لاف گزاف یا مهر بطلان مردم بر افراط و تندروی
محمدجواد فتحی*
رویداد۲۴- انتخابات هفتم اسفند با تمامی تفاسیر و تحلیل ها و حرف و حدیث های مترتب بر آن، اکنون برگزار شده و سرنوشت بسیاری از صندلی های سبز رنگ بهارستان مشخص شده و تکلیف تعدادی دیگر نیز به دور دوم کشیده شده است. چیزی که مبرهن است آن است که نمایندگان اصلاح طلب و طیف حامی دولت، توانسته اند بسیاری از کرسی های بهارستان را از آن خود کنند و اکثر رقبای تندرو خود را از دور خارج نمایند. این مهم نتیجه بصیرت مردم آگاه ایران بوده که مُهر ابطال، بر سیاست های ـ غیرعقلانی و بدون منطق ـ طیف تندرو کوبیده اند. نگاهی اجمالی بر اخبار منتشر شده در مطبوعات و جراید، نکات جالب توجهی را به ذهن متبادر می نماید. در یکی از این مطلب منتشره، با نوشته ای از حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان مواجه می شویم که اگر چه فحوای مستحکم و منطقی ندارد منتها پرداختن به برخی از نکات آن حائز اهمیت است:
1- مدیر مسئول روزنامه کیهان در بند دوم نوشته خود بیان می دارد که: « درباره لیست سه گروه اصلاحات، کارگزاران و حامیان دولت برای مجلس خبرگان در استان تهران، 8 تن از نامزدهای این لیست، با فهرست نامزدهای معرفی شده از سوی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز مشترک هستند بلکه این 8 تن اصالتا نامزدهای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز هستند که سه گروه اصلاحات و کارگزاران و اعتدال از لیست جامعتین وام گرفته و در لیست خود جای داده بودند که مخالفت و اعلام بیاطلاعی اکثر آنان را در پی داشت.»
در این رابطه باید عنوان داشت که اشاره به این مهم با جمله « بی اطلاعی و اعلام مخالفت کاندیدای محترم خبرگان رهبری » که در لیست آقای هاشمی رفسنجانی قرار گرفتند از یک طرف بی احترامی و توهین به آنها است؛ چرا که این اشخاص از زمره مهره های شناخته شده هستند و بر رویدادها و روندهای ایران اسلامی اشراف دارند، نه اینکه از روی بی اطلاعی در لیست خاصی قرار گرفته باشند. و از سوی دیگر بعید به نظر می رسد که عصر انقلاب در ارتباطات و اطلاعات تأثیری بر ایران اسلامی نگذاشته باشد. نکته دیگر که باید بدان عنایت داشت این است که مخالفتی از سوی کاندیدای محترم مجلس خبرگان رهبری قرار گرفته شده در لیست آقای هاشمی رفسنجانی صورت نگرفته است. از این رو آقای شریعتمداری را به جهت "ادبیات سازی رسانه ای" و خبرهایی که " فوق بدیع " هستند می توان در کتاب رکوردهای گینس قرار داد. جدا از این بحث ها نباید از فرضیه بی اطلاعی آقای شریعتمداری از اقبال کاندیداهای محترم جهت قرار گرفتن در لیست آقای هاشمی نیز غافل ماند که سبب نگاشته شدن یادداشتی اعتراضی نسبت به انتخاب قاطع کاندیدای خبرگان مندرج در لیست نامبرده شده است.
2- در بند دوم یاداشت آقای شریعتمداری می خوانیم: « جریان یاد شده در حالی خود را پیروز انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری معرفی میکند که اولا؛ اکثریت نزدیک به تمام نامزدهای مجلس خبرگان در سراسر کشور به جبهه اصولگرایان تعلق دارند و ثانیا؛ در مجلس شورای اسلامی نیز فقط حائز اکثریت در تهران هستند و در سطح کشور اکثریت نمایندگان مجلس دهم را اصولگرایان برعهده دارند، بنابراین جریان مزبور برخلاف ادعای تبلیغاتی و البته زودگذر و بیدوام خود - برنده و پیروز انتخابات روز هفتم اسفند نیست».
در این خصوص اولین نکته ای که به ذهن متبادر می شود این است که طیف تندرو به جهت نفوذی که در مرکز بررسی صلاحیت های کاندیداها داشت، اقدام به قلع و قمع کردن ـ تضیع حق الناس ـ چهره های شاخص و کاردان جریان اصلاحات و حتی افراد بی طرف و معتدل نمود. این طیف با علم به شکست سنگین در انتخابات تهران سعی داشتند در حوزه های انتخابی شهرستان ها جبران مافات نمایند. ثانیاً این جریان درصددند تا با فضاسازی های بی دوام و زودگذر اینگونه القاء نمایند که در شهرستان ها، اصولگراها رأی قاطبه ملت شریف را بدست آورده اند. در صورتی که پیروزی طیف قدرتمند و بانفوذ اصلاحات در تهران و شهرستان های مهم قطعی شده است. نکته دیگر اینکه این جریانی که آقای شریعتمداری بیان می دارد که " ادعای تبلیغاتی زودگذر و کم دوام " دارند ، اکنون برای چهار سال قرار است بر صندلی های مقدس بهارستان از منافع ملی ملت شریف دفاع نمایند و بعید می دانیم که چهار سال مدت کمی باشد و تحلیل شریعتمداری چندان به صواب نزدیک نیست. همچنین آقای شریعتمداری باید توجه داشته باشند که اسلام دین اعتدال است و انقلاب اسلامی، انقلابی معتدل بوده، هست و خواهد بود.
