اگر اعتمادتان به خبرنگاران را از دست دادهاید، این مطلب را بخوانید
رویداد۲۴ سارا ریاضی: بنیان خبرنگاری بر «اعتماد» است و این گوهر، نایاب است. تحقیقات موسسات غربی در سال ۲۰۲۲ نشان میدهد مردم جهان اعتمادشان را به خبرنگاران از دست دادهاند. در ایران البته وضع بدتر است. به یاد بیاورید خبرنگاران خبر سرنگونی هواپیمای اوکراینی را از زبان رئیس سازمان هواپیمایی، سخنگوی فلان نهاد و عضو سابق فلان اتحادیه پوشش دادهاند با این تصور که منابع خبری آنها قابل اعتمادند! خبرنگاران ناآگاهانه به آمارهای منتشر شده در فلان مرکز رسمی استناد کردهاند و بعدها متوجه شدهاند که رئیس مرکز یا رئیس رئیس مرکز با پولهایی که از آمارهای دروغین به جیب زده پناهنده کانادا شده است؛ آنها هر روز وارد میدان میشوند تا داستان دلخراش مردم را گزارش کنند، روز بعد به سراغ سوژه بعدی میروند و به ندرت با کسانی که هنوز در غم و شوک فرو رفتهاند، در ارتباط میمانند.
صحبت از آگهیچیهای حاکمیتی نیست. به قول «دیوید رندال» خبرنگار با سابقه بریتانیایی «خبر، چیزی است که کسی در جایی در پی پنهان کردن آن است؛ مابقی آگهی است.» حرف از رسانههای به ظاهرا مستقل است. در همین رسانهها، خبرنگاران به ندرت از مقابل لنز دوربین «سراسربین» (Panopticon) حاکمیت دور میشوند. غم نان یا بیم جان؛ هر کدام که باشد مایه ننگ حرفه خبرنگاری است. اگر اعتمادتان را به این حرفه از دست دادهاید این یادداشت را از پاراگراف بعد بخوانید.
یکسال پیش تسلسل باطل شکسته است. روزنامهنگارانی که ماجرای مهسا امینی را پوشش دادند، به ویژه نیلوفر حامدی و الهه محمدی «اعتماد» را به خبرنگاری در ایران برگرداندند و حالا با اعتماد به نفس بیشتری میشود کارت خبرنگاری را از جیب بیرون آورد.
مطالبی درباره روزنامهنگاری در ایران
سرکوب رسانهها در دوره مدرن چگونه انجام میشود؟
میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل؛ روزنامه نگار پیشگام
سیداشرفالدین گیلانی؛ روزنامهنگاری که به تیمارستان فرستاده شد
دکتر حسین فاطمی؛ روزنامهنگاری که تیرباران شد
تاریخ دردناک روشنفکری در ایران؛ نویسندگانی که سرکوب یا کشته شدند
عجیبترین بازداشتهای خبرنگاران در ایران
راویان در بند!/ خبرنگارانی که ساکن اوین هستند
سال ۲۰۲۱ یک نظرسنجی در آمریکا خبرنگاری را به عنوان بدترین شغل رتبه بندی کرد. این گزارش که توسط «کریر کست» منتشر شده، میگوید که خبرنگار بودن از کار کردن روی یک سکوی نفتی هم بدتر است. علت این انتخاب، ترکیب استرس زیاد و حقوق پایین است.
آن جوک قدیمی که وودی آلن در فیلم «آنی هال» رو به دوربین تعریف میکند را به خاطر دارید؟ دو زن مسن درباره یک هتل کوهستانی میگویند «دختر! غذای اینجا واقعاً وحشتناک است.» دیگری میگوید: «آره، میدانم؛ ضمنا خیلی هم کم است.»
این احساس امروز من نسبت به خبرنگاری است. پر از تنهایی، بدبختی، ترس و ناراحتی از اینکه چرا بقیه مشاغل اینقدر آزاردهنده نیستند. روزنامهنگاری برای کسانی که به آن علاقه دارند (و این قطعاً شامل همه انسانها نمیشود) حرفهای منحصربهفرد و شگفتانگیز است. در اینجا فقط چند مورد از دلایل آن را بازگو میکنم.
چرا خبرنگاری لذتبخش است؟
نخستین دلیل اینکه شما همیشه در حال یادگیری هستید. دوران دانشگاه را به خاطر دارید؟ هر ترم موضوعات جدید، اساتید جدید، ایدههای جدید. تمرینهای مغزی باعث میشد احساس کنید باهوشتر شدهاید. روزنامهنگاری هم همینطور است. شما همیشه در حال تقویت عضلات ذهنی جدید هستید. شما با یک جرقه خام از هم گسیخته شبیه یک کودک نادان شروع میکنید و در عرض چند هفته یا چند ماه به یک متخصص در این سوژه تبدیل میشوید. دانشگاه را دوست نداشتی؟ روزنامهنگار نباش.
شما برای خواندن، پول میگیرید. تقریباً هر روزنامهنگاری که من میشناسم روز خود را به همین ترتیب آغاز میکند: یک فنجان قهوه یا چایی بزرگ و همه سایتهای خبری، روزنامهها و دهها وبلاگ، به طور مستقیم یا فیلتر شده از طریق توییتر، اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام. مطمئنم بسیاری از افراد در مشاغل دیگر هم روزهای خود را به همین ترتیب آغاز میکنند اما اکثر آنها قبل از رسیدن به سر کار باید این فرآیند را به اتمام برسانند.
