم و در فضای مجازی هم فیلم هایم را می گذارم و وقتی می بینم لذت می برم که یک وزنه بردار در سن بیست و یکی دو سالگی آنقدر زور دارد که وزنه هایی را می زند که یک زمانی حسین رضازاده آنها را می زد. در ابتدا همیشه می گفتم هیچ کس نمی تواند به پای حسین رضازاده برسد و حتی زدن رکوردش به فکرم هم نمی رسید.
*شایعه شده بود که او اجازه نمی داد کسی رکوردش را بزند!
نه. اینطور نبود. حالا که بحث این موضوع شد در مسابقات جهانی لهستان که من بیست و یک سالم بود حسین رضازاده تاکید داشت که باید رکورد جهان را بزنم. خیلی جاها گفتند که حسین رضازاده نمی گذارد ولی اینطور نبود.
*سر داستان سعید علی حسینی خیلی حرف ها عوض شد. سعید در یک ضرب 213 را زده بود و بعد که دوپینگش محرز شد حرفها خیلی تغییر کرد.
سعید هم آن اول داغ بود و یک سری حرف ها زد ولی من کاری به موضوع ندارم که چه اتفاقاتی برای من افتاد و ... ولی حسین رضازاده همیشه می گفت یک ایرانی رکوردش را بزند. اگر نمی خواست بهداد سلیمی در 2014 فرانسه 214 نمی زد، حسین رضازاده که خودش آنجا بود. به هر حال آن زمان که ما کوچک بودیم حسین رضازاده وزنه می زد، من تازه 2008 به تیم ملی دعوت شدم، حسین رضازاده همان سال رفت. مدام به این فکر می کردم که چه کسی می خواهد 263 را بزند و به این وزنه برسد ولی خودم در 21 سالگی 261 زدم و چهار بار دقیقا ده روز قبل از اعزام به مسابقات جهانی 264 را بالا کشیدم.هم خوشحال بودم و هم برایم باورکردنی نبود. ان شالله وضعیت جسمانی ام بهتر شود و با بدنسازی آن قدر خوب شوم که بتوانم دوباره رکوردم را بزنم.
*یعنی برگردی 264 را می زنی؟
در این فکر هستم ولی در آمریکا نمی شود. ان شالله سال بعدش می زنم.
*با توجه به شرایط و سن و سال بهداد آرام آرام دارد از دنیای وزنه برداری کنار می رود و ما آنچنان در سنگین وزن،وزنه بردار نداریم. الان سعید علی حسینی گفته می خواهد برگردد ولی چند سالی است در شرایط مسابقه نبوده. به نظر اگر برگردی بیشتر فشار روی تو است.
وقتی کسی سمبل یک رشته می شود و در راس قرار می گیرد، حمایت هم بیشتر می شود وقتی هم حمایت بیشتر شود، فکر ورزشکار بازتر است و فقط به هدفش فکر می کند. من هم به این موضوع فکر کردم. سعید علی حسینی قبلا نشان داده که وزنه بردار خوبی است، درست است که سن و سالش بالاتر می رود ولی وزنه هایی را قبلا زده که اگر بتواند باز روی همان ها کار کند به احتمال زیاد به هشتاد، هشتاد و پنج درصد راحت می رسد ولی به صد در صد رسیدن یک مقدار سخت است با این حال مسلما انگیزه اش را دارد. چون وزنه بردار خوبی است و کسی است که در جوانان رکورد جهانی را جابجا کرد و بعد محروم شد.او الان دارد برمی گردد و مسلما انرژی اش خیلی بیشتر از من و بهداد سلیمی است. وزنه برداری رشته ای رکوردی است.حالا بهداد سلیمی باشد یا سعید علی حسینی یا تالاخادزه از گرجستان.همه برای مملکتمان وزنه می زنیم و تمام سعی و تلاشمان را می کنیم که افتخار بیافرینیم. همه سعی می کنیم در حدی تمرین کنیم که در کشور آمریکا که میزبانی مسابقات جهانی را دارد پرچم کشورمان را دو سه بار بالا ببریم.
