گزارش رویداد۲۴ به بهانه مرگ فیدل کاسترو
فرمانده چگونه به قدرت رسید؟
فیدل کاسترو رئیس جمهوری پیشین کوبا دیروز در سن نود سالگی درگذشت. او حدود پنجاه سال در قدرت بود (از اول ژانویه ۱۹۵۹ تا فوریه ۲۰۰۸ که قدرت را به برادرش رائول واگذار کرد). با وجود اینکه بعد از فروپاشی نظام های کمونیستی در اتحاد شوروی و بلوک شرق، کوبا با دشواریهای اقتصادی زیادی روبرو بود، اما کاسترو طوری عمل کرد که همواره کنترل این جزیره دریای کارائیب را در دست داشته باشد.
رویداد۲۴- فیدل کاسترو رئیس جمهوری پیشین کوبا دیروز در سن نود سالگی درگذشت. او حدود پنجاه سال در قدرت بود (از اول ژانویه ۱۹۵۹ تا فوریه ۲۰۰۸ که قدرت را به برادرش رائول واگذار کرد). با وجود اینکه بعد از فروپاشی نظام های کمونیستی در اتحاد شوروی و بلوک شرق، کوبا با دشواریهای اقتصادی زیادی روبرو بود، اما کاسترو طوری عمل کرد که همواره کنترل این جزیره دریای کارائیب را در دست داشته باشد.
تولد فیدل
فیدل کاسترو ۱۳ اوت سال ۱۹۲۶ در مزرعه بزرگ خانوادهاش در لا سال ماناکاس، نزدیک شهر بیران در ایالت اورینتهزاده شد. فیدل چهار سال بیشتر نداشت که وارد مدرسه ابتدایی محل شد، او حتی در این سن هم بحثهای تند و تیزی با معلمش انجام می داد.
وقتی فیدل پنج ساله بود والدینش او را به سانتیاگو در شرق کوبا فرستادند تا با پدر و مادر تعمیدی اش که قرار بود به او آموزش دهند، زندگی کند. دو سال بعد پدر فیدل تصمیم گرفت او را به لا سال آکادمی که مدرسهای مذهبی در سانتیاگو بود بفرسد. فیدل همیشه میخواست در زمین بازی رهبر باشد، او قلدری بود که از باخت متنفر بود و شکست را نمیپذیرفت.
در پایان سال چهارم، آنخل (پدر فیدل)، فیدل و برادرانش را به خانه بازگرداند و نگذاشت به مدرسه سانتیاگو بروند. فیدل از بازگشت به خانه دلخور بود و تهدید کرد اگر به او اجازه بازگشت ندهند خانه را به آتش میکشد. پدرش تسلیم شد، اما فیدل نه ساله را سال بعد به مدرسه دیگری در سانتیاگو فرستاد.
فیدل در شانزده سالگی به ممتازترین دبیرستان کوبا میرود، مدرسهای که دانش آموزان آن فیدل را یک بچه دهاتی مینامیدند، اما او با مطالعه زیاد و سخت کوشی قابل توجه همه را تحت تاثیر خود قرار میدهد. او سرانجام با اعتماد به نفس بالا و نمرات قابل قبول دیپلمش را میگیرد. پس از دبیرستان فیدل در رویای بازی در لیگهای مهم بسکتبال ایالات متحده بود اما به دلیل نداشتن توانایی لازم به سیاست کشیده شد.
کاسترو در نوزده سالگی در رشته حقوق وارد دانشگاه هاوانا شد، مصمم بود در سیاست پیشرفت کند. او در فضای دانشگاه به لحاظ فردی متفاوت از دیگر دانشجویان بود و بیشتر دانشجویان از خودنمایی او منزجر بودند.
در سال ۱۹۴۵ که کاسترو وارد دانشگاه شد، کوبا رسما کشوری دموکراتیک به حساب میآمد. او میکوشید از دار و دستههای سیاسی دانشگاه دوری کند اما هنگامی که به وضوح ضد فساد حکومت سخن گفت دچار دردسر شد. ماموران دولت دستور دادند سخن گفتن بر ضد دولت را کنار بگذارد یا دانشگاه را برای همیشه ترک کند.
او پس از سر و سامان دادن به افکارش دوباره به دانشگاه برگشت و برای محافظت از خود سلاحی تهیه کرد. در سال دوم دانشگاه کاسترو جذب حزب ارتدوکس شد که هدف آن برملا کردن فساد درون حکومت و اصلاحات بود.
ورود به دنیای انقلابیگری
کاسترو در تابستان ۱۹۴۷ به گروهی از انقلابیون پیوست که میخواستند حکومت ظالمانه را در جمهوری دومینیکن ساقط کنند. یک ماه و نیم در جزیره کوچکی دور از ساحل کوبا آموزش دیده بودند، آنها عازم حمله به دومینیکن بودند که حکومت کوبا جلوی این حمله را گرفت و دستور داد کشتی آنها به کوبا بازگردد.
