تازه نفسها در سینما/ چرا موسسه اوج تاسیس شد
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: برای اینکه به تحلیل جامع و درستی از سازمان هنری رسانهای اوج برسیم چارهای نداریم جز اینکه به عقب برگردیم و تاریخ را مرور کنیم. مرور تاریخ به ما کمک میکند بیشتر با عقاید و جهتگیریهای موسسه اوج به عنوان یک موسسه نوپا و فعال آشنا شویم.
وقتی اصولگرایان هنوز قدرت رسانه و سینما درک نکرده بودند!
ماجرا از اواخر دهه شصت شروع شد. پایان هشت سال دفاغ مقدس فقط پایان جنگ بین ایران و عراق نبود، آغاز تغییری بزرگ در سطح جامعه بود. با پایان جنگ مردم جور دیگری از زندگی را میخواستند. زندگی توام با ثبات و آرامش. زندگی که در آن رفاه و آبادانی حرف آخر را بزند. این تغییر گفتمان به مذاق جریان راست رادیکال و حتی محافظهکار خوش نمیآمد. از نظر این گروه سیاستهای جدید دولت هاشمی رفسنجانی باعث میشد ارزشهای انقلاب اسلامی به مسلخ برود. مهم نبود این سیاستها اقتصادی یا سیاسی است. مهم این بود که مکتبیها دولت هاشمی رفسنجانی را دولتی لیبرال میدانستند که میخواست با پیاده کردن سیاست تعدیل، تشکیل طبقه متوسط و احترام به آزادیهای فردی ارزشهای انقلاب را به مسلخ ببرد.
دعوا از همین جا شروع شد. آن اوایل بحث چندانی درباره سینما وجود نداشت. اگر از یک بچه مکتبی درباره سینما سوال میپرسیدی کل فیلم دیدنهایش ختم میشد به تماشای فیلمهای جنگی و سریالهای تلویزیونی. آنها هنوز قدرت این پدیده را درک نکرده بودند. موضعشان درباره سینما نفی و اعتراض بود. اسمهایی که با برچسب این گروه در سینما فعالیت میکردند یا اصلاحطلب میشدند (تبریزی، افخمی سیفالله داد) یا آثارشان کیفیت لازم را برای مقابله با جریان روشنفکری نداشت (فرج الله سلحشور جمال شورجه و ...)
دهه هفتاد و دردسرهای تغییر گفتمانها
دوران سازندگی تمام شد و دوم خرداد 1376 فرا رسید. جناح راست در کنار مکتبیها که از پیش علی اکبر ناطق نوری را رئیس جمهور میدانستند غافلگیر شدند و انتخابات را به اصلاحطلب باختند. نسیم تغییرات به تندباد بدل شد و این تندباد دامن سینما را هم گرفت. فیلمها متفاوت و رادیکال شده بودند. از جوانان و زنان و حقوق آنها حرف میزدند. عشق زمینی را پاس میداشتند. گیتار دست میگرفتند و آواز میخوانند. به کوه میرفتند و از هم دلبری میکردند. این چیزی نبود که خوشایند مکتبیها باشد. آنها جدی به میدان آمدند و عملیاتی با فیلمها مخالفت کردند. آدم برفی را کوبیدند و در مطبوعات خود به وزیر ارشاد حمله کردند. اما به جز این دعواها تغییری در مکتبیها اتفاق اُفتاد. آنها به اهمیت سینما پی بردند و فهمیدند سینما ظرفیت بالاتری از مستندهای روایت فتح و تئوریهای سیدمرتضی آوینی دارد. به همین خاطر بود که چهرههایی مثل مسعود دهنمکی ردای روزنامه نگاری و اعتراض از تن درآوردند دوربین به دست گرفتند و در اواخر دولت اصلاحات مستند ساختند. مستندهای ژورنالیستی و مثلاً نقادانه که ساختاری ناشیانه و پرداختی ضعیف داشتند اما میشد در دل آنها میل به یادگیری را دید.
دولت اول احمدی نژاد؛ همه چیز در اختیار جریان ارزشی
دولت اصلاحات هم با تمام فراز و فرودهایش به پایان رسید و شگفتی بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم رخ داد. میان آن همه کاندیدای ریز و درشت و مشهور شهردار کم نام و نشان تهران به پیروزی رسید. مردی که میگفتند از جنس مردم است. مکتبی است. سادهزیست و پاکدست است و یک تنه به جنگ اشراف رخنه کرده در دولتهای سازندگی و اصلاحات رفته است. حالا بچه مکتبیهایی که میگفتند شانزده سال نادیده گرفته شده بودند، همه چیز را در اختیار خودشان میدیدند. سینما هم از این قاعده مستثنی نبود. سردبیر کیهان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شده بود و بنا بود سینما از عناصر منحط لیبرالی پاک شود.