*برای آمریکا خیلی انگیزه داری.
خیلی. واقعا می خواهم که باشم. چون من پارسال که آمریکا بودم در دوضرب شانس مدال داشتم ولی چون گروه B افتاده بودم سطحم پایین تر آمده بود و خیلی ناامید شده بودم ولی سال بعد نمی خواهم آنطور شود. آنقدر می خواهم تمرین کنم که از دو ماه و نیم، سه ماه قبل فیکس تیم باشم.می خواهم آن قدر رکوردم را بالا ببرم که دیگر جای هیچ بحثی نباشد.
*به قول فوتبالی ها آنقدر خوب باشیم که داور هر چقدر هم خطا نگرفت ما برنده باشیم.
دقیقا همینطور است.
*اگر به المپیک می رفتی چه اتفاقی می افتاد؟
صد در صد مدال می گرفتم.
*به ما مدال می دادند؟ چون یک بحثی که وجود دارد این است که می گویند به ایران یا هر کشور دیگری بیش از دو مدال طلا نمی دهند.
مطمئنا نقره را که می گرفتم. بهداد هم می توانست راحت نقره بگیرد. به نظرم 447 یا 450 مجموع واقعا وزنه ای نبود. خودشان هم می دانند که من بهادر مولایی همیشه بیشتر وزنه می زدم. در مسابقات آسیایی ازبکستان که قبل از المپیک بود من در تمرین یک بار 230 دوضرب زدم، داخل مسابقات 247 . وقتی احتیاج داشته باشم و بگویند فلان وزنه را باید بزنی تا مدال بگیری من وزنه بردار می زنم. المپیک هم جایی است که باید با جان و دل وزنه بزنی. آرنجت بیرون بزند، رباط پاره کنی یا بمیری باید وزنه بزنی مدال بگیری. چون هر 4 سال یک بار برگزار می شود. نفر چهارم المپیک با نفر بیست و پنجم هیچ تفاوتی ندارند، فقط سه نفر اول مهم هستند. من هم در یک ضرب درست است که افت داشتم ولی نه آنقدر که بخواهند مانور بدهند که بهادر مولایی در یک ضرب مشکل دارد. مثلا خود کیانوش رستمی در المپیک رکورد جهان و المپیک را زد، تا به حال در هیچ مسابقه ای این کار را نکرده بود.مثلا نفر اول 77 کیلوگرم وزنه بردار قزاقستان شد، وزنه بردار چینی که هر سال مدال جهان می گیرد و طلای المپیک پکن و لندن را دارد و رکوردها را در دست دارد به وزنه بردار قزاق باخت. هیچ کس فکرش را هم نمی کرد. یا وزنه بردار 69 کیلوگرم از کلمبیا که مدال گرفت، هیچ کس فکرش را نمی کرد. المپیک اصلا بحث این حرف ها نیست و هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که چه کسی مدال می گیرد. من روی وزنم مدال برنز بودم و با اتفاقاتی که افتاده بود احتمال نقره هم برایم زیاد بود ولی متاسفانه گذشت دیگر.
*به تیم ملی برگردیم. سجاد انوشیروانی گفته بود تا وقتی که بهادر دست به وزنه نشود نمی توانم در مورد او نظری بدهم. حتی در مورد سعید علی حسینی هم که الان خودش می گوید آماده است همین نظر را دارد. خودت فکر می کنی بتوانی سجاد را برای برگشتن به تیم ملی مجاب کنی؟
این کار را می کنم.می خواهم آنقدرخوب باشم که به تیم ملی دعوت شوم.
*چند روز پیش که با هم صحبت کردیم گفتی 272 کیلوگرم را بالا کشیدی؟
من وزنه 272 را از روی سکو روی سینه کشیدم و 260 را هم زدم.