در راه بازگشت به کوبا، کاسترو برای اینکه اسیر ارتش کوبا نشود، از کشتی به دریا پرید و دوازده کیلومتر در آبهای پر از کوسه با مسلسلی روی سر شنا کرد تا به ساحل رسید، اما این تجربه از فعالیت کاسترو کم نکرد. کاسترو جوان، فعالی سیاسی بود که ضد ایالات متحده فعالیت میکرد. در دوازدهم اکتبر ۱۹۴۸، کاسترو با میرتا دیاث-بالارت ازدواج کرد.
کاسترو با سه مدرک عالی فارغ التحصیل شد: دکتری حقوق، دکتری علوم اجتماعی و دکتری حقوق سیاسی. سپس کاسترو دفتر وکالت باز کرد و تمام توجه خود را معطوف دعوی هایی کرد که به نفع تهیدستان بود. او به ندرت برای خانوادهاش وقت میگذاشت و همواره خانواده اش در فقر بسر میبردند.
فیدل که رهبر حزب ارتدوکس بود خود را آماده وکالت کنگره کوبا میکرد، اما باتیستا رئیس جمهور پیشین کوبا کودتای موفقیت آمیزی را به سرانجام رساند و امیدهای کاسترو برای وکالت کنگره نقش بر آب شد. پس از آن کاسترو انتخابات و انقلاب مسالمت آمیز را کنار نهاد و به جمعیتی پیوست که به انقلاب مسلحانه معتقد بودند. در این ایام ناتالیا که زنی ماجراجو بود به کاسترو علاقه مند شد و این دو روابط عاشقانهای را آغاز کردند.
ساعت ۵ صبح ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ کاسترو و شورشیان به یک پایگاه نظامی حمله کردند اما این شورش به شکست انجامید ولی کاسترو به افتخار آن روز انقلاب خود را جنبش ۲۶ ژوئیه نامید. پس از دستگیری کاسترو و برپایی دادگاه، او به پانزده سال زندان محکوم شد.
فیدل در زندان نامههایی را برای همسر و معشوقهاش می نوشت، اما یک روز نامهها جابجا به دست آنها رسید. میرتا پس از دیدن نامه معشوقه فیدل به رابطه خود و او پایان داد.
بسیاری از کوباییها درخواست کردند که کاسترو را از زندان آزاد کنید. در سال ۱۹۵۴، باتیستا بیآنکه رقیبی داشته باشد، یک دوره دیگر رئیس جمهور شد و سپس تصمیمی گرفت که مایه تاسف او شد، دربرابر فشار مردم تسلیم شد و فیدل و همراهانش را آزاد کرد. کاسترو پس از آزادی از زندان کنفرانسی برگزار کرد و به طرفدارانش قول داد تا همچنان مطرح بماند.
برنامه ریزی برای انقلاب در مکزیک
فیدل و برادرش رائول کم کم از جان خود بیمناک شدند، برای همین به مکزیک گریختند و در آنجا به برنامه ریزی انقلاب پرداختند. در مکزیک با ارنستو چه گوارا پزشک جوان آرژانتینی آشنا شدند.
چه گوارا مجذوب کاسترو و عقایدش شد. فیدل برای حمله به کوبا از راه دریا برنامه ریزی میکرد. کاسترو و ۸۱ تن از افرادش در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶ با قایقی به سمت کوبا حرکت کردند، در این حین، پیروان کاسترو نیز در کوبا آماده میشدند.
روی دریا فیدل و دوستانش درگیر طوفان سهمگینی شدند و برای همین از برنامه عقب افتادند. قایق قبل از رسیدن به ساحل غرق شد و فیدل و یارانش به سوی ساحل شنا کردند، در این هنگام گشت هوایی کوبا به آنها تیراندازی میکرد.
فیدل به شیوهای جسورانه خود را به خانه یکی از روستائیان رساند. او خیلی سریع مصاحبه ای با نیویورک تایمز کرد و نشان داد که زنده است و طوری وانمود کرد که همه تصور کنند از ارتش بزرگی برخوردار است. این مصاحبه در بین مردم کوبا بسیار امیدبخش بود و محبوبیت فیدل را در کوبا افزایش داد.
در پایان سال ۱۹۵۷، دولت اعلام کرد برای مرده و زنده کاسترو صدهزار دلار جایزه میپردازد، اما کاسترو هرگز دستگیر نشد. باتیستا میخواست برای همیشه به این مبارزه پایان دهد، از اینرو در سال ۱۹۵۸ ده هزار سرباز و نیروی هوایی را به سیئرا مائسترا فرستاد.
در همین ماه شورشیان در یک درگیری مهم پیروز شدند و اعتماد به نفس شورشیان بالا رفت. اواخر سال ۱۹۵۸، شورشیان به هاوانا هدایت شدند و به سه گروه تقسیم شدند. ارتش باتیستا دیگر از هم پاشیده شده بود و باتیستا برای حفظ جان خود و خانواده اش در اولین روز سال ۱۹۵۹ از کشور گریخت، انقلاب کاسترو دیگر پیروز شده بود و این آغاز دوران نزدیک به نیم قرن حکومت فیدل کاسترو بر کوبا بود.
گردآورنده: محمد آیتی
گردآورنده: محمد آیتی