3- در بنددیگر از یادداشت نامبرده اینگونه آورده شده که:« دیروز، روزنامههای زنجیرهای و سایتهای داخلی و خارجی حامی جریان مورد اشاره، در اقدامی هماهنگ صفحات اول خود را با تیترهای درشت به پیروزی این جریان در انتخابات هفتم اسفند اختصاص داده بودند و از کنار این واقعیت غیرقابل انکار عبور کرده بودند، که «ایران فقط تهران نیست» و مجلس دهم با حضور همه نمایندگان تشکیل میشود و نه فقط نمایندگان تهران. گفتنی است در انتخابات ریاستجمهوری 88 نیز عدهای از فتنهگران با استناد به رأی بیشتر در تهران، اصرار داشتند آن برتری رأی را به حساب کل کشور جا بزنند که... بگذریم ».
4- مدیر مسئول روزنامه کیهان همچنین در بند دیگری از یادداشت خود بیان می دارد که : « طی سی و چند سال گذشته، همواره در مجلسهایی که بعد از انتخابات ریاستجمهوری تشکیل شدهاند، اکثریت با نمایندگان حامی دولت - صرفنظر از این یا آن دولت- بوده است. مثلا - و فقط به عنوان مثال - در مجلس ششم که بعد از انتخاب آقای خاتمی تشکیل شده بود، 220 تن از نمایندگان جبهه اصلاحات حضور داشتند و حال آن که براساس آمار موجود از نتیجه انتخابات اخیر، مجموعه نمایندگان حامی دولت و اصلاحطلب و کارگزارانی مجلس پیشروی، نه فقط اکثریت ندارند بلکه در اقلیت نیز هستند و اکثریت با نمایندگان اصولگراست که اگرچه ضددولت نیستند - و نباید هم باشند - ولی تابلوی تعریف شده حامیان دولت را هم ندارند. بنابراین به وضوح میتوان نتیجه گرفت؛ انتخابات هفتم اسفند برخلاف ادعای پرسر و صدای این روزها، نشانه اقبال مردم به دولت و حامیان آن نیست و رضایت ملت از عملکرد 3 ساله دولت محترم را در پی ندارد».
5- آقای شریعتمداری همچنین بیان می دارد که باید توجه داشت: « که جریان یاد شده طی چند ماه گذشته بیآن که دستاورد قابل توجهی از برجام نظیر لغو تحریمها، گشایش سوئیفت، برقراری روابط تجاری، سرمایهگذاری خارجی، گشایش اقتصادی، بازگشت داراییهای مسدود شده و... - که هیچکدام تحقق نیافته است - ارائه دهد، اصرار داشت از برجام با عناوینی مثل فتحالفتوح! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران و... یاد کند و در همان حال از انتخابات هفتم اسفند با عنوان برجام 2 یاد میکردند. ولی نتیجه انتخابات به گونهای که شرح آن گذشت نشان داد مردم هوشیارتر از آنند که از دست دادههای نقد را با وعدههای نسیه هموزن تلقی کنند».
ابتدا به ساکن باید به این مهم عنایت داشت که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) پس از برجام از تیم هسته ای به جهت دفاع از حق هسته ای ایران تشکر کردند و خطر برخی مسائل را نیز به آنان گوشزد کردند. رهبر عزیز انقلاب نمایندگانی در شورای عالی امنیت ملی دارند و بعید به نظر می رسد بدون لحاظ شدن نظرات رهبری و انعکاس آن در متن برجام این مهم تصویب می شد و چهره اجرایی به خود می گرفت. بنابراین مهر تأیید رهبری بر روی برجام است و مشروعیت نهایی خود را از رهبری می گیرد. از این رو چرایی مخالفت آقای شریعتمداری و امثال ایشان با برجام ربط دادن آن به تمامی مسائل دیگر از جمله انتخابات، پرواز هواپیماها و ... را باید در معرض عقل های سلیم گذاشت. نباید از کنار این مسئله گذشت که آقای شریعتمداری به شور و شوق و جشن های ایرانیان با انگیزه و پر نشاط، بعد از توافق هسته ای وقعی نمی نهد، از این رو ایشان بدون توجه به نظر اکثریت مردم ایران خواستار فرجام بد برجام هستند و از هیچ اقدامی جهت تخریب وجهه آن دریغ نمی کنند. در صورتی که همه باید مطیع امر رهبری باشند و هم نظرات مردم را در دیدگاه های خود انعکاس دهند. در کمال ناباوری ـ البته چندان عجیب نیست ـ آقای شریعتمداری بیان می دارند که "مردم هوشیارتر از آنند که از دست دادههای نقد را با وعدههای نسیه هم وزن تلقی کنند". باید به سیاست نهفته در پس این جمله آقای شریعتمداری توجه نمود. آقای شریعتمداری مجدداً در صدد مشروعیت زایی از توافق هسته ای مورد اقبال مردم است. وی از یک طرف بر این اعتقاد است که اصولگراها در اکثریت هستند و از سوی دیگر بیان می دارد که مردم نسبت به طبعات و مضرات برجام آگاه شده اند و به این خاطر در هفت اسفند با قاطعیت به اصولگراها رأی دادند. فارغ از تمامی تفاسیر موافق و مخالف برجام مردم از یک سو از سیاست های افراط گرایان بی منطق به ستوه آمده بودند و از سوی دیگر نمایندگان دلسوزی را انتخاب نمودند که دیگر مملکت را عقب تر نگه ندارند. البته انتخاب چهره های شاخص و بانفوذ اصلاح طلب نشان داد که مردم هشیارتر از آن هستند که " تحت تاثیر وعده ها و تبلیغات توخالی و تهی از منطق شریعتمداری و امثال وی" قرار بگیرند.