*در تیم ملی کیانوش رستمی گفت سجاد انوشیروانی را قبول ندارم و خودم تمرین می کنم. خودش هم تمرین کرد و آن قدر خوب بود که مدال المپیک را گرفت. بعد هم گفت خودم این کار را کردم. مثل اینکه قرار است شورای فنی قانونی بگذارد که این مساله دیگر تکرار نشود و همه زیر نظر مربی تمرین کنند. فکر می کنی این اتفاق خوب است و به یک بدعت تبدیل نمی شود؟
کیانوش رستمی این نظر را داده بود و دوره ای که حسین توکلی سرمربی بود هم در اردوی کیش خودش با برنامه خودش تمرین می کرد. کیانوش نظر شخصی خودش بود و شاید می خواست به کل دنیا نشان بدهد که من یک ورزشکاری هستم که با برنامه خودم تمرین می کنم و مدال المپیک را هم می گیرم و حتی رکورد می شکنم. همین کار را هم کرد. ولی بحث این است که اگر هر ورزشکاری با برنامه خودش تمرین کند پس اردوی تیم ملی دیگر به درد نمی خورد. از قدیم گفته اند باید یک اتحاد و همدلی بین ورزشکار و مربی باشد که دست به دست هم بدهند و بالا بیایند. کیانوش آن قدر قدرت داشت و تمرینات و وضعیت رکوردی اش خوب بود که از روز اول که اردوی المپیک شروع شد، شانس مدال بود. از طرفی هم چون وزارت او را حمایت می کرد سجاد خودش را کنار کشید. به نظر من همدلی بین ورزشکار و مربی خیلی خوب است.کیانوش هم از دوستان خوب من که برای او آرزوی موفقیت می کنم.
*تا به حال شده به این فکر کنی که به تنهایی و با برنامه خودت تمرین کنی؟
نه. من تا به حال به این موضوع فکر نکردم. اسمی که روی وزنه بردارها هست "تیم" است. تیم هم از چند نفر تشکیل شده است. درست است که وزنه برداری ورزش انفرادی است ولی همه کارها تیمی است و نتیجه هم برای تیم است.
*می گویند تا زمانی که اتفاقی نیفتد شناختن اطرافیان سخت است. در این مدت که چند ماه روی تخت افتاده بودی و مصدوم بودی، انتظاراتی داشتی که برآورده نشد؟ توقعی، تماسی؟
خیلی ها تماس گرفتند. حسین رضازاده، کورش باقری. حسین توکلی هم بیمارستان بالای سرم آمد و هم چند بار تماس گرفت. مربی قدیمم جواد خوشدل تماس گرفت ولی از بچه های المپیک هفته ای دو سه بار تماس می گیرند و پیام می دهند. سهراب مرادی خیلی با من در تماس است. جابر بهروزی، مجید عسکری و... با هم در تماس هستیم.از فدراسیون هم که همان موقع خود آقای مرادی آمدند.از کسی ناراحت نیستم دست همه هم درد نکند.
* مسابقات ژاپن شروع شده است.چند سال پیش خودت چنین شرایطی را تجربه کرده ای. اخبار جوانان و نوجوانان را پیگیری می کنی؟
در گروهی که مخصوص وزنه برداری است پیگیری می کنم.
*بین بچه ها کسی هست که تو را یاد خود بهادر
مولایی بیندازد؟
علی داوودی. من و سعید محمدپور وزنه بردارهایی بودیم که چه در آموزشگاهها که وزنه می زدیم چه در مسابقات قهرمانی آزاد، سعید در 77 کیلو اول بود من در 85 و 90 و 94 و حتی فوق سنگین اول بودم. الان هم علی داودی را می بینم واقعا یاد خودم می افتم. برادرش محسن داودی هم رفیق و رقیب من بود. الان منتظرم علی داودی در مسابقات آسیایی رکورد جهانی را بزند. در مسابقات جهانی که زد در آسیایی هم بزند. ان شالله 25 آبان خبر رکورد زدنش منتشر شود.