بیشتر بخوانید: گعده اصولگرایان حامی میرحسین چگونه به تاسیس موسسه سراج ختم شد؟
پایان ماه عسل اصولگرایان با دولت احمدی نژاد
اما اوضاع آنطوری که آنها میخواستند پیش نرفت. بدنه سینما با آنها همکاری نمیکرد. سال 88 و انتخابات ریاست جمهوری جنجالی آن سال شکافها را عمیقتر کرد. صفار رفت و حسینی آمد. مدیر سینمایی حسینی شمقدری شد که توپش پُر بود. در همان آغاز کرد دفترچهای درست کرد که به نقد سیاستهای سینمایی دولت اصلاحات اختصاص داشت. برای اصغر فرهادی آگهی ترحیم ارسال کرد. معاونت سینمایی را به سازمان سینمایی تغییر داد. خانه سینما را که اعتقاد داشت محل جولان ضد انقلاب است تعطیل کرد. صنف سینما را چندپاره کرد و سعی کرد خانه سینما شماره دو را تاسیس کند. اما ماه عسل مکتبیها با دولت متبوعشان دیری نپایید و خیلی زود به پایان رسید. اختلافها شروع شد. جریان انحرافی از دل دولت محمود احمدی نژاد بیرون آمد و مکتبیها میان نقد و دفاع گیر کردند.
آغاز اختلاف حوزه هنری و ارشاد
دعوای اصلی از فروردین 91 شروع شد، مکتبیها به اکران خصوصی و گشت ارشاد اعتراض داشتند. کسی باورش نمیشد در این دولت مردم در اعتراض به اکران فیلمها به خیابان بیایند، اما آمدند. اختلافات وزارت ارشاد و حوزه هنری به اوج رسید. حوزه برخی فیلمهای مجوزدار را اکران نمیکرد چون اعتقاد داشت این فیلمها با ارزشهای انقلاب اسلامی تضاد دارند.
میان این دعواها بود که ناگهان خبر رسید اسدالله نیکنژاد (ملقب به اسی نیکنژاد) که در سفرهای رئیس جمهور به آمریکا با او آشنا شده به ایران آمده تا پروژه پرخرجی بنام لاله را بسازد. کمیسیون فرهنگی مجلس ورود کرد و اجازه نداد. مکتبیها اعتراض کردند. پروژه مسکوت باقی ماند و جز چند پلان چیز بیشتری فیلمبرداری نشد. پروژههای فرهنگی دولت دهم شکست خورد و اختلافات میان دولت و مکتبیها عمیق و عمیقتر شد. بیراه نیست اگر همین اختلاف و نیاز به استقلال در تولید را نقطه آغاز موسسههایی همچون اوج بدانیم.
سرخوردگی از دولت اصولگرا و تاسیس موسسه اوج
تاریخ تاسیس سازمان اوج تاریخ مهمی است؛ بهار 1390. سازمان اوج در بهار 1390 تاسیس شد تا سپاه و مکتبیهای نااُمید از دولت را گرد هم آورد. دو گروهی که با هزار اُمید به محمود احمدینژاد رای دادند و او را بر صدر نشاندند، حالا با مردی روبهرو بودند که از دستور صریح رهبری تمکین نمیکند و به خانهنشینی میرود. پروژه ملیاش درباره لاله افتخاری است و دست راست رئیس جمهور سابقاً محبوبشان از مکتب ایرانی حرف میزند. احمدینژاد که آمد قرار بود بدل شود به حامی مستضعفان و پیام رسان گفتمان آنها. اما احمدینژاد آن چیزی نبود که مکتبیها توقع داشتند. بعد از شش سال فهمیدند باید خودشان کاری بکنند. این کار در عرصه هنر تشکیل موسسه عریض و طویل اوج بود. موسسهای که قرار بود حامی گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر باشد. موسسهای که ماموریت اصلی خود را در پنج محور اینگونه بیان کرد:
- سیاست گذاریِ راهبردی در حوزه تولیدات هنری گفتمان انقلاب اسلامی
- شناسایی و توانمندسازی مؤسسات و یا استعدادهای جوان و خودجوش
- سازماندهی و نهایتاً سفارش تولید محصولات حرفه ای
- توزیع
- نظارت و ارزیابی بر فعالیتهای فوق
در یک کلام موسسه اوج تاسیس شد تا بستری برای شناسایی، آموزش و جهتدهی نیروهای مستعد انقلابی در عرصههای مختلف هنری و رسانهای و نیز فراهم کردن زمینه تولید و توزیع محصولات همسو با انقلاب اسلامی باشد.
