تاریخ انتشار: ۱۷:۱۸ - ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۶ نظر
محسن رنانی در یادداشتی مطرح کرد؛

گرفتاری پزشکیان بین دو تیغه قیچی مردم رنجیده و حکومتی نسنجیده

رنانی به پزشکیان پیشنهاد کرد: با مردم و نمایندگان جوانانی که شما را حمایت کردند رو در رو سخن بگویید؛ و دستکم برای پاسخ به بخشی از دغدغه‌ها، نام چند وزیر را از مجلس پس‌بگیرید و برای این وزارت خانه‌ها سرپرست بگذارید؛ آن‌گاه چند ماه فرصت دارید تا گزینه‌هایی پذیرفته‌تری را بیابید.

گرفتاری پزشکیان به دو تیغه قیچی مردم رنجیده و حکومتی نسنجیده

رویداد ۲۴ | محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در یادداشتی با عنوان «مسعود پزشکیان و چوبه دار، ۳ پرده از مواجهه با رئیس جمهور» نوشت:
یکم: دکتر پزشکیان سلام
رئیس جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی؟! تو نمی‌دانی که برای مردم ایران تراز سیاست‌مدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟ پس برای چه نشسته‌ای و دم فروبسته‌ای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بسته‌ای؟ آیا با وجود آن که اصلی‌ترین وزیرانت را زدند؛ و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند؛ و یک نظامی اصول‌گرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیه‌انداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفته‌اند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم مانده‌ای که بمانی؟

مگر تو انصاف نداری که این‌گونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کرده‌ای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کرده‌اند هضم می‌کردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاح‌طلبِ تحول‌خواه می‌ایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزش‌وپرورش دانشمند و تحول‌خواه که نخواهد مغز بچه‌های مردم را با باور‌های خام ایدئولوژیک ایمان سوز پر کند می‌ایستادی؛ یا آن که همان جا عندالمجلس استعفا می‌دادی و با افتخار به خانه می‌رفتی، تا ما دلمان خنک شود! ما سالهاست خون جامعه‌مان به کمبود هورمون‌های افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمده‌ای تا این کمبود را جبران کنی؟!

چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوام‌السلطنه پهلوی یا خاتمی … باشی؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمی‌کنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهج‌البلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کرده‌ایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمی‌دهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی؟

آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی!‌ای کاش می‌دانستی که در ایران رئیس‌الوزرای عاقبت به‌خیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.

دوم: رئیس‌جمهورْ مسعود!
امروز سحرگاه دوشنبه که دارم این متن را می‌نویسم خیلی به حال تو گریستم. چند بند بالا (بخش یکم)، ذهنیت اکثریت امروز جامعه ایران (بخش بزرگی از رای‌دهندگانت و بخشی از تحریمی‌ها) است که خیلی خلاصه برایت نوشتم. گریستم، چون ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم، چون نیاز به قهرمان داشتیم؛ و، چون رفتار و گفتار تو جوری بود که ما احساس کردیم این همان قهرمانی است که می‌تواند برود و حق ضایع شده تاریخی ما را «ظرف یک ماه» بستاند؛ پس به صندوق‌ها هجوم بردیم.

مسعود گرامی! می‌دانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شده‌ای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیس‌جمهور ایرانی که باید چوبه‌دار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک [سیستم]حکمرانی ناتوان، اما مغرور. اما تو بمان، که آینده‌ای پرابهام و گذرگاه‌هایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیس‌جمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای ما واجب‌تر است.

می‌دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می‌دانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکرده‌ای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیده‌ام، اما از این همین دور می‌فهمم که برای قربانی شدن آمده‌ای نه قربانی کردن؛ و اگر غیرازاین باشد، همه ما باخته‌ایم! خبر دارم که کاندیدا‌های تراز اول وزارتخانه‌های تو را فقط به خاطر تحصنی یا امضای بیانیه‌ای یا نوشتن نامه‌ای در گذشته‌های دور، رد صلاحیت کرده‌اند؛ اما صبور باش و بمان و چوبه‌دارت را بر دوش بکش و با گام‌های آرام و کوتاه به پیش برو. ما چاره‌ای جز این مسیر نداریم. نه این نسل سیاست را می‌شناسد و نه تاریخ می‌داند؛ و نه این حکومت، خلاقیت، استقلال اندیشگی و قدرت کوبنده این نسل را می‌فهمد؛ بنابراین هیچ‌کدام زبان هم را نمی‌دانند و خطر همین‌جاست!