*برادر خودت چطور است؟
هم من وزنه بردار بودم هم برادر بزرگترم. برادر کوچکم هم می شود گفت مخلوطی از من و برادر بزرگترم است. از لحاظ انعطاف بدنی به برادرم رفته و از لحاظ قدرت بدنی مثل من است. البته این مشکلی که در این چند ماهه برای ما پیش آمد باعث شد یک مقدار تمریناتش ضعیف شود ولی چند وقت پیش در مسابقات کشوری استعدادیابی به عنوان خوش تکنیک ترین وزنه بردار انتخاب و جز هشت وزنه بردار برتر شد.
*اتفاقی که برای تو افتاد دلسردش نکرده؟
نه اتفاقا چند روز پیش می گفت من می خواهم تو را بگیرم.
*اجازه می دهی از تو پیشی بگیرد؟
من دو هفته تهرانم و سه چهار روز به شمال می روم. روزهایی که شمال هستم ساعت تمریناتم را با برادرم یکی می کنم و یک جورهایی اشکش را سر تمرینات درمی آورم. همین چند روز پیش هم رکورد زد.
*چه رکوردی؟
58 یک ضرب می زند و 75 دو ضرب. جالب اینجاست که وقتی ما بالای سرش هستیم رکورد نمی زند. ما را می بیند استرسی می شود. می گوید شما نیایید من خودم تمرین می کنم و رکورد می زنم.
*درباره دوپینگ صحبت کنیم. درست است می گویند همه وزنه بردارها دوپینگ می کنند؟
وزنه بردارهایی که در سطح پایین هستند دوپینگ می کنند.
*این را قبول داری که می گویند این شبهه وجود دارد که مدال ها را از تاماش آیان می خرند.
اگر اینطور است که تاماش آیان تریلیاردر است. از قبل از المپیک 2000 سیدنی تا همین الان این صحبت ها هست. همیشه هم بوده و هست.
*شایعه است؟
شاید هم درست باشد. من تا حالا پیگیر نشده ام و در جریان هم قرار نگرفتم ببینم شایعه است یا درست است. شاید هم دروغ باشد و شاید هم راست ولی در بحث دوپینگ وزنه بردارهایی که در سطح پایین هستند می خواهند و به تیم ملی برسند دوپینگ می کنند اما بارها هم شده که در سطح حرفه ای هم آزمایش دادند و مثبت اعلام شده. چون قانون وادا این است که هر یک قدم که برمی داری من دو قدم جلوتر از تو هستم. می شود گفت ثانیه به ثانیه دستگاههایش پیشرفته تر می شود. این که الان می تواند آزمایش ده پانزده سال پیش را دوباره بررسی کند دیگر حرفی نمی ماند. پس همه ما روی مرز خطر هستیم. هر لحظه ممکن است بگویند فلانی و فلانی دوپینگ شان مثبت شده است. سال آینده آمریکا میزبان است و صد در صد دوپینگ خیلی ها درمی آید. روس ها هم بدشانسی آوردند و به یک باره چند ورزشکارشان از دست رفت.
*نظرت درباره رکوردشکنی تالاخادزه چیست؟ خیلی ها معتقدند اگر بهداد سلیمی در جدول رقابت باقی می ماند او جرات نمی کرد به رکورد حمله کند.
تالاخادزه را تا حالا از نزدیک ندیدم ولی دو هفته قبل از مسابقات آسیایی ازبکستان در مسابقات اروپایی مثل اینکه وزنه های خوبی زده بود، در المپیک هم 258 زد، بحث این نیست که اگر بهداد 240 می زد او کمتر می زد. چون بالاخره 251 را قبلا زده بود و بهداد در هر صورت نقره ای می شد ولی همین که بهداد یک مقدار تمریناتش فشرده بود نسبت به او یک مقدار ضعف داشت.
*اصلا بهداد نباید به المپیک می رسید.این راپزشکان گفته بودند.