6- با گذر از بندهای ابتدایی سرمقاله شریعتمداری به نکته جالبی می رسیم، ایشان بر این اعتقاد است که « این روزها رسانهها و برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی با استناد به توهم پیروزی مدعیان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفندماه، بر طبل توخالی « تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران» میکوبند و با نادیده گرفتن این واقعیت محسوس و غیرقابل انکار که اکثریت قاطع مجلس دهم نیز در اختیار اصولگرایان است، آرزوی همیشه بر باد رفته خود را به این خبر تبدیل میکنند که مدعیان اصلاحات با حضور حداکثری در مجلس آینده، برای تغییر سیاستهای جاری ایران اسلامی تلاش خواهند کرد. این توهم پراکنی در حالی است که مدعیان اصلاحات بعد از عبور از چند مرحله ناموفق قبلی و شکستهای پی در پی، چارهای جز تمکین و تسلیم در برابر اصول و مبانی نظام ندیدهاند. این جماعت در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با مدیریت بیپرده مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل، خیانت بزرگتری را به صحنه آورده و علیه حاکمیت خروج کردند. این اقدام خائنانه نیز راه به جایی نبرد و مدعیان اصلاحات - و نه همه اصلاحطلبان - در ادامه با تحریم انتخابات مجلس نهم، بار دیگر وزن خود را در مقابله با نظام اسلامی آزمایش کردند و باز هم مثل گذشته، شکست خوردند و سرافکندگی دیگری را به کارنامه خود افزودند. امروزه اما، جریان یاد شده با درک این واقعیت که نظام اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد، به بستر قانون روی آورده و در انتخاباتی شرکت کردهاند که با همان ساز و کار همیشگی انجام میشود و این اعتراف صریح به ناکامی در خروج از حاکمیت، خروج علیه حاکمیت، تحریم انتخابات و... است. بنابراین برخلاف توهمپراکنی بیگانگان که با سکوت برخی از مدعیان اصلاحات نیز همراه است، بازگشت کنونی این جریان به شرکت در انتخابات حاصل تنبیه آنان از سوی ملت است و یک پیروزی بزرگ و مثالزدنی برای جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت مقتدرانه آن تلقی میشود»
آقای شریعتمداری در این بند درصدد پیاده سازی بسیاری از عقاید و عقده های خود از طیفی بوده که اکنون خیل عظیمی از آنان توسط مردم انتخاب شده اند. از این رو باید به ذکر چند نکته مهم اشاره داشت: اولاً اینکه بعید به نظر می رسد جریان اصلاح طلب یک مشت ـ بنا به عقیده شریعتمداری ـ آدم وطن فروش باشند که گردن خود را برای انداختن قلاده های بردگی آماده کرده باشند و اتهاماتی از این قبیل، تنها موجب خدشه به وحدت فراگیر ملی می شود و از سوی دیگر تضییع حق الناس است. چرا که وارد ساختن اتهامات بی پایه و اساس در مبانی دینی جایی ندارد. آقای شریعتمداری بر این اعتقاد است که این جریانی که اکنون انتخاب شده اند همان کسانی هستند که بندوبساط سال 88 را راه اندختند و از حکومت خروج کرده بودند همچنین وی بیان می دارد که در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت، و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات اصول انقلاب اسلامی و آرمان مقاومت و روحیه استکبار ستیزی دریغ نکردید. خب! به کجا رسیدید؟" در صورتی که اگر چنین چیزی صحت داشت مردم بصیر ایران هیچ وقت به آنان رای نمی دادند و حتی آنها را طرد می کردند. از این رو مدیر مسئول کیهان باید در این خصوص بیشتر تأمل نمایند. از این رو اقبال مردم نسبت به این طیف دو نتیجه می دهد یکی اینکه مردم این جریان را قبول دارند و خط بطلانی بر نظرات آقای شریعتمداری می زنند و دوم اینکه این مردمی که به نمایندگان اصلاحات رای داده اند فاقد عقل و تشخیص خوب و بد خود است. که نتیجه دوم نزدیک به صواب نیست و بررسی اوضاع و احوال فعلی، بیشتر نتیجه اول را تأیید می نماید. نکته دیگر آنکه آقای شریعتمداری در مورد نتیجه انتخابات، راه به هیچستان برده است چراکه معمولاً تنبیه با وجهه منفی در ذهن تداعی می شود و وجهه مثبت برای آن محلی از اعراب ندارد. از این رو نمی توان انتخاب شدن چهره شاخص طیف اصلاحات را تنبیه آنان توسط ملت شریف نام نهاد. آقای شریعتمداری باید بررسی کند که در دوره حاضر و در دوره اصلاحات، وجهه ایران در منطقه و دنیا ابهت داشت و از قدرت چانه زنی بیشتری در مقابل آمریکا و غرب برخوردار بود یا در دوره صدرات احمدی نژاد که جولانگاه روزنامه کیهان بود.
