غلامرضا نظربلند تحلیل کرد:
«کاغذپاره» تقویت شد
گرچه انگلیس فقط یک پایش داخل اتحادیه اروپا بود و چندان تمایلی به حضور تمامقد در این اتحادیه نداشت اما انصراف از همین حضور نصفه و نیمه هم اقتصاد اروپا و بازارهای جهانی را به لرزه درآورد.
در اولین ساعتهای اعلام نتایج رفراندوم، ارزش برابری پوند و یورو در برابر دلار شدیدا افت کرد و قیمت نفت نیز در یک بازی با حاصلجمع صفر با تقویت دلار، کاهش یافت.
به گزارش رویداد 24 به نقل از شرق ، غلامرضا نظربلند، اقتصاددان، میگوید با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا آهنگ تضعیف و چهبسا فروپاشی این بلوک قدرتمند نواخته شد و همین باعث میشود از این پس کشورها در مذاکره و مبادله با این اتحادیه، قدرت چانهزنی بیشتری داشته باشند. نظربلند همچنین معتقد است بهزودی رتبه اعتباری انگلیس کاهش مییابد و این به معنای افزایش هزینه مبادلاتی دنیا با این کشور خواهد بود که البته آثار آن در بلندمدت ظهور خواهد کرد. این اقتصاددان درباره تأثیراتی که این اتفاق میتواند بر اقتصاد ایران داشته باشد، پای چینش سبد ارزی کشور را به میان میآورد که با اعتقاد به کاغذپارهبودن دلار، به سوی ارزهای جایگزین آن روی آورده است؛ درحالیکه ٨٩ درصد از معاملات جهان، مستقیم یا غیرمستقیم، با دلار انجام میشود و وزن این ارز در سبد ارزی کشور باید به اندازه قدرت و سیطره آن باشد. به گفته او، فعلا معامله نفت با یورو باعث زیان است؛ درحالیکه در معامله نفت با دلار این زیان همپوشانی و ناپدید میشود.
شهروندان بریتانیایی در رفراندوم اخیر به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا رأی دادند. تبعات اقتصادی خروج این کشور از اتحادیه اروپا چه خواهد بود؟
ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که انگلیس هیچگاه در جامعه اروپایی حضور تمامعیار نداشت و فقط یک پایش در این اتحادیه بود، شاهد این حرف هم این است که این کشور پول ملی خود را حفظ کرد و هیچگاه جای پوند را به یورو نداد. علاوهبراین وارد قرارداد شینگن نیز نشد و با حفظ استقلال در موضوع ویزا، هیچوقت یکپارچگی مدنظر اروپا را ایجاد نکرد؛ بنابراین انگلیس هیچگاه عضو تمامعیار جامعه اروپایی نشد، چراکه سیاستها، پیشینه و سابقه انگلیسیها به آنها اجازه نمیداد به پیمانی وارد شوند که در آن حرف اول را نمیزنند. یکی از دلایلی که انگلیسیها چندان تمایل نداشتند در اتحادیه اروپا بمانند همین مسئله بود که آنها نقش اول را نداشتند، در واقع آلمان و فرانسه بهعنوان قدرتهای فائقه اقتصادی در جامعه اروپایی حضور داشتند و بعد از این دو کشور، انگلیس میتوانست بهعنوان یک قدرت مطرح شود. از سوی دیگر انگلیسیها از منظر سیاسی هم به آمریکاییها بسیار نزدیکتر هستند تا به سایر کشورهای اروپایی.