ساختار و تولیدات موسسه اوج ؛ از پرستویی و چاوشی تا زمانی تتلو!
سازمان اوج، سازمان عریض و طویلی است. بخشهای مختلفی دارد. ویژگی افراد فعال در این ساختار عریض و طویل یک چیز است؛ مکتبی بودن. سازمان اوج از 9 مجموعه تخصصی تشکیل شده است. خانه طراحان انقلاب اسلامی، مرکز تولیدات کودک و نوجوان، خانه فیلم داستانی انقلاب اسلامی، مرکز تولیدات رسانهای بینالملل، خانه مستند انقلاب اسلامی، مرکز فیلم و سریال، خانه پویانمایی انقلاب اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی و مرکز ماوا.
این موسسات خیلی زود کار تولید را شروع کردند. مرکز ماوا با تولید کلیپهای تصویری فعالیت پُررنگی دارد و با همه قشر خوانندهای کار میکند. هم محسن چاووشی برای این موسسه خوانده است هم حامد زمانی. حتی پرویز پرستویی هم دکلمههایی برای این موسسه خوانده است. پای امیر تتلو به تولیدات این مرکز باز شده و کلیپی را بنام انرژی هستهای با حضور او برای سازمان اوج تولید شده. اما این همه فعالیت سازمان اوج نیست.
اوج در زمینه مستند سازی و انیمیشن هم حضور فعالی دارد به طوری که احسان محمد حسنی از تولید 700 مستند در سال توسط این موسسه خبر داده است. در حوزه انیمیشن هم سازمان اوج حضور فعالی دارد و تا به امروز فهرست مقدس و انیمیشن جنجالی بچرخ تا بچرخیم مهمترین تولیدات این سازمان هستند.
حواشی و جنجالهای موسسه اوج با بیلبوردهای صداقت آمریکایی
سازمان اوج محصولات جنجالی و پُرحاشیه زیادی ساخته است. محصولاتی که شائبه حمایت از یک جناح خاص را به ذهن متبادر میکند. اولین محصول سازمان هنری رسانهای اوج که بسیار سر و صدا به پا کرد نصب بیلبوردهای صداقت آمریکایی در سطح شهر بود. مضمون این بیلبوردها درباره مذاکرات بین ایران آمریکا بود. شباهت برخی از این طرحها با محمد جواد ظریف حواشی بسیار زیادی برانگیخت.
در همان روزها و در آستانه جلسه رای اعتماد مجلس به سه وزیر باقی مانده حسن روحانی روزنامه اعتماد گزارشی تهیه کرد و نصب این بیلبوردها را کار عناصر تندرو دانست. بیلبوردهایی که خیلی زود از سطح شهر جمع شد و اولین واکنش به جمع آوری این بیلبوردها را اعضای شورای شهر آن زمان نشان دادند.
بیشتر بخوانید: ترکیب مهدی طائب و نقویان برای پروژههای امنیتی - فرهنگی/ درباره موسسه شهید آوینی تهیه کننده سریال گاندو چه میدانید؟
همکاری اوج و تتلو برای انرژی هستهای!
محصول جنجالی دیگری که از سوی سازمان هنری رسانهای اوج تولید شد و حواشی زیادی را برانگیخت تولید نماهنگ انرژی هستهای به کارگردانی اردشیر احمدی بود. این نماهنگ توسط امیرحسین مقصودلو (تتلو) خواننده زیرزمینی رپ خوانده شد و خیلی زود مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت و رسانههای معتبری مثل تایم و کریستین ساینس مانیتور به آن پرداختند. این نماهنگ پس از مذاکرات ایران با گروه موسوم به پنج به علاوه یک منتشر شد و در آن به اظهارات خصمانه اسرائیل درباره فعالیت هستهای ایران واکنش نشان داده شده بود. این کلیپ در منجیل و بر روی ناوشکن نداجا بندرانزلی فیلمبرداری و با زیر نویسی انگلیسی ارائه شده و در آن به حق ایران برای دست یابی به انرژی هستهای و نام خلیج فارس اشاره شده است. از امیرحسین مقصودلو توسط نیروی دریایی ارتش تقدیر به عمل آمد و او تصاویر مراسم تقدیر از خود را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد.