اگر نشستهای هفتگی وزرا، آویزان شدن از کت مقامات دولتی در حیاط دولت و نشستهای بیسر و ته سازمانهای دولتی را فاکتور بگیرید (شنیدن آمارهای دروغین و بازنشر هفتگی آنها بدون ذرهای پاسخگویی نسبت به سوءمدیریت و بیعرضگی همان بخشی از خبرنگاری است که از کارگری روی سکوهای نفتی سختتر است)، شما برای ملاقات با افراد جالب پول میگیرید.
مطمئنم که پیشخدمتها و راننده تاکسی هم با افراد جالب زیادی ملاقات میکنند، اما اگر سؤالات مشمئزکننده زیادی از آنها بپرسند، خودشان را در خطر قطع انعام یا کرایه تاکسی قرار دادهاند. ما برای این سوالات (تکرار میکنم، از افرادی به جز مقامات دولتی و حاکمیتی) افزایش حقوق میگیریم.
شما میتوانید با افراد مشهور آشنا شوید. توجه داشته باشید که من این افراد را در دسته «افراد جالب» قرار ندادم، چون اینها گاهی اوقات جالب هستند و گاهی نیستند و اغلب این تعامل بیش از حد مدیریت شده و سطحی است و نمیتوان به جالب بودن یا نبودن آنها پی برد.
گاهی اوقات شخصیتهای بیربطیاند که فکر میکنند بیشتر از آنچه لیاقت دارند باید به آنها اهمیت دهید. در هر صورت، این تعامل برای خانوادهتان خوب است؛ آنها چیزی برای لاف زدن پیش اطرافیانشان خواهند داشت، چون احتمالاً درباره درآمد شما لاف نمیزنند!
ما خبرنگارهای رسانههای مکتوب، غالبا تشنه توجه نیستیم اما کسی را ندیدهام که دوست نداشته باشد کارش دیده شود. شنیدن این جمله که «هی، من گزارشی که نوشتی را دیدم»، هرگز برای شما قدیمی نمیشود.
شاید در جاهای دیگر جهان نام «استرس» خبرنگاری را بتوان مترادف با «هیجان» گرفت، اما در جغرافیایی که ما در آن زندگی میکنیم، این همه هیجان برای قلب هیچ کسی خوب نیست. اما زمانی که شما روی یک سوژه «کلیکخور» و افشاگری تازه کار میکنید، متوجه هجوم آدرنالین میشوید. بسیاری از مشاغل دیگر در این دنیا سرشار از بی حوصلگی و روزمرگیاند. من ترجیح شغلی داشته باشم که قلبم را به تپش بیاندازد. (خطاب به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تاکید میکنم که آدرنالین تا جایی تجویز میشود که قلب را از کار نیاندازد.)
چیزی که اهمیت دارد این است که گزارش نوشتن مملو از فرصتهایی است که از پشت میز بلند شوید، از دفتر خارج شوید و پاهای خود را دراز کنید. دوست ندارید تمام روز به یک صفحه نمایش درخشان خیره شوید؟ چند مصاحبه حضوری ترتیب دهید یا به پوشش یک نمایشگاه تجاری بروید.
آیا متقاعد شدهاید که روزنامهنگاری تنها شغل مناسب برای خودشیفتههای کنجکاو و بیقرار است؟ امیدوارم اینطور نباشد چون در نهایت خبرنگاری حرفهای و متعهد در ایران بیش از همه این امتیازاتی که شمردم، ترکیبی از بیپولی، استرس شمارههای ناشناس، احضار و بازداشت موقت یکساله است!
اون کسی که هم عقیده و هم دین من نیست! دشمن نیست! و این حق رو به تو و دیگر وحوش کی داده که به نام خدا و دین! بکشی! زندان
کنی! تهدید کنی! فحش بدی
کاش انسان بودن رو یاد بگیرید! کاش زندگی کردن رو
یاد بگیرید! کاش اون لقمه که در دهن بچه ات میزاری ازش
شرمنده نباشی! کاش!
متهد همیشه پیشرو در جامعه بودن نسل جوان خبرنگار با علاقه و شور که
به این حرف مقدس دارد! بزرگ ترین
نقش که همان آگاهی خبر به جامعه
است را انجام میدهند!
در کشورهایی که در آن آگاهی رسانی
و جریان آزاد اطلاعات وجود ندارد و
خبرنگاری جرم است! پاک و سالم کار
کردن و قلم فروشی نکردن شرف میخاد.
در این روزگار وحشتناک سپاس که صدای ما مردم شدید!
روزتان همیشه به شادی با شرف ها!
البته مردم به خبرنگاران مستقل اعتماد بیشتری دارند تا خبرنگاران دولتی
اهمیت خبرنگار همین بس که توجه مردم و افکار عمومی رو به موضوعات مهم جامعه همچون محیط زیست، حقوق حیوانات، حقوق شهروندی و .... جلب میکند برای داشته جامعه ای بهتر.