به گفته شما انگلیس حضور تمامعیاری در اتحادیه اروپا نداشته است، پس نقش اقتصادی این کشور در اتحادیه اروپا چه بوده که با خروج خود، توانسته تأثیرات بیسابقهای بر شاخصهای اقتصادی اروپا بهویژه ارزش یورو در برابر دلار بگذارد؟
بههرحال انگلیس در کنار آلمان و فرانسه از قدرتهای اقتصادی این اتحادیه قلمداد میشده؛ اما این تأثیرات تاحدودی روانی است. در واقع شاید انتظار نمیرفت نتیجه این همهپرسی، رأی به خروج انگلیس از جامعه اروپایی باشد. بیشتر نظرسنجیها حتی تا دقایقی قبل از اتمام رفراندوم هم حکایت از این داشت که حدود ٥٢ درصد خواهان ابقا در اتحادیه اروپا هستند؛ اما عاقبت نتیجه کاملا عکس شد و طبیعی بود که مقداری شوک به بازارها وارد شود. انگلیس باید در دو سال بهطور کامل از اتحادیه اروپا خارج شود؛ اما شاید از آنجا که نتیجه همهپرسی خلاف انتظار بود، بازارهای جهانی عکسالعمل منفی شدیدتری نشان دادند. در این ماجرا دلار تقویت شد و از آنجا که ارزشگذاری نفت براساس دلار انجام میشود، وقتی ارزش دلار تغییر کند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر قیمت نفت تأثیر میگذارد.
برخی معتقدند قیمت نفت بهدلیل آیندهنگری برای تشدید بحران اقتصادی اروپا کاهش پیدا کرده است. با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، این اتحادیه در حوزه اقتصاد چه وضعیتی پیدا میکند؟
ماجرای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا از نظر روانی یک زلزله است؛ اما از نظر عملیاتی اینطور نیست که دستوپای اروپا بسته شده و متلاشی شود. به عبارتی، تبعات روانی این اتفاق توانست اثراتی بر مسائل اقتصادی اتحادیه اروپا بگذارد و میتواند تبعات عملیاتی هم داشته باشد؛ اما زمانبر است. قیمت نفت با این اتفاق افت کرد؛ اما از آنسو ارزش برابری دلار و یورو افزایش یافت. در حقیقت افت قیمت نفت و افزایش قیمت دلار، یک بازی با حاصل جمع صفر بود؛ یعنی از یک سو قیمت نفت کاهش یافت؛ اما از دیگر سو دلار تقویت شد و آن گپ کاهش قیمت نفت را پر کرد، البته اگر ما نفت را با یورو معامله کنیم افت قیمت نفت باعث زیانمان خواهد شد.
فعلا به دلیل محدودیتهایی که ایران در استفاده از دلار دارد، درآمدهای نفتی خود را به یورو و ارزهای دیگر دریافت میکند. به نظر این کاهش درآمدهای نفتی مقطعی است یا ادامهدار؟
بازارهای جهانی از دوشنبه دوباره آغاز به کار میکنند، اگر در سه، چهار روز کاری آینده، ریزش و کاهش ارزش برابری پوند و یورو در مقابل دلار ادامه داشته باشد، نشان از این دارد که برخورد بازار صرفا هیجانی نیست بلکه با تحلیل ارزش برابری، یورو و پوند را در مقابل دلار کاهش میدهد. در این صورت ارزش برابری این ارزها در برابر دلار میتواند بهشدت کاهش یابد و این مسئله برای امور جاری و معاملاتی ما اتفاق مثبتی نخواهد بود. تعیین قیمت نفت هم در این وضعیت بیشتر شبیه پیشگویی است و گرچه برخی تا ٤٠ دلار را نیز برای قیمت نفت پیشبینی میکنند اما براساس فاکتور عملیاتی، اگر واکنش منفی بازارها ادامه پیدا کند، دیگر روانی و هیجانی محسوب نمیشود و میتواند روی قیمتها، ازجمله قیمت نفت، اثر میانمدت داشته باشد.
این تبعات روانی ناشی از خروج بریتانیا از جامعه اروپایی تا چه زمانی استمرار دارد؟
روزهای اول که به صورت شوک است. بعد از آن از شوک خارج میشود اما باز هم جنبههای روانی آن باقی خواهد ماند. بالاخره یک عضو قدرتمند از یک پیمان و جامعه مشترک خارج شده و این مسئله میتواند روی دیگر کشورها بهخصوص کشورهایی که عضو جامعه اروپایی هستند اما چندان با آن همگرایی ندارند، اثرگذار باشد. حالا روحیه مردم این کشورها میتواند تقویت شود و بهنوعی از خروج انگلیس الگوبرداری کنند. برای اثرات روانی این اتفاق نمیتوان بازه زمانی کوتاهمدت فرض کرد. این تبعات نهایتا میتواند حتی به متلاشیشدن جامعه اروپا هم منتهی شود البته نه در کوتاه یا میانمدت.