و تو بمان، چون به تو نیازمندیم. ما به بازیگران سیاسی صبورِ پوست کلفت که فحش بشنوند، ولی عصبانی نشوند و تحقیر شوند، اما قهر نکنند شدیداً نیازمندیم. ما با کمبود مفرط صبر و کمبود مفرط آهستگی و کمبود مفرط آدمی روبروئیم که آمده باشد که آبرویش را بگذارد و برود نه اینکه آبرویش را با خود به خانه یا به حصر ببرد؛ و در عجبم از [برخی مسئولین]که با امواج بحران‌هایی که در همه حوزه‌ها آفریده است و به تنهایی قادر به حل هیچ کدام نیست، به زبان پزشکیان را حمایت می‌کند، اما در عمل کاری می‌کند که اعتماد مردم را به او نابود کند. آیا [می‌دانند]که ملتی باید قیام و همراهی کند تا شاید دولت بتواند برخی بحران‌های خلق شده در چهل سال گذشته را مدیریت کند؟ بدون این قیام ملی برای حل بحران‌ها، افق دیگری در برابر ما نیست. [کشوری]که اکنون در یک مورد بحرانی، بیست هزار مگاوات کمبود برق دارد، در حالی که تمامی فرصت‌های ما را در یک ربع قرن گذشته برای تولید فقط یک هزار مگاوات برق اتمی در نیروگاه بوشهر، سوزانده است، معلوم است که با همان اندیشه، نمی‌تواند از این امواج بحران عبور کند. پس باید متوجه باشد که سرمایه اجتماعی پزشکیان باید بماند تا بتواند بحرانی را حل کند. تیشه به ریشه خویش زدن تا کی؟

… مسعود را هر روز می‌توان در میدان شهر به فلک بست! اما این کار را مکنید؛ نه به سود شماست، نه به سود ملت! چرا که مسعود، امروز هم نماد حکومت است هم نماد مردم؛ به این سرمایه بزرگ چوب حراج مزنید!

سوم: آقای رئیس‌جمهور!
آنچه در بخش دوم گفتم، حرف‌های یک معلم توسعه بود که مساله امروزش نه دموکراسی است نه ایدئولوژی است، نه اصول‌گرایی است نه اصلاح‌طلبی؛ بلکه مساله‌اش پایداری و امنیت ایران و سپس توسعه آن برای نسل‌های آینده است. اما من یک کنشگر توسعه‌خواه ایرانی‌ام که درباره «سرمایه اجتماعی» مطالعات و مقالات بسیار دارم و با هزاران دانشجو و کنشگر کشور در ارتباطم. همه دلخورند، همه احساس می‌کنند شما معامله کرده‌اید، بویژه آن که آن پزشکیان سخنور، بیش از یک ماه است با مردمش بی‌پرده و مستقیم سخن نگفته است. بیم آن می‌رود که آن امید و سرمایه‌اجتماعی عظیمی که در این دو ماه خلق شد، به یکباره تبخیر شود؛ و خسارت این برای امنیت و آینده کشور ده‌ها برابر خسارت بمباران نیروگاه اتمی بوشهر توسط اسرائیل است.

شما برای تحقق شعار‌هایی که داده‌اید و آنچه گفته‌اید، در کنار حمایت حکومت، نه تنها به حمایت ۱۶ میلیون رأی دهند خود نیازمندید، بلکه باید بتوانید حمایت بخشی از ایرانیان تحریم‌کننده را هم به‌دست آورید؛ و گرنه آنان که با رانت قدرت فربه شده‌اند و اکنون با رانت ثروت همه را می‌خرند، یک لحظه به شما امان نخواهند داد. چه کسانی امروز با این ترکیب کابینه شما بیش از همه خوشحالند؟ تندرو‌های داخلی بعلاوه براندازان خارجی؛ و تقریبا بخش اعظم رای‌دهندگان به شما دلخور یا خشمگین اند؛ و این بسیار نگران کننده است.

پیشنهاد نه چندان دشوار من این است که اولا با مردم و نمایندگان جوانانی که شما را حمایت کردند رو در رو سخن بگویید؛ و دستکم برای پاسخ به بخشی از دغدغه‌ها، نام چند وزیر را از مجلس پس‌بگیرید و برای این وزارت خانه‌ها سرپرست بگذارید؛ آن‌گاه چند ماه فرصت دارید تا وضعیت دولت خود را ارزیابی کنید و شرایط را بهتر بسنجید و در تعامل با جامعه و حکومت گزینه‌هایی پذیرفته‌تری را بیابید.