جالبترین واکنش به این کلیپ را سخنگوی وزارت ارشاد نشان داد و عنوان کرد: «وزارت ارشاد از چنین موضوعی بیاطلاع بوده و بدون هماهنگی انجام شده است، زیرا مقصودلو نه تنها برای انتشار این خبر ، بلکه برای کسب کار و ماهیت فعالیتش مجوزی ندارد. اما بعید میدانم که نیروی دریایی چنین وظیفهای را به وی محول کرده باشد. تولید چنین محصولی ممکن است برای داخل یک نیرو باشد که باید مسئولان فرهنگی، عقیدتی آنها پاسخ دهند و مسئولان ارتش حتماً باید موضوع را رسیدگی کنند، زیرا اگر قرار بر صدور مجوز بوده باید با وزارت ارشاد هماهنگی میکردند.» این اظهارات نشان میدهد سازمان اوج برای تولید محصولاتش احتیاج چندانی به مجوز نداشت.
بچرخ تا بچرخیم؛ نقد کارتونی مذاکرات هستهای
سومین محصول پُرحاشیه سازمان هنری رسانهای اوج ساخت انیمیشن بچرخ تا بچرخیم بود. این انیمیشن در گونه رمزی سیاسی ساخته و در روز فناوری انرژی هستهای از شبکه کودک و نوجوان پخش شد. موضوع جنجالی این انیمیشن و استفاده از چهره رهبری، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و رئیس دولت اصلاحات حواشی بسیار زیادی را برانگیخت و باعث شد این انیمیشن در صدر اخبار قرار بگیرد و بیش از یک میلیون بار دیده شود.
بچرخ تا بچرخیم روایتی کودکانه از تحریمهای غرب علیه ایران است. دایی محمد، عمو محمود و عمو حسن درباره اتفاقاتی که در خانه آقاجون میاُفتد با عمو سام روبهرو میشوند. ماجرا از این قرار است که نوههای آقاجون با دیدن اسباب بازی جدید پسر آقای سام که یک فرفره رنگی بود تصمیم میگیرند تا شبیه آن را بسازند. پس از آن متوقف نمیشوند و اسباب بازی جدید دیگری میسازند. آنها در آخر با لبخندهای آقاجون سراغ ساخت چرخ چاه میروند، چیزی که عدم توانایی در ساخت آن باعث شده بود همه را در دِه مرید و وابسته به آقای سام کند.
شخصیتهای داستان بهگونهای طراحی شدند که ماجرای آنها شبیه به عملکرد سه دولت پیاپی در موضوع هستهای ایران است. اولین واکنش به این انیمیشن را روزنامه شرق نشان داد و در روزنامه خود نوشت: «در این انیمیشن از موضعی ناامیدانه به دستاورد توافق هستهای پرداخته میشود و چهرههای شاخص کشور با تصویری نهچندان محترمانه نشان داده میشوند. ظاهراً مؤسسه اوج قصد ندارد دست از ساخت محصولات پرحاشیه بردارد؛ درحالیکه هزینه ساخت این محصولات و اعتبارات تولیدات خود را با حمایت نهادهای خاص تأمین میکند. در این داستان منظور از آقای سام کشورهای غربی و بهویژه آمریکاست. دایی محمد که شخصیتی محافظهکار و ترسو است، رئیس دولت اصلاحات است که فرفرهها را در صندوق میگذارد (تعلیق غنیسازی اورانیوم) این مؤسسه حتی از شبیهسازی چهرهها هم ابایی نداشته و شخصیتهای کارتونی را با مشخصاتی همانند چهره اصلی طراحی کرده است. مدل ریش و عینک دایی محمد شبیه رئیسجمهور دوره اصلاحات است. عمو محمود چهره جسور و شجاع داستان که مدام به آقای سام اعتراض میکند و ایده ساخت روروَک را به بچهها میدهد، محمود احمدینژاد است؛ تنها چهرهای که سازندگان این انیمیشن آن را تأیید میکنند و ظاهراً همچنان به او علاقه دارند. او لباسی روستایی به تن دارد. عمو حسن که با انجام توافق با آقای سام بچهها را غمگین میکند، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، است که کلاهی بنفشرنگ به سر دارد. بچهها «مسعود» و «مجید» و «مصطفی» هم همنام شهدای هستهای هستند.» جالب آنکه حسامالدین آشنا مشاور حسن روحانی از موافقان سرسخت این انیمیشن به شمار میرفت.