7- در بند پایانی سرمقاله کیهان اینچنین آمده که « اگرچه سخن از پیروزی و شکست در انتخابات، سخن پسندیدهای نیست ولی به روال جاری و آنچه بر سر زبانهاست، جریان یاد شده در کلیت انتخابات هفتم اسفند شکست خورده است و ضمن آن که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان است، مجلس خبرگان نیز، اولا شرح وظایفی کاملا متفاوت با مجلس شورای اسلامی دارد و ثانیا، اکثریت نزدیک به تمامی آنها در سراسر کشور از لیست اصولگرایان برخاستهاند و عالمان وارسته و فرهیختهای هستند که طی سالهای متمادی بارها نشان دادهاند، تنها دغدغه آنان دفاع از اسلام، انقلاب، رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست. بنابراین برخی از ادعاهای این روزها تنها در قالب «لاف گزاف» قابل ارزیابی است و بیرون از این حد و اندازه، کمترین وزنی ندارد. و مخصوصا یکی دو تن از کسانی که زبان به لافهای گزاف مورد اشاره گشودهاند، از این واقعیت بیشتر از دیگران باخبرند و به نظر میرسد در پی آنند که با اینگونه توهمپراکنیها، به خیال خود، روی روحیه حزبالله و تودههای وفادار اثر منفی بگذارند.
آقای شریعتمداری بر این اعتقاد است که ادعای طیف اصلاح طلب در خصوص در اختیار گرفتن کرسی های مهم بهارستان گزافی بیش نیست و آنها دارای کمترین وزن می باشند. در صورتی که این طیف 30 کرسی پایتخت را در ید خود قرار داده اند. بنابراین در جمهوری اسلامی ایران که قسم اعظم مراکز در پایتخت مستقر می باشد کسب تمامی کرسی های مجلس آن هم برای چهار سال، باید مدیرمسئول روزنامه کیهان را به تأمل بیشتر وادارد. در شهرستان های بزرگ و بسیاری مناطق دیگر، اصلاح طلب ها حائزاکثریت آرای مأخوذه شده اند و این مسئله نیز در تضاد با ادعالی شریعتمداری می باشد. نباید از کنار این مسئله گذر کرد که آقای شریعتمداری با انتشار این مطالب، عملاً جامعه را به دو طیف خودی و غیر خودی منقسم می نماید. این سیاست مصداق بارز تفرقه انگیزی است و فراموش نکنیم که " این تفرقه خواست واقعی استکبار است". در صورتی که شرایط این روزها که ایران مورد هجمه های رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای و بدخواهی های برخی طیف های داخلی می باشد چنین مسائلی را نمی طلبد و بنابراین توجه و تأمل در بیانات رهبر معظم انقلاب می تواند در بصیرت دهی و بینش بیشتر کارگر افتد.
*دانشجوی دکتری آینده پژوهی مطالعات سیاسی و کارشناس مسائل سیاسی
1- مدیر مسئول روزنامه کیهان در بند دوم نوشته خود بیان می دارد که: « درباره لیست سه گروه اصلاحات، کارگزاران و حامیان دولت برای مجلس خبرگان در استان تهران، 8 تن از نامزدهای این لیست، با فهرست نامزدهای معرفی شده از سوی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز مشترک هستند بلکه این 8 تن اصالتا نامزدهای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز هستند که سه گروه اصلاحات و کارگزاران و اعتدال از لیست جامعتین وام گرفته و در لیست خود جای داده بودند که مخالفت و اعلام بیاطلاعی اکثر آنان را در پی داشت.»