بی‌گمان خداحافظی احتمالی دکتر ظریف (که گواهی می‌دهم صادق‌ترین در میان اعضای شورای راهبری بود و سرمایه‌ای برای دولت شماست)، می‌تواند به موج خداحافظی‌های تازه‌ای دامن بزند. اگر شما از اختیارات خود برای تغییر گزینه برخی وزارتخانه‌ها استفاده کنید، ارتباط خود را با بدنه دوستداران بویژه جوانان حامی خود مجدداً برقرار و ساختارمند کنید؛ از یاران صادق خود در برابر مجاهدان شنبه و سایر فشار‌ها حمایت کنید؛ همه طرفداران صادق شما، مثل ظریف، در کنار شما می‌مانند و به‌تبع آن مردم نیز امیدوار خواهند ماند. انشاء‌الله.

آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کرده‌ام و تاکنون رعایت کرده‌ام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانه‌روزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایه‌اجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمی‌توانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفت‌وگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاورد‌های انتخاب چهاردهم هستیم.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
سید حامد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
2
6
پزشکیان هیچ کاره هست. این کابینه تعطیل هست.
سیامک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۶ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
2
7
متاسفم برای رای که دادم-چرا گولمون زد؟؟
بازنشسته
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۶ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
4
4
احمد میدری نماینده مجلس ششم و معاون رفاه اجتماعی وزارت کار دولت روحانی است. ویژگی میدری به جز تشکیلاتی بودن، عدالتخواه، نهادگرا و فقرستیز بودن اوست. شعار انتخاباتی دیگر پزشکیان رفع مشکلات معیشیتی و ارتقای رفاه بود. وزارت کار متولی تحقق بخش مهمی از این شعار است و بنابراین پزشکیان برای این شعار اصلی، یک چهره قابل قبول را معرفی کرده است
مهدی
|
United States of America
|
۲۱:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
0
0
ایشان هم مثل ریس جمهور فعلی آمریکاست. هیچ کاره.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۳
0
0
فقط قسمت اولش درست بود
قسمت دومش بمعنای عمروعاص شدن بود
قسمت سومش دردل بود
در کل فکر میکنم شما پزشکیان را نشناخته اید ایشان بازیگر قهاری است که فکر کرد دستش به جایزه اسکار رسیده و دیگر تمام است اما نمیداند سینما خالی شده و دیگر کسی به دیدن فیلم او به سینما نمی رود
اشنا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۵۵ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۳
0
0
همه روسای جمهور ایران بغیر از افرادیکه در کنار قدرت یا مرکز قدرت قراردارند باید مانند عارف باشند. عارف و پزشکیان دو نفر در یک رفتار و کردارند. از عارف و پزشکیان کاری و عملی انتظار نیست. دستگاه فعای پر از افرادیست که به مدیران میانی هم توجهی نمیکنند مدیران بالایی که فقط انتخابات را انجام دادند و خواستند کمی حضور بیشتر باشد. شورای راهبری هم از اول اشتباه بود گویی امثال رنانی و ظریف فکر کردند میتونن انتخابی شایسته سالارانه برگزار کنند. فکر بسیار پایین و احساسی. از مراکز قدرت در شورای راهبری کسی نبود. پس شورای راهبری یک مشغله بود که مردم را راضی کند. خدا کند پزشکیان در این دوره با مردم بازی نکرده باشد تا رضایت بالاییها و منجی اونها بوده باشد. من بشخصه فکر میکنم ابرومند کردن انتخابات بدست پزشکیان صورت گرفت و بعد از این هیچ کاری دست او نیست و زیادی هم علم عدل و مردانگی را با نمایشات مسخره و ایه خوندن دست گرفته. اینهمه انسانهای فهیم بودند که احتیاجی به نهج البلاغه نداشتند ولی غیر از این هم راهی نبود تا مسعود خان نگذارد جبهه متعصب ناکارامد حراف بیاید .تا اینجا خوب بود ولی دیگه دست او نیست و او مثل احمدی نژاد نه مثل خودش برود در خانه بنشیند و بگوید هستم کافیه. لااقل درد کمر یا سرماخوردگی را بهانه کند کافیست. ایشون نمیدانست وارد چه میدانی شده که قانون اساسی هیچ حمایتی از او نمیکند. قدرت و مردم سرخورده تنهایش میگذارند .او میماند با عده ای غول و دیو که در مجالس رسمی و نهان نقشه ها برایش کشیده اند.لطفا بازآ. خودت را بیشتر ذلیل نکن. امر تو ضعیفتر از وزارتخانه ایست که کمترین قدرت را داره. پای در ویرانه نهادی که ذاتش ویرانگیست
نظرات شما