بیشتر بخوانید: نکاتی درباره دخل و خرج موسسه اوج که نمیدانید +جدول
بودجه موسسه اوج از کجا تامین میشود
مهمترین بحث درباره سازمان هنری رسانهای اوج تامین بودجه این نهاد بوده است. برخی از شایعات به گوش میرسید که بودجه سازمان هنری رسانهای اوج توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تامین میشود. شایعهای که پس از اظهارات سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رنگ واقعیت به خود. سردار رمضان شریف در آبان 93 در یک نشست خبری اعلام کرد: «موسسه اوج از همان آغاز جهتگیری معینی را برای فعالیت در حوزه انقلاب، دفاع مقدس و بیداری اسلامی اعلام کرد که هر سه حوزه چسبندگی خاصی با حوزه فعالیت های سپاه پاسداران دارد.»
با آنکه مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته بود «نمیتوان محصولات سازمان رسانهای اوج را الزاماً خروجی رسمی و محصول نهایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دانست.» مدیر جوان اوج سخن را اینگونه شفاف اعلام کرده بود: «افتخار سازمان اوج این است که از هیچ سفارتخانه خارجی پول نمیگیرد و با افتخار از سپاه پاسداران حمایت می گیرد.»
سینما و تلویزیون؛ حاتمیکیا پای ثابت
به گزارش رویداد۲۴ مهمترین تولیدات سازمان هنری رسانهای اوج را باید تولیدات سینمایی و تلویزیونی این سازمان دانست. محصولاتی عظیم و پُرخرج که تولید آنها فقط از موسسهای مثل اوج بر میآید. محور تولیدات این سالهای سازمان اوج ابراهیم حاتمیکیا است که دو فیلم را با این سازمان کار کرده است. فیلمهایی که جز آثار ضعیفتر ابراهیم حاتمیکیا است. این همکاریهای متقابل بعد اظهارات طوفانی ابراهیم حاتمیکیا پس از دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در جشنواره سال گذشته وارد فاز تازهای شد و واکنشهای جالبی را برانگیخت. یکی از جالبترین واکنشها به اظهارنظرهای ابراهیم حاتمیکیا را علی قنواتی از چهرههای فرهنگی نزدیک به اصولگرایان نشان داد. او در یادداشتی به بررسی فعالیتهای سازمان هنری رسانهای اوج پرداخت و در بخشی از یادداشت خود با تیتر اوج درباره فعالیت ابراهیم حاتمیکیا در این سازمان اینگونه نوشت: «اوج در سیما و سینما چند سازوکار کاملا متفاوت دارد. میتوان گفت اینجا هم بهنوعی ملوکالطوایفی است! اما با طیفهای داخلی خودش. و البته بین این طیفها بیشتر سازش برقرار است و کمی رقابت. تا جایی که میدانم بخش سینما در اوج را مستقیما رئیس این سازمان هماهنگ میکند. کار چندان عجیبی هم نیست. اوج معمولا ۳-۴ پروژه سینمایی همزمان در حال اجرا دارد که همیشه یکی از آنها متعلق به ابراهیم حاتمیکیا است! حضور حاتمیکیا به نوعی به سایر فعالیتهای سینمایی اوج مشروعیت میدهد. حاتمیکیا این را میداند و در برابر دید فرماندهان ارشد، مثل اکرانهای خصوصی و صحنه اختتامیه، در ایفای این نقش سنگ تمام میگذارد. از آن طرف هم البته آن را «خوب» با اوج حساب میکند که بتواند همانطور که گفت برای عده بیشتری کارآفرینی کند. ضمن این که مشکل قدیمی توقیف را هم دیگر ندارد.»
قنواتی که خود موسس سازمان تلویزیونی سوره است گریزی هم به فعالیت اوج در صدا و سیما زده است: « بخش تلویزیونی اوج کلا حکایت دیگری است. اینجا هم رئیس سازمان، مثل خود صداوسیمای فعلی، دخالتی در تصمیمگیریها ندارد و حضورش تقریبا فرمایشی است. پس تصمیمگیرنده چه کسی است؟ نمیتوان با اطمینان گفت، اما بخش اعظم نامها و پروژهها و زیرمجموعههایی که میبینم یک چیز را تداعی میکند: در اغلب فعالیتهای تلویزیونی اوج، حضور پررنگ یک نیروی ارشد امنیتی کشور، که کمتر به این عنوان شناخته میشود، دیده میشود. او در معدود حضورهای رسانهای، خود را فعال فرهنگی-رسانهای و استاد دانشگاه معرفی میکند. نفوذ امنیتی او در کشور ورای حد تصور و درک او از رسانه ناچیز است.»