خیلی ها این را گفتند. حتی چند روز پیش با دکتر کیهانی صحبت می کردم گفت بهداد اصلا نباید به المپیک می رفت. ولی حرکت خیلی قشنگی بود که در عرض شش ماه خودش را به المپیک رساند و رکورد یک ضرب را زد. وزنه های کمی را هم نزد. مشکلاتی که پیش آمد باعث شد از لحاظ روحی خراب شود. چون در المپیک حرکت اول خیلی مهم است وقتی خطا بدهند مسلما 50 درصد روحیه ات را از دست داده ای. آن هم وزنه بردار فوق سنگین با این وزن دوبار پشت هم و به فاصله چند دقیقه بخواهد زیر وزنه 245 برود، خیلی از لحاظ روحیه و انرژی گران تمام می شود. ولی تالاخادزه هم انصافا خیلی آماده بود.
*یک مشکلی که وزنه بردارهای ما دارند این است که
لیگ مان خیلی منسجم نیست و باشگاهها خیلی برای تیم داری راغب نیستند.
مشکل ما این است که وزنه برداری باشگاهها پخش زنده نیست. نهایت فینال پخش زنده باشد. فدراسیون باید این مساله را درست کند و با چند شبکه صحبت کند مسابقات لیگ پخش شود. یک مشکلی که با خود وزنه برداری داریم، فوتبال، کشتی، والیبال، بسکتبال و حتی تکواندو هم برای خودشان برنامه دارند ولی وزنه برداری هیچ برنامه تخصصی برای خودش ندارد. اگر این اتفاق بیفتد خیلی خوب می شو.اگر پخش زنده باشد، قرارداد ما بالاتر می رود. تیم های شرکت کننده بیشتر می شوند و هیجان مسابقات بیشتر می شود. مشکل فقط همین است. بهداد سلیمی که قوی ترین مرد جهان است و بهترین وزنه بردار ما است، صد و خرده ای میلیون قرارداد بسته. تازه همان را هم نصفش را می دهند. فدراسیون اگر پیگیر کار باشد پخش زنده شود و مهمتر از آن یک برنامه تلویزیونی مخصوص وزنه برداری داشته باشیم هم وضعیت پولی بهتر می شود، هم تعداد تیم ها بیشتر می شود و هم از نظر رکوردی خیلی بهتر می شویم.
*الان از کسی ناراحت هستی؟
بحث ناراحتی نیست.فدراسیون حمایت می کنم اما خیلی دوست دارم این حمایت بیشتر باشد. چون واقعا از همه لحاظ مشکل دارم. به من زنگ بزنند با من صحبت کنند.
*قدم اول را که برداشته اند.
بله. ولی دوست دارم دو نفری با آقای علی مرادی بنشینیم صحبت کنیم و درد دل کنیم، من از مشکلاتم بگویم، حرف هایی که زده شد را بگویم.
*این درخواست را به او گفته ای؟
نه. فقط از المپیک که برگشتند زنگ زدم تبریک گفتم. دیگر با ایشان صحبت نکردم. مدیر کل، نماینده شهرمان، شورای شهر و شهرداری و هلال احمر حمایت می کنند ولی بالاخره رئیس فدراسیون پدر وزنه برداری ایران است. بزرگواری کند دو نفری با هم صحبت کنیم. کسی هم نباشد که خدای نکرده حرفی درست نشود.الان بحث تعلیق من است. من پنج شش ماه دیگر برمی گردم تا آن زمان هم آقای مرادی گفتند تعلیق موقت است. این حرف ها زده شود، بحث مالی گفته شود و واقعا من را حمایت کنند. چون واقعا قبلا فکر می کنم فدراسیون من را کنار انداخته است. الان دوباره با من تماس گرفته اند و فعلا همه چیز خوب است.تنها هدفی که الان دارم مسابقات جهانی است. چیزی که با چشمم می بینم وهر شب و هر روز و ثانیه به آن فکر می کنم مسابقات جهانی است. قبلا هم گفته بودم اگر دکتر هم به من اجازه ندهد باز وزنه می زنم. چون در وزنه برداری به آن هدفی که داشتم نرسیدم. می خواستم اولین کسی باشم که در سه رده سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان مقام قهرمانی را داشته باشم.