اتحادیه اروپا یکی از قطبهای اساسی و اقتصادی در کنار آمریکا، چین و روسیه محسوب میشود. به نظر شما با خروج انگلیس از این اتحادیه، تفاوتی در چینش جهانی قدرتها ایجاد میشود؟
تبعات خروج انگلیس از اتحادیه اروپا چندگانه بود و تبعات سیاسی و اقتصادی آن متفاوت است و با هم همگرایی ندارند. تاکنون رتبه اعتباری انگلیس تریپلای (AAA) بود؛ یعنی بالاترین رتبه اعتباری را داشت که بهواسطه آن، ریسک سیاسی در مبادله با این کشور کاهش پیدا میکرد و حتی به صفر میرسید؛ اما به نظر من پس از این اتفاق، بهزودی رتبه اعتباری انگلیس به (AA) کاهش پیدا میکند یعنی مقدار ریسک سیاسی انگلیس افزایش مییابد و هزینه مبادله با این کشور بالا میرود. معنی این اتفاق این است که دنیا در مبادله با انگلیس مقداری دچار هزینه معاملاتی خواهد شد. این تبعاتی است که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا برای اقتصاد بینالمللی دارد. تبعات این ماجرا از منظر سیاسی میتواند منجر به دومینوی برگزاری رفراندوم برای استقلالطلبی شود. یعنی ممکن است اسکاتلندیها و مردم ایرلند شمالی هم عزم خود را برای اینکه مستقل شوند، جزم کنند و درواقع آنها هم به سمت رفراندوم بروند و رأی به خروج از کشور مادر یعنی انگلیس بدهند. البته این تبعات اقتصادی و سیاسی بهگونهای نخواهد بود که با خروج انگلیس از جامعه اروپایی، این اتحادیه بهزودی از هم بپاشد یا رتبه اعتباری انگلیس خیلی کم شود و هزینههای مبادلاتی آن افزایش پیدا کند و دچار مشکلات اساسی شود.
با کاهش رتبه اعتباری انگلیس، تغییری در رشد اقتصادی اروپا یا جهان ایجاد میشود؟
طبیعتا تأثیر دارد؛ بالاخره هرکدام از این تحولات میتواند موجب زیان یا سود کشورهایی شود و این قضیه کلا شاید از جهاتی مثبت نباشد چراکه جهان به سوی یکپارچگی میرفت اما وقتی این یکپارچگی شروع به ازهمپاشیدگی میکند میتواند مقدمهای حداقل روانی برای فروپاشیهای بعد باشد و اینها باب طبع اقتصاد جهانی، که بسیار روی ثبات تأکید دارد، نخواهد بود. معادلات قدری منفی میشود اما از نظر سیاسی ممکن است بهتر باشد که این بلوکهای قدرتمند شکل نگیرند تا کشورهای کوچک و کشورهایی که در این بلوکها نیستند به حاشیه رانده شوند. این ماجرا را به نفع ایران میبینم که مقداری دست بالا در مذاکره و مراوده با انگلیس و جامعه اروپایی پیدا کنیم اما در این قضیه آمریکا تقویت شد.
نتیجه رفراندوم انگلیس میتواند به نفع چه کشور یا کشورهایی باشد؟
به نظر من خروج انگلیس از جامعه اروپایی به مثابه یک مائده آسمانی برای آمریکاییها بود چراکه سیاستهای انگلیسها بیشتر با آمریکاییها همگرایی داشت اما جامعه اروپایی دست آنها را بسته بود و انگلیس باید به مقررات و مصوبات جامعه اروپایی پایبند میماند. ازسویدیگر آمریکا همیشه جامعه اروپایی را بهنوعی قدرت مقابل خود تلقی میکرد و پول اروپایی را نیز رقیب و حریف مقابل پول خود میدانست. این ماجرا کلا به نفع آمریکا تمام شد و افزایش ارزش دلار در برابر یورو نیز به همین دلیل بود.