در این رابطه باید عنوان داشت که اشاره به این مهم با جمله « بی اطلاعی و اعلام مخالفت کاندیدای محترم خبرگان رهبری » که در لیست آقای هاشمی رفسنجانی قرار گرفتند از یک طرف بی احترامی و توهین به آنها است؛ چرا که این اشخاص از زمره مهره های شناخته شده هستند و بر رویدادها و روندهای ایران اسلامی اشراف دارند، نه اینکه از روی بی اطلاعی در لیست خاصی قرار گرفته باشند. و از سوی دیگر بعید به نظر می رسد که عصر انقلاب در ارتباطات و اطلاعات تأثیری بر ایران اسلامی نگذاشته باشد. نکته دیگر که باید بدان عنایت داشت این است که مخالفتی از سوی کاندیدای محترم مجلس خبرگان رهبری قرار گرفته شده در لیست آقای هاشمی رفسنجانی صورت نگرفته است. از این رو آقای شریعتمداری را به جهت "ادبیات سازی رسانه ای" و خبرهایی که " فوق بدیع " هستند می توان در کتاب رکوردهای گینس قرار داد. جدا از این بحث ها نباید از فرضیه بی اطلاعی آقای شریعتمداری از اقبال کاندیداهای محترم جهت قرار گرفتن در لیست آقای هاشمی نیز غافل ماند که سبب نگاشته شدن یادداشتی اعتراضی نسبت به انتخاب قاطع کاندیدای خبرگان مندرج در لیست نامبرده شده است.
2- در بند دوم یاداشت آقای شریعتمداری می خوانیم: « جریان یاد شده در حالی خود را پیروز انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری معرفی میکند که اولا؛ اکثریت نزدیک به تمام نامزدهای مجلس خبرگان در سراسر کشور به جبهه اصولگرایان تعلق دارند و ثانیا؛ در مجلس شورای اسلامی نیز فقط حائز اکثریت در تهران هستند و در سطح کشور اکثریت نمایندگان مجلس دهم را اصولگرایان برعهده دارند، بنابراین جریان مزبور برخلاف ادعای تبلیغاتی و البته زودگذر و بیدوام خود - برنده و پیروز انتخابات روز هفتم اسفند نیست».
در این خصوص اولین نکته ای که به ذهن متبادر می شود این است که طیف تندرو به جهت نفوذی که در مرکز بررسی صلاحیت های کاندیداها داشت، اقدام به قلع و قمع کردن ـ تضیع حق الناس ـ چهره های شاخص و کاردان جریان اصلاحات و حتی افراد بی طرف و معتدل نمود. این طیف با علم به شکست سنگین در انتخابات تهران سعی داشتند در حوزه های انتخابی شهرستان ها جبران مافات نمایند. ثانیاً این جریان درصددند تا با فضاسازی های بی دوام و زودگذر اینگونه القاء نمایند که در شهرستان ها، اصولگراها رأی قاطبه ملت شریف را بدست آورده اند. در صورتی که پیروزی طیف قدرتمند و بانفوذ اصلاحات در تهران و شهرستان های مهم قطعی شده است. نکته دیگر اینکه این جریانی که آقای شریعتمداری بیان می دارد که " ادعای تبلیغاتی زودگذر و کم دوام " دارند ، اکنون برای چهار سال قرار است بر صندلی های مقدس بهارستان از منافع ملی ملت شریف دفاع نمایند و بعید می دانیم که چهار سال مدت کمی باشد و تحلیل شریعتمداری چندان به صواب نزدیک نیست. همچنین آقای شریعتمداری باید توجه داشته باشند که اسلام دین اعتدال است و انقلاب اسلامی، انقلابی معتدل بوده، هست و خواهد بود.
3- در بنددیگر از یادداشت نامبرده اینگونه آورده شده که:« دیروز، روزنامههای زنجیرهای و سایتهای داخلی و خارجی حامی جریان مورد اشاره، در اقدامی هماهنگ صفحات اول خود را با تیترهای درشت به پیروزی این جریان در انتخابات هفتم اسفند اختصاص داده بودند و از کنار این واقعیت غیرقابل انکار عبور کرده بودند، که «ایران فقط تهران نیست» و مجلس دهم با حضور همه نمایندگان تشکیل میشود و نه فقط نمایندگان تهران. گفتنی است در انتخابات ریاستجمهوری 88 نیز عدهای از فتنهگران با استناد به رأی بیشتر در تهران، اصرار داشتند آن برتری رأی را به حساب کل کشور جا بزنند که... بگذریم ».
آقای شریعتمداری عامدانه یا غیرعامدانه ـ که بعید به نظر می رسد ـ از این موضوع غفلت نموده اند که تمرکز وی در جملگی نوشته های پیشینش بر پایتخت کشور بوده است؛ به طوری که انگار « ایران فقط تهران است» ؛ اما حالا چه شده که ایشان از نظرات و آراء شهرستان ها و صدای مردمان محروم در گوشه و کنار این آب و خاک صحبت به میان می آورد. موضوع چندان پیچیده نیست با ادبیات خیلی ساده می توان گفت که تغییر جهت یا شیفت پارادایمی ـ البته از نوع غیر علمی ـ نتیجه واگذاری میدان عمل در تهران آن هم بدون انتخاب حتی یک کاندیدا از اصولگرایان، بوده است. ایشان سعی دارند که به نوعی از شهرستان ها مایه بگذارند. از این رو آقای شریعتمداری امروز برخلاف مدت ها پیشتر شعار « ایران بدون تهران » ـ به عنوان ترجمانی دقیق تر از ایران فقط تهران نیست ـ را تا چهار سال دیگر جهت تهییج اصولگرایان ـ آن هم بیشتر معتدل ـ انتخاب شده از شهرستان ها را به یدک می کشد.
4- مدیر مسئول روزنامه کیهان همچنین در بند دیگری از یادداشت خود بیان می دارد که : « طی سی و چند سال گذشته، همواره در مجلسهایی که بعد از انتخابات ریاستجمهوری تشکیل شدهاند، اکثریت با نمایندگان حامی دولت - صرفنظر از این یا آن دولت- بوده است. مثلا - و فقط به عنوان مثال - در مجلس ششم که بعد از انتخاب آقای خاتمی تشکیل شده بود، 220 تن از نمایندگان جبهه اصلاحات حضور داشتند و حال آن که براساس آمار موجود از نتیجه انتخابات اخیر، مجموعه نمایندگان حامی دولت و اصلاحطلب و کارگزارانی مجلس پیشروی، نه فقط اکثریت ندارند بلکه در اقلیت نیز هستند و اکثریت با نمایندگان اصولگراست که اگرچه ضددولت نیستند - و نباید هم باشند - ولی تابلوی تعریف شده حامیان دولت را هم ندارند. بنابراین به وضوح میتوان نتیجه گرفت؛ انتخابات هفتم اسفند برخلاف ادعای پرسر و صدای این روزها، نشانه اقبال مردم به دولت و حامیان آن نیست و رضایت ملت از عملکرد 3 ساله دولت محترم را در پی ندارد».
اولین نکته ای که آقای شریعتمداری ـ البته به عنوان فردی مومن و انقلابی ـ باید بدان آگاهی یابند این است که اقبال عمومی مردم نسبت به دولت و سیاست های دلسوزانه آنان مثبت می باشد و از عملکرد بیش از دو ساله دولت رضایت نسبی دارند و به علاوه مردم منتظر چنین روزی بودند تا حرکتی که خرداد 1392 آغاز شد را در 7 اسفند تکمیل نمایند. بنابراین دخالت دادن دولت، اقبال عمومی و مسائلی از این قبیل فرافکنی و اقدامی هدفدار بیش نیست که نیم نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 دارند. بد نیست آقای شریعتمداری چندین و چند بار به پیغام انتخاباتی آقای سید محمد خاتمی به عنوان لیدر جریان اصلاحات توجه و تأمل عمیق نمایند.
5- آقای شریعتمداری همچنین بیان می دارد که باید توجه داشت: « که جریان یاد شده طی چند ماه گذشته بیآن که دستاورد قابل توجهی از برجام نظیر لغو تحریمها، گشایش سوئیفت، برقراری روابط تجاری، سرمایهگذاری خارجی، گشایش اقتصادی، بازگشت داراییهای مسدود شده و... - که هیچکدام تحقق نیافته است - ارائه دهد، اصرار داشت از برجام با عناوینی مثل فتحالفتوح! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران و... یاد کند و در همان حال از انتخابات هفتم اسفند با عنوان برجام 2 یاد میکردند. ولی نتیجه انتخابات به گونهای که شرح آن گذشت نشان داد مردم هوشیارتر از آنند که از دست دادههای نقد را با وعدههای نسیه هموزن تلقی کنند».
ابتدا به ساکن باید به این مهم عنایت داشت که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) پس از برجام از تیم هسته ای به جهت دفاع از حق هسته ای ایران تشکر کردند و خطر برخی مسائل را نیز به آنان گوشزد کردند. رهبر عزیز انقلاب نمایندگانی در شورای عالی امنیت ملی دارند و بعید به نظر می رسد بدون لحاظ شدن نظرات رهبری و انعکاس آن در متن برجام این مهم تصویب می شد و چهره اجرایی به خود می گرفت. بنابراین مهر تأیید رهبری بر روی برجام است و مشروعیت نهایی خود را از رهبری می گیرد. از این رو چرایی مخالفت آقای شریعتمداری و امثال ایشان با برجام ربط دادن آن به تمامی مسائل دیگر از جمله انتخابات، پرواز هواپیماها و ... را باید در معرض عقل های سلیم گذاشت. نباید از کنار این مسئله گذشت که آقای شریعتمداری به شور و شوق و جشن های ایرانیان با انگیزه و پر نشاط، بعد از توافق هسته ای وقعی نمی نهد، از این رو ایشان بدون توجه به نظر اکثریت مردم ایران خواستار فرجام بد برجام هستند و از هیچ اقدامی جهت تخریب وجهه آن دریغ نمی کنند. در صورتی که همه باید مطیع امر رهبری باشند و هم نظرات مردم را در دیدگاه های خود انعکاس دهند. در کمال ناباوری ـ البته چندان عجیب نیست ـ آقای شریعتمداری بیان می دارند که "مردم هوشیارتر از آنند که از دست دادههای نقد را با وعدههای نسیه هم وزن تلقی کنند". باید به سیاست نهفته در پس این جمله آقای شریعتمداری توجه نمود. آقای شریعتمداری مجدداً در صدد مشروعیت زایی از توافق هسته ای مورد اقبال مردم است. وی از یک طرف بر این اعتقاد است که اصولگراها در اکثریت هستند و از سوی دیگر بیان می دارد که مردم نسبت به طبعات و مضرات برجام آگاه شده اند و به این خاطر در هفت اسفند با قاطعیت به اصولگراها رأی دادند. فارغ از تمامی تفاسیر موافق و مخالف برجام مردم از یک سو از سیاست های افراط گرایان بی منطق به ستوه آمده بودند و از سوی دیگر نمایندگان دلسوزی را انتخاب نمودند که دیگر مملکت را عقب تر نگه ندارند. البته انتخاب چهره های شاخص و بانفوذ اصلاح طلب نشان داد که مردم هشیارتر از آن هستند که " تحت تاثیر وعده ها و تبلیغات توخالی و تهی از منطق شریعتمداری و امثال وی" قرار بگیرند.
6- با گذر از بندهای ابتدایی سرمقاله شریعتمداری به نکته جالبی می رسیم، ایشان بر این اعتقاد است که « این روزها رسانهها و برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی با استناد به توهم پیروزی مدعیان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفندماه، بر طبل توخالی « تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران» میکوبند و با نادیده گرفتن این واقعیت محسوس و غیرقابل انکار که اکثریت قاطع مجلس دهم نیز در اختیار اصولگرایان است، آرزوی همیشه بر باد رفته خود را به این خبر تبدیل میکنند که مدعیان اصلاحات با حضور حداکثری در مجلس آینده، برای تغییر سیاستهای جاری ایران اسلامی تلاش خواهند کرد. این توهم پراکنی در حالی است که مدعیان اصلاحات بعد از عبور از چند مرحله ناموفق قبلی و شکستهای پی در پی، چارهای جز تمکین و تسلیم در برابر اصول و مبانی نظام ندیدهاند. این جماعت در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با مدیریت بیپرده مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل، خیانت بزرگتری را به صحنه آورده و علیه حاکمیت خروج کردند. این اقدام خائنانه نیز راه به جایی نبرد و مدعیان اصلاحات - و نه همه اصلاحطلبان - در ادامه با تحریم انتخابات مجلس نهم، بار دیگر وزن خود را در مقابله با نظام اسلامی آزمایش کردند و باز هم مثل گذشته، شکست خوردند و سرافکندگی دیگری را به کارنامه خود افزودند. امروزه اما، جریان یاد شده با درک این واقعیت که نظام اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد، به بستر قانون روی آورده و در انتخاباتی شرکت کردهاند که با همان ساز و کار همیشگی انجام میشود و این اعتراف صریح به ناکامی در خروج از حاکمیت، خروج علیه حاکمیت، تحریم انتخابات و... است. بنابراین برخلاف توهمپراکنی بیگانگان که با سکوت برخی از مدعیان اصلاحات نیز همراه است، بازگشت کنونی این جریان به شرکت در انتخابات حاصل تنبیه آنان از سوی ملت است و یک پیروزی بزرگ و مثالزدنی برای جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت مقتدرانه آن تلقی میشود»
آقای شریعتمداری در این بند درصدد پیاده سازی بسیاری از عقاید و عقده های خود از طیفی بوده که اکنون خیل عظیمی از آنان توسط مردم انتخاب شده اند. از این رو باید به ذکر چند نکته مهم اشاره داشت: اولاً اینکه بعید به نظر می رسد جریان اصلاح طلب یک مشت ـ بنا به عقیده شریعتمداری ـ آدم وطن فروش باشند که گردن خود را برای انداختن قلاده های بردگی آماده کرده باشند و اتهاماتی از این قبیل، تنها موجب خدشه به وحدت فراگیر ملی می شود و از سوی دیگر تضییع حق الناس است. چرا که وارد ساختن اتهامات بی پایه و اساس در مبانی دینی جایی ندارد. آقای شریعتمداری بر این اعتقاد است که این جریانی که اکنون انتخاب شده اند همان کسانی هستند که بندوبساط سال 88 را راه اندختند و از حکومت خروج کرده بودند همچنین وی بیان می دارد که در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت، و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات اصول انقلاب اسلامی و آرمان مقاومت و روحیه استکبار ستیزی دریغ نکردید. خب! به کجا رسیدید؟" در صورتی که اگر چنین چیزی صحت داشت مردم بصیر ایران هیچ وقت به آنان رای نمی دادند و حتی آنها را طرد می کردند. از این رو مدیر مسئول کیهان باید در این خصوص بیشتر تأمل نمایند. از این رو اقبال مردم نسبت به این طیف دو نتیجه می دهد یکی اینکه مردم این جریان را قبول دارند و خط بطلانی بر نظرات آقای شریعتمداری می زنند و دوم اینکه این مردمی که به نمایندگان اصلاحات رای داده اند فاقد عقل و تشخیص خوب و بد خود است. که نتیجه دوم نزدیک به صواب نیست و بررسی اوضاع و احوال فعلی، بیشتر نتیجه اول را تأیید می نماید. نکته دیگر آنکه آقای شریعتمداری در مورد نتیجه انتخابات، راه به هیچستان برده است چراکه معمولاً تنبیه با وجهه منفی در ذهن تداعی می شود و وجهه مثبت برای آن محلی از اعراب ندارد. از این رو نمی توان انتخاب شدن چهره شاخص طیف اصلاحات را تنبیه آنان توسط ملت شریف نام نهاد. آقای شریعتمداری باید بررسی کند که در دوره حاضر و در دوره اصلاحات، وجهه ایران در منطقه و دنیا ابهت داشت و از قدرت چانه زنی بیشتری در مقابل آمریکا و غرب برخوردار بود یا در دوره صدرات احمدی نژاد که جولانگاه روزنامه کیهان بود.
7- در بند پایانی سرمقاله کیهان اینچنین آمده که « اگرچه سخن از پیروزی و شکست در انتخابات، سخن پسندیدهای نیست ولی به روال جاری و آنچه بر سر زبانهاست، جریان یاد شده در کلیت انتخابات هفتم اسفند شکست خورده است و ضمن آن که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان است، مجلس خبرگان نیز، اولا شرح وظایفی کاملا متفاوت با مجلس شورای اسلامی دارد و ثانیا، اکثریت نزدیک به تمامی آنها در سراسر کشور از لیست اصولگرایان برخاستهاند و عالمان وارسته و فرهیختهای هستند که طی سالهای متمادی بارها نشان دادهاند، تنها دغدغه آنان دفاع از اسلام، انقلاب، رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست. بنابراین برخی از ادعاهای این روزها تنها در قالب «لاف گزاف» قابل ارزیابی است و بیرون از این حد و اندازه، کمترین وزنی ندارد. و مخصوصا یکی دو تن از کسانی که زبان به لافهای گزاف مورد اشاره گشودهاند، از این واقعیت بیشتر از دیگران باخبرند و به نظر میرسد در پی آنند که با اینگونه توهمپراکنیها، به خیال خود، روی روحیه حزبالله و تودههای وفادار اثر منفی بگذارند.
آقای شریعتمداری بر این اعتقاد است که ادعای طیف اصلاح طلب در خصوص در اختیار گرفتن کرسی های مهم بهارستان گزافی بیش نیست و آنها دارای کمترین وزن می باشند. در صورتی که این طیف 30 کرسی پایتخت را در ید خود قرار داده اند. بنابراین در جمهوری اسلامی ایران که قسم اعظم مراکز در پایتخت مستقر می باشد کسب تمامی کرسی های مجلس آن هم برای چهار سال، باید مدیرمسئول روزنامه کیهان را به تأمل بیشتر وادارد. در شهرستان های بزرگ و بسیاری مناطق دیگر، اصلاح طلب ها حائزاکثریت آرای مأخوذه شده اند و این مسئله نیز در تضاد با ادعالی شریعتمداری می باشد. نباید از کنار این مسئله گذر کرد که آقای شریعتمداری با انتشار این مطالب، عملاً جامعه را به دو طیف خودی و غیر خودی منقسم می نماید. این سیاست مصداق بارز تفرقه انگیزی است و فراموش نکنیم که " این تفرقه خواست واقعی استکبار است". در صورتی که شرایط این روزها که ایران مورد هجمه های رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای و بدخواهی های برخی طیف های داخلی می باشد چنین مسائلی را نمی طلبد و بنابراین توجه و تأمل در بیانات رهبر معظم انقلاب می تواند در بصیرت دهی و بینش بیشتر کارگر افتد.
*دانشجوی دکتری آینده پژوهی مطالعات سیاسی و کارشناس مسائل سیاسی
اقای شریعتمداری مرد بزرگی هست
بله آقای شریعت مداری مرد شریفی هستند،اما باید این رو هم فراموش نکرد که انتقاد آنهم از نوع منصفانه و سازنده به معنای تخریب و توهین کسی نیست،افراط از طرف هر کس باشد محکوم است،ما شیعیان کسی هستیم که معتقد بود خیر الامر اوسطها،رهبر معظم انقلاب هم برحذر داشته اند آحاد جامعه را از افراط و ایجاد قطب بندی و تفرقه در جامعه و مرزبندی خودی و غیر خودی،خائن و خادم و همچنین حاشیه رانی و غیرستیزی،گرچه جناب شریعت مداری به حق از مردان دلسوز نظام هستند و بر کسی پوشیده نیست این مساله.
شما امار تهران را با کل ایران اشتباه گرفتید کافی نگاهی به اظهارات سخیف حسین مرعشی داشته باشید که ما روستاییان را توسعه نیافته سیاسی نامید چون به خواسته او وقعی ننهادیم
دوم خوب است حداقل اظهارات موحدی کرمانی و جمعی دیگر را که خود را مبرا از لیست اعلام کرده اند مطالعه می کردید
خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل
خوب است گاهی هم حقیقت را خارج از نگاه حزبی به رشته تحریر دراورید
نه از اون ریشت و نه از این مطالبت
از از این قلم طنز گونه شما
نه از آن ادعای انقلابی بودن شما
متأسفیم برای شما که قلم خود را فروختید
اما جانب انصاف رعایت شود بهتر است
مردم بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرده اند
آقای شریعتمداری هم برای این کشور بر طبل می کوبد
دشمنی خونی که با اصلاح طلب ها ندارد
بر عکس اصلاح طلب ها با اون دشمنی دارند