توسعه اوج از سینما به تلویزیون و تاسیس شبکه افق
اظهارات توجه مخاطب را به سوی تولیدات سازمان اوج جلب میکند که تمامیشان محصولاتی پُرخرج هستند. میان کارگردانانی که با اوج همکاری میکنند چهرههای مختلف از طیفهای گوناگون حضور دارند. چهرههایی مثل بهرام توکلی، احمدرضا معتمدی و محمد حسین مهدویان که در ظاهر هیچ نسبتی با همدیگر ندارند اما همه آنها مشغول فعالیت در سازمان اوج هستند. این نشان میدهد که اوج مشغول گسترش فعالیتهای خود در سینمای ایران است و سعی میکند با چهرههایی مثل سعید ملکان هم که سابقه تهیهکنندگی در آثاری مثل ابد و یک روز را دارد همکاری کند.
اما اوج تنها به تولید آثار سینمایی اکتفا نکرد و خیلی زود شروع به تولید آثار تلویزیونی هم کرد. موسسه اوج برای تولید و نمایش برنامههای تلویزیونی خود خیلی زود شبکه اُفق را راه اندازی کرد. شبکهای که در ابتدا قرار بود خارج از سازمان صدا و سیما تاسیس شود و به فعالیت بپردازد. اما با مخالفت بزرگان نظام این شبکه فعالیت خود را زیر نظر سازمان صدا و سیما آغاز کرد. این رسانه فعالیت خود را از بیست و سه اردیبهشت 1393 آغاز کرد و در تاریخ سه خرداد همان سال صاحب فرکانس مستقل شد و پخش آزمایشی خود را در تهران شروع کرد. فعالیتی که در دی ماه همان سال سراسری شد.
پایتخت پنج؛ استحاله سریال محلی به سریال نظامی
اوج به همین موضوع اکتفا نکرد و به تولید سریالهای پُرخرج تلویزیونی هم ورود پیدا کرد. نقطه اوج تولیدات شبکه اوج پایتخت پنج بود که در نوروز امسال پخش شد و حواشی زیادی را برانگیخت. اما این تنها فعالیت اوج در تلویزیون نبود و اوج قبل از این هم دست به تولید سریال زده بود. اما پایتخت پنج بود که نام اوج را بیشتر از قبل سر زبانها انداخت. به نظر میرسد سازمان اوج در حال گسترش خود در فضای فرهنگی کشور است. در تلویزیون ردپای این گسترش را بیشتر از گذشته مشاهده میکنیم. رقابت پنهانی بین دو گروه سیاسی حاضر در صدا و سیما وجود دارد که کم کم علنی شده است. تغییر مدیر شبکه سه را میتوان بخشی از این رقابت دانست. اوج و افراد وابسته به آن قصد دارند با سرعت نفوذ خود بر نهادهای فرهنگی کشور را گسترش دهند و بدل به چهره اصلی تولیدات فرهنگی کشور شوند.
اوج؛ بلوغ سپاه در سینما
اگر سرمایهگذاری سپاه در عرصه رسانه را تاسیس خبرگزاریهایی همچون فارس و تسنیم بدانیم، اوج را میتوان بلوغ کیفی و فنی سپاه در سینما و تلویزیون دانست. چه آنکه اگر پیام و محتوا را کنار بگذاریم، نمیتوان فرم آثار تولید شده توسط مکتبیها را متهم به بیکیفیتی کرد. آثاری مثل تنگه ابوقریب، ایستاده در غبار و پایتخت پنج نشان میدهد سازمان اوج جدای از مضمون به کیفیت آثار هم توجه نشان میدهد. سپاه پاسداران بعد از حضور فعال در عرصه رسانه و ادبیات، با تاسیس سازمان اوج قصد دارد جای خالی همه نهادهای سابقاً فعال در عرصه هنر را پُر کند و مدتی کوتاه به توانی دست یابد که احتمالا به صداوسیما و سینما منحصر نخواهد شد.