چین و روسیه هم بعد از این ماجرا از یک جهت قدرت مانور بیشتری پیدا میکنند. حالا دیگر جامعه اروپایی مقداری تضعیف شده است و طبعا آن بلوک یکپارچه قوی و قدرقدرت نیست که وقتی کشورهای دیگر قصد مذاکره با آن را داشتند با یک هژمونی روبهرو شوند. اینک به علت کاهش قدرت جامعه اروپایی، کشورهای دیگر بهویژه چین و روسیه بسیار راحتتر میتوانند مذاکرات خود را با این اتحادیه به پیش ببرند.
ایران هم به عنوان یک قدرت منطقهای میتواند از این مسئله منتفع شود و مذاکرات خود با جامعه اروپایی را راحتتر به پیش ببرد. از طرف دیگر جامعه اروپایی هم حالا نیازمند این است که با قدرتهای بینالمللی و منطقهای همسویی بیشتری پیدا کند تا جبران مافات خروج انگلیس بشود. در حقیقت تقویت رابطه جامعه اروپایی با کشورهای دیگر راهکاری برای پرکردن خلأ ناشی از این اتفاق است و در این بِدهبِستان، بیشک اروپاییها برخلاف گذشته تاحدی دستِ بِده خواهند داشت.
پس از اعلام نتایج رفراندوم، قیمت پوند در برابر دلار ١٠ درصد افت کرد. در این شرایط دیگر ارزها چه وضعیتی پیدا میکنند؟
کشوری که با انگلیس مراودات زیادی داشته باشد، طبیعتا تأثیر زیادی هم میپذیرد اما کشورهایی که مراوده آنچنانی با پوند نداشته باشند تأثیر آنچنانی هم نخواهد پذیرفت؛ مثلا روپیه هند تضعیف میشود چراکه این کشور مراودات زیادی با انگلیس دارد اما ممکن است ین ژاپن چندان تأثیری نپذیرد.
در دوره تحریم گفته میشد چینش سبد ارزی ایران باید از دلار به سمت یورو شیفت کند. وزیر نفت هم بعد از تحریمها گفت بهتر است معاملات نفتی را با یورو انجام دهیم. حالا که ارزش یورو در برابر دلار کاهش پیدا کرده و سبد ارزی ما هم کمتر شامل دلار میشود چه اتفاقی میافتد؟
این اتفاق باعث زیان ما میشود. من نمیدانم آخرین وضعیت سبد ارزی کشور چیست؛ اما کلا به دلیل کاهش ارزش یورو در هر نوع تبادلی که با یورو پول دریافت میکنیم زیان خواهیم کرد اما اگر پرداختهایی با یورو داشته باشیم به نفع ما خواهد بود. باید دید وزن کدامیک برای ما بیشتر است. اگر وزن پرداختهای ما با یورو بیش از دریافتها باشد به نفعمان خواهد بود اما از آنجا که ما برای جایگزینی ارزهای دیگر بهجای دلار بیشتر به سمت یورو رفتهایم، اتفاق اخیر در مجموع میتواند به زیانمان باشد.
با این حساب و با توجه به اینکه گفتید احتمالا اثرات روانی ماجرای انگلیس ادامهدار خواهد بود، حالا باید معاملات خود را به دلار برگردانیم که در حال تقویت است؟
مشکل ما این است که بانکهای آمریکایی هنوز با ما راه نیامدهاند؛ سوییفت باز است اما در حوزه دلار عملیاتی نیست. تا وقتی هم که اینطور باشد، شیفت به دلار دست ما نیست اما در هر صورت باید در سبد ارزی کشور ضمن اینکه ارزهای محکم دیگر را هم داریم، دلار وزن بیشتری داشته باشد؛ این کار به نفع کشور است. ما باید به سمتی برویم که واقعیت دلار را بپذیریم. تا وقتی ذهنیت ما این باشد که دلار کاغذپارهای بیش نیست، طبیعتا به سمت آن هم نخواهیم رفت اما اگر واقعیت را بپذیریم که ٦٥ درصد معاملات جهانی به صورت مستقیم و ٨٩ درصد معاملات جهانی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با دلار انجام میشود، حتما خواهیم پذیرفت که وزن دلار در سبد ارزی کشور باید به اندازه واقعیت قدرت این ارز باشد.