*به "چشم زخم" اعتقاد داری؟
خیلی. در مسابقات همدان من 234 کیلوگرم را زدم، وقت برگشت در جاده فیروزکوه ماشین ترمز برید. من که گفتم مردیم و تمام شد. بابا خواب بود، من جلو نشسته بودم. یک ثانیه چشمم را بستم و راننده گفت ترمز بریده. آن هم در جاده ای که خیلی باریک بود و از روبرو سه تا اتوبوس و کامیون می آمد. دو بار نزدیک بود به کوه بزنیم، اما در نهایت زنده ماندیم ولی من به چشم زخم خیلی اعتقاد دارم.
*آن شب حادثه چرا خودت پشت فرمان نشستی؟
اول راه داداشم نشسته بود. یک جایی گفت من خوابم گرفت. بابا گفت من بنشینم، من آنقدر حالم بد بود حال و حوصله هیچ چیز را نداشتم گفتم بگذارید من بنشینم خودم را با رانندگی سرگرم کنم. پدربزرگم که اولش خیلی خوشحال بود. چون ساعت 6 به من گفتند برای المپیک انتخاب شده ام، شش و نیم گفتند خط خوردی. از ساعت شش و نیم تا ساعتی که آن اتفاق افتاد با هیچ کس حرفی نزد و شامش را هم نخورد. بابا هم اعصابش خرد بود. برادر بزرگم هم به زور می خواست حرف هایی بزند ما را بخنداند. بابا هم دو سه بار اصرار کرد بنشیند گفتم نه. به هر حال رفتیم و یک بار چشمم را باز کردم دیدم یک گوشه افتادم.واقعا نمی خواهم دیگر به آن روزها برگردم و درباره آن روزها فکر کنم.
*فوتبالی هم هستی؟
بله.
*طرفدار؟
پرسپولیس.
*از تیم های شهرت؟
پرسپولیس که عشقم است، طرفدار خونه به خونه هم هستم.
*چه شد که فوتبالیست نشدی؟
پدرم وزنه بردار بود، دایی هایم و شوهر خاله پدرم، پسردایی بابا و... خانواده وزنه برداری بودیم. بارها شده بود که فرار می کردم داخل کوچه فوتبال بازی می کردم. مدرسه که می رفتم دنبال فوتبال و والیبال و بسکتبال بودم، خسته و کوفته می آمدم زیر وزنه می رفتم. الان والیبالم هم خوب است.
*والیبال را دنبال می کنید؟
همه تیم ها را دنبال می کنم. فوتبال هم بازی های پرسپولیس و تیم ملی را می بینم.
*آخرین بازی پرسپولیس را کی دیدید؟
قبل از تعطیلی لیگ.بازی های پرسپولیس را دنبال می کنم
*نظرت درباره پرسپولیس امسال چیست؟
صد در صد قهرمان است.
*کدام بازیکن را بیشتر دوست داری؟
امید عالیشاه.
*چون همشهریتان است؟
خیلی دوستش دارم.
*استقلال چطور؟
من الان در کلینیک استقلال هستم و بازیکنانش را می بینم. روزبه چشمی، امید ابراهیمی، محسن کنعانی.
*کل کل هم می کنی؟
استقلال که می برد گفتم باید شیرینی بدهند. بعد گفتم که خوب است که استقلال هر دو سه هفته یک بار می برد قند من بالا نمی رود.
*منصور پورحیدری هم که دو سه روز پیش فوت کرد.
خیلی ناراحت شدم. واقعا درست است که پدر استقلال بود. این کار را هر کسی انجام نمی دهد که سرمربیگری تیم ملی را رها کند و به تیم باشگاهی اش برگردد.
*با والیبالی ها هم دوست هستی؟
با حمزه زرینی خیلی خوب هستم. سعید معروف را خیلی دوست دارم. موسوی هم خوب است. خیلی از قوانین والیبال را بلدم. سرویس پرشی خوب می زنم.
*اگر حرف خاصی باقیمانده ...
نه،ممنون.از مردم هم می خواهم که برایم